سیدسروش طباطبائی‌پور: نمایشگاه کتاب امسال، روی یکی از تپه‌های بلند و شیب‌دار وسط جنگل برگزار می‌شد. با این وصف، آقای بز به هزار و چند دلیل تصمیم داشت امسال هم بچه‌های مدرسه‌ی حیوانات را به نمایشگاه ببرد.

مهم‌ترین دلیلش این بود که  دلش می‌خواست توله‌ها به مطالعه‌ی کتاب‌های غیردرسی علاقه‌مند شوند. چون معتقد بود اگر بچه‌ها فقط ریاضی و علوم  بخوانند، حیوان‌هایی تک‌بعدی و کج‌و‌کوله می‌شوند و این‌طوری، حتی به‌درد باربری هم نمی‌خورند.

‌روز رفتن به نمایشگاه رسید و آقای بز همه‌ی بچه‌ها را توی نمایشگاه به‌خط کرد: «فقط تا ظهر وقت دارین، تا می‌تونین شعر و داستان بخرین. من هم همین‌جا روی چمن‌ها منتظرتون می‌مونم...»

هنوز «نم»‌ «می‌مونم» از دهن آقای بز جدا نشده بودکه بچه‌ها مثل فنر از جا در رفتند. او هم همان‌جا سُم‌هایش را درآورد و روی چمن‌ها دراز کشید.

هنوز چشم‌هایش گرم خواب نشده بود که دو سه تا از توله‌ها چهار پنج‌ تا کیسه کتاب آوردند که: «آقا، می‌شه برامون نگه دارین؟» آقای بز قبول کرد. اما قضیه به‌همین‌جا ختم نشد و هر چند دقیقه یک‌بار یکی‌دو تا کیسه، به کیسه‌های قبلی اضافه می‌شد.

تاحوالی ظهر کوهی از کیسه دور آقای بز جمع شده بود. کیسه‌هایی مثل هم و بی‌نشانه. تازه وسط آن‌همه کیسه، یک لنگه از سم‌های آقای بز هم گم شد. دم رفتن بود و حالا بچه‌ها هم هی غر می‌زدند که: «کیسه‌مون کو... کیسه‌مون کو!»

-‌ ساکت، اصلاً همه‌ی کیسه‌ها ‌رو بیارین مدرسه، اون‌جا تکلیفشون ‌رو معلوم می‌کنیم.

توی مدرسه وقتی همه به صف شدند، آقای بز شروع به صحبت کرد: «حالا من کتاب‌های داخل هر کیسه رو می‌خونم تا معلوم بشه کدوم کیسه مال کیه.» و دستش را کرد توی یکی از کیسه‌ها و با صدای بلند خواند:

 

کیسه‌‌ی اول:

1. تست‌های اضافه بر سازمان کنکور.

2. تست‌های سازمان کنکور

3. تست‌های نیامده در  سازمان کنکور و...

 

کیسه‌ی دوم:

1. حل‌المسایل ریاضی

2. راه‌حل‌های ریاضی

3. مسایل حل‌شده‌ی ریاضی و...

 

کیسه‌ی سوم:

1. ساندویچ علف

2. سیب‌زمینی سرخ‌کرده با طعم علف

3. خود علف و...

 

کیسه‌ی چهارم:

1. کلاه اهدایی از طرف انتشارات...

2. جزوه‌ی اطلاع‌رسانی از طرف...

3.یک لنگه سُم اهدایی از طرف...

منبع: همشهری آنلاین