اعلام واگذاری عرصههایی از طبیعت به بخش خصوصی، به منظور تکثیر و پرورش گونهها و اعتلای پوشش گیاهی و جانوری و بهرهوری پایدار در شرایطی صورت میگیرد که سالهاست این بحث در سازمان و محافل زیست محیطی مطرح بوده و اغلب کار آشنایان با کلیات آن موافقت داشتهاند. در این نوشتار، اقدام سازمان حفاظت محیطزیست از دو منظر بررسی میشود.
نخست آنکه هیچ یک از کارشناسان و آگاهان محیطزیست، طبیعت و حیاتوحش در لزوم مشارکت مردم و حضور بخش خصوصی در فرآیندهای زیست محیطی تردیدی ندارند، چرا که به لحاظ علمی و عملی در عمده کشورهای جهان این مهم دیری است تجربه شده و ثمرات درخشانی در پی داشته است. معهذا، چنانچه اختلاف نظری هست در شیوه اجرا و جزئیات امر است.
دوم مسئله ریسک کار در ابتدای امر است. تردیدی نیست که ورود بخش خصوصی در مدیریت مناطق باید بسیار حساب شده باشد. بدین لحاظ نیز به نظر میرسد ریاست و مدیران سازمان حفاظت محیط زیست در مسئله بسیار حیاتی کاهش آزمون و خطا را مدنظر داشته و به همین لحاظ در نخستین گام، واگذاری مناطق را با «کانون شکار، تیراندازی و دوستداران طبیعت ایران» که یک تشکل بزرگ غیردولتی با گسترهای از کارشناسان و متخصصان بخشهای مختلف حیاتوحش و طبیعت است، آغاز کردهاند.
در واقع، کانون شکار میتواند به عنوان کاتالیزوری بین سازمان و بخش خصوصی عمل کند و انتظار میرود در آینده با گسترش این مقوله شاهد دستاوردهایی همتراز پیشرفتهترین کشورهای جهان باشیم.
برای روشن شدن موضوع، بهتر است با نگاهی کارشناسانهتر موضوع بررسی شود. پیش از هر چیز ذکر این نکته ضروری است که رشد جمعیت و بهرهبرداری بیش از حد از منابع طبیعی کشور جهت نیازهای رو به افزایش جمعیت باعث شده است که هر روز زیستگاههای طبیعی حیاتوحش کشور به گونهای مورد تهدید قرار گیرد.
شکار بیرویه وحوش و عدم اجرای برنامههای توسعه جهت افزایش جمعیت آنها، همراه با تخریب زیستگاهها و عوامل متعدد دیگر موجب کاهش جمعیت حیاتوحش در کشور شده است.
این امر نگرانیهای زیادی در متخصصان محیطزیست و حیاتوحش کشور و علاقهمندان و دوستداران طبیعت بهوجود آورده است و هر یک از افراد به سهم خود در مواقع مختلف نگرانی خود را اعلام میدارند.
در این میان متخصصان و دوستداران طبیعت روز به روز نسبت به حفاظت از میراث طبیعی خود حساستر شده و با بهوجود آمدن موقعیت سعی دارند بهنحوی ادای دین کنند. آیا برای حفاظت از میراث طبیعی کشور بهخصوص منابع تجدید شونده (حیاتوحش) فقط بیان تأسف و ابراز همدردی عدم درک اطلاع از نظرات یکدیگر در بعضی موارد که همگان بدان اصل اعتقاد دارند، کافی است یا اینکه بایستی از دریچهای دیگر برای به ثمر رساندن دیدگاههای متفاوت در اصول حفاظت از حیاتوحش نگریست.
با عنایت به اصل پنجاهم قانون اساسی و وضعیت موجود میراث طبیعی کشور جهت حفاظت از تعداد حدود 165منطقه تحت عنوان مناطق چهارگانه سازمان حفاظت محیطزیست به وسعت حدود 13053165هکتار و تعداد 107منطقه شکار ممنوع و تعداد حدود 510 گونه از پرندگان و 156گونه پستانداران و آبزیان کشور در گستره نقاط مختلف کشور پهناورمان ایران، با امکانات موجود آیا سازمان حفاظت محیطزیست قادر به پاسخگویی به مطالبات اندیشمندان و صاحب نظران و متخصصان و علاقهمندان به میراث طبیعی کشور موجود اعم از نیروی انسانی (مدیریتی، کارشناسی، حفاظتی، خدماتی) منابع مالی و تجهیزات نمیتواند جوابگوی نیازهای موجود باشد و امکان فراهم نمودن آن برای دولت و بخش محیطزیست غیرقابل تصور است.
لذا با این شرایط چه راهکاری را باید انجام داد تا به اهداف مشترک فیمابین دولت، سازمان حفاظت محیطزیست، متخصصان محیطزیست و علاقهمندان به میراث طبیعی که همانا حفاظت از محیطزیست و منابع قابل تجدید آن یعنی وحوش و بهرهبرداری پایدار آن است، دست یافت.
رییس سازمان محیط زیست در سایتهای خبری در خصوص واگذاری مدیریت حیاتوحش مناطق آزاد خارج از مناطق تحت حفاظت محیطزیست (مناطق چهارگانه) به بخش خصوصی این امید را در دل دوستداران طبیعت بهوجود آورده است که در آینده شاهد شکوفایی بخشی از اهداف آن سازمان در تکثیر، پرورش و بهرهبرداری پایدار از حیاتوحش کشور باشیم.
تصمیمی که علاوه بر ازدیاد حیاتوحش در کشور نتایج زیر را هم در برخواهد داشت.
1. اشتغالزایی
2. تبدیل منطقه آزاد به منطقه قرق تحت نظر متخصصان مربوطه
3. جذب توریست و اکوتوریست به منطقه
4. ایجاد محل مناسب در منطقه برای مطالعه و تحقیق و آگاهی و آشنایی دانشپژوهان و علاقهمندان و مؤسسات علمی داخلی و خارجی برای انجام مطالعات طبیعی در امر حیاتوحش و زیستشناسی و...
5. بهکارگیری و استفاده از نیرو و سرمایه بخش خصوصی در امر حفاظت از حیاتوحش و منابع طبیعی و ایجاد الگو در خصوصیسازی مناطق کشور
6. ایجاد فرهنگ حفاظت و مراقبت از میراث طبیعی کشور
7. بهرهگیری از امکانات موجود جهت حفاظت از مناطق تحت مدیریت سازمان حفاظت محیطزیست