این امر نشانگر وجود نوعی فساد در این روش حمایتی است. از سوی دیگر، این شیوه حمایت روش ناکارآمدی است چرا که هزینه اداری زیادی را دربردارد.
همچنین پرداخت کالابرگ به شیوه کنونی اصلا عادلانه نیست چرا که پرداخت کالابرگ به اقشار هدف سیاستهای حمایتی دولت فایده مورد نظر را نمیرساند و در واقع برای افراد غیر نیازمند مفید است.
بنابرایناز هر دیدگاهی که به این شیوه پرداخت یارانه نگریسته شود،کاری معقول نبوده و به نظر میرسد این موضوع بیشتر به دلایل تبلیغاتی مطرح میشود چراکه مسلما پرداخت کالابرگ در جهت هدفمند کردن یارانهها نیست.
گرچه به نظر میرسد پرداخت هدفمند یارانهها اصولا مدنظر نیست و تکیه به سهام عدالت برای شناسایی اقشار هدف نیز ره به جایی نبرده و نشانه نبود برنامه جامع برای تعریف و پیگیری عدالت است. این شیوه نیز به معنای عدالت نخواهد بود.
در مورد شناسایی اقشار هدف یارانهها بر اساس افراد تحت پوشش کمیته امداد، بهزیستی و... نیز نکاتی مطرح است، از یک سو بسیاری از افراد تحت پوشش این نهادها الزاما نیازمند یارانه نیستند یا در درجهای از استضعاف قرار دارند که نسبت به سیاستهای حمایتی دولت بیاطلاع بوده و روش دستیابی به آن را نمیدانند.
از سوی دیگر بسیاری از اقشار واقعا نیازمند تحت پوشش این نهادها نبوده و از اظهار فقر نیز خودداری میکنند.
بر این اساس، عدالت موضوعی جدی است که در چارچوب مقولات اداری نمیگنجد.
برای پرداخت هدفمند یارانهها باید ابتدا مشخص شود که تعریف عدالت چیست و با این تعریف سیاستهای مناسب در این چارچوب طراحی وبا دقت اجراء و از رفتارهای روزمره مانند پرداخت کالا برگ و سهام عدالت خودداری شود.
اکنون از یک سو سیاستهایی اعلام میشود که میلیاردها ریال رانت را برای برخی افراد به دنبال داشته و باروشهای تورمیبه طور مشخص به دارندگان اموال منقول و غیرمنقول فواید بادآوردهای میرساند اما از سوی دیگر به برخی افراد کالابرگ پرداخت شده و این انتظار وجود دارد که این دو موضوع یکدیگر را خنثی کنند،که امری محال است.