در یکی دیگر از روایتهای ایرانی، محمد شکیبانیا تهیهکننده، دربارهی شکلگیری برنامهی تلویزیونی این شبها که ویژهی ماه رمضان بود میگوید و علیرضا محمودی در پرواز فونیکس از داستان رفاقتی در دههی شصت که جنگ پایان آن را عوض میکند. روایتهای خارجی این بخش با قبل از کولر توصیف آرتور میلر از راههای فرار از تابستانهای داغ نیویورک قبل از اختراع کولر شروع میشود که با عکسهایی از آبتنی و بازی بچههای همان شهر همراه شده. سفری به خانه تجربهی اولین سفر هشام مطر به سرزمین پدریاش لیبی پس از سقوط قذافی است و روایت پایانی این بخش هم باحال باحالها است نوشتهی جرج کارلین از ماجراجوییهای برادرش.
بخش داستان این شماره با بنبست آینه شروع میشود، داستان تابستان عجیبی که محمد صالحعلا آن را برای خوانندگان مجلهی داستان نوشته است. ملکه من نوشتهی مریم منوجهری دیگر داستان ایرانی این بخش است. داستانهای خارجی این شماره به نویسندگانی که کمتر در ایران شناخته شدهاند اختصاص دارد: داستان بلند تفنگ نوشتهی مارک هادون انگلیسی که مصطفی امیرخانی آن را ترجمه کرده و موضوع گفتوگوی داستانی این شماره است، بکشید تا باز شود نوشتهی اِد پارک آمریکایی و داستان رادیویی از نویسندهی هندی، آنوشکا جاسراج.
میز کار نویسنده، ترجمهی نامهنگاری خصوصی پل آستر و جی. ام. کوتسی دربارهی تجربهی داستاننویسی متفاوتشان در پرداختن به شخصیت و فضا، آغازگر بخش درباره داستان است. در صفحهی تریبون جوزف کنراد در یادداشتی کوتاه از حقیقت رماننویسی گفته و قسمت پایانی این بخش به یک روز بهخصوص که گفتوگوی تحریریهی داستان و نویسندهی مهمان امیرحسین یزدانبد دربارهی داستان تفنگ است اختصاص دارد.
در روایتهای مستند این شماره، خاطرات شغلی یک کتابدار را میخوانید و روایت خوانندگان مجله از اولین کارفرمایشان در یکتجربهی اوسّا. روایتهای تصویری این شماره هم چهار قاب از چادر گلدار را در در زمینهی روشن به تصویر کشیده است.
داستانهای دنبالهدار گلها را نخور نوشتهی جین کِر و همش پیفپافه؟ نوشتهی ایمان صفایی و داستانهای دیدنی کامبیز درمبخش، پایان خوش این شماره را تشکیل میدهند.
بخش دیگر این ماهنامه چاپ عصر است و از میان بخشهای ثابت مجله، جای روایتهای داستانی خالی است.
بیستوششمین شمارهی ماهنامهی داستان همشهری در 244 صفحه و با قیمت 3500 تومان منتشر شده است.