و همه تلاشها برای ترغیب وی به تغییر نظر خود در این رابطه به نتیجه نرسیده است. اکنون تنها سوالی که در مورد آینده پوتین وجود دارد این است که او پس از پایان دوره ریاستجمهوریاش چه خواهد کرد؟
تحلیلگران بر این باورند پوتین با پایان ریاستجمهوریاش در پارهای از حوزههای تخصصی که تجربه و اطلاعات کافی در آنها کسب کرده مشغول فعالیت خواهد شد.
ممکن است دبیرکل حزبی سیاسی شود که کمیته سیاسی آن متشکل از روسایجمهور و نخستوزیرهای بعد از این روسیه و متنفذترین وزرای کابینههای بعدی باشند. ایگور بستوژف لادا، رئیس آکادمی بینالمللی تحقیقات آینده در مسکو به نقل از منابع آگاه میگوید احتمال تحقق یافتن این سناریو بسیار زیاد است.
شاید هم پوتین به رهبری اتحادیهای از روسیه، بلاروس و قزاقستان برسد. این احتمال که روسیه به جمهوری پارلمانی تبدیل شود و رئیسجمهور پیشین به سمت نخستوزیری آن برسد را هم نباید از نظر دور داشت. اگر چه کارشناسان بر این باور هستند در چنین شرایطی دیگر فرقی نمیکند چه کسی به ریاستجمهوری این سیستم حکومتی جدید برسد.
ویاچسلاو نیکونوف، رئیس بنیاد سیاست بر این باور است چنانچه پوتین به دبیرکلی حزبی سیاسی برسد حمایت سایر احزاب و گروهها را از دست میدهد. میگوید: اگر پوتین تصمیم بگیرد به ریاست گاسپروم برسد در معرض خطر از دست دادن محبوبیتاش نزد مردم و متهمشدن به هرج و مرج طلب بودن قرار میگیرد در حالی که انتصاب به عنوان نخستوزیر به منزله فعالیت 24 ساعته دیگری خواهد بود.
به گمان برخی کارشناسان پوتین ممکن است پس از پایان دوره ریاست جمهوریاش منصبی تشریفاتی چون ریاست شورای فدراسیون روسیه را بپذیرد هر چند این احتمال هم میرود که او پس از کنارهگیری از ریاست جمهوری هیچ سمت رسمی را قبول نکند اگرچه کماکان به عنوان یک سیاستمدار هواداران زیادی خواهد داشت. این به نوبه خود به پوتین شانس راهیابی مجدد به کرملین و رسیدن به ریاست دولت در آینده را میدهد.
دیمیتری بادوفسکی، جانشین رئیس انستیتو تحقیقات سیستمهای اجتماعی میگوید پوتین احتمالا در اولین سال پس از پایان مسئولیتاش به عنوان رئیسجمهور هیچ سمت رسمیای را نخواهد پذیرفت. او به نظاره خواهد نشست که آیا نیروی جدیدی که پس از او ظهور مییابد، کارآمد خواهد بود یا نه.
او به عنوان رئیسجمهور پیشین اقدام به راهاندازی بنیادی یا مرکزی تحقیقاتی خواهد کرد و حتی ممکن است ریاست کمیته سازماندهی بازیهای المپیک زمستانی 2014، البته چنانچه روسیه بتواند میزبان این بازیها شود را متقبل شود.
شورای عمومی فدراسیون روسیه در سال 2009 میلادی شاهد تغییر گردشی مقامات خواهد بود. اگر پوتین که در آن زمان رئیسجمهوری پیشین خواهد بود، بخواهد به رهبری شورای عمومی برسد باید به رهبری جامعه سوسیالیستی نیز برسد.
این احتمال آن قدر زیاد است که برخی میگویند این شورا با همین هدف ایجاد شده است. در چنین شرایطی چنانچه روسیه با بحرانی سیاسی روبهرو شود پوتین قادر خواهد بود با مشارکت در انتخابات زودهنگام دوباره سکان مدیریت کرملین را در دست گیرد.
دیمیتری اورشکین، کارشناسی سیاسی اعتقاد دارد با پایان دومین دوره ریاستجمهوری پوتین، او ممکن است به ریاست دادگاه قانون اساسی روسیه برسد که قرار است به زودی مقر آن به سن پطرزبورگ منتقل شود یا ریاست گاس پروم را بر عهده گیرد در هر حال ساختار سیاسی روسیه، آنگونه که پوتین آن را چیده است در حالت کلی شانس اندکی برای ترک صحنه سیاست پیش روی او قرار میدهد.
در روسیه تنها کسی میتواند حضور در لایههای حاکمیت و ثروت خود را حفظ کرده و تداوم بخشد که بتواند قدرتش را حفظ کند. در غیر این صورت پوتین میتواند مطمئن باشد که رئیسجمهور جدید که بر جای او تکیه خواهد زد اصلاحات وسیعی که او نهادینه کرده را به سرانجام نخواهد رساند. به همین دلیل این کاملا محتمل است که پوتین ترجیح دهد کنترل خود بر امور کشور را حتی پس از پایان دوران ریاستجمهوریاش حفظ کند.
بوریس ماکارنکو، معاون اول مرکز تکنولوژی سیاسی بر این باور است که پوتین پس از کنار رفتن از ریاستجمهوری نه نخستوزیر میشود و نه رهبری حزبی سیاسی را خواهد پذیرفت.
به گفته او، پوتین تنها چهره در ساختار سیاسی روسیه است که میتـواند بین منافع متناقض زمامداران این کشور موازنه ایجاد کند. او احتمالا به دنگ شیائوپنگ روسیه، تضمینکننده تعادل سیاسی و ناظر ارشد این کشور تبدیل خواهد شد.
به نظر میرسد پوتین طیف وسیعی از مشاغل و موقعیتها را پس از اتمام دوره زمامداریاش فراروی خود خواهد داشت اما مسئولیتی که او خواهد پذیرفت باید موقعیتی باشد که به این سیاستمدار 55 ساله که از حمایت 70 درصدی مردم برخوردار است امکان حفظ همه موفقیتها و محبوبیت در خور توجهی که طی هشت سال زمامداری کسب کرده است را بدهد.
موقعیت جدید پوتین باید به او فرصت و امکان نظارت بر روند حرکت روسیه در مسیری را بدهد که او آغازگرش بوده هر چند او باید از قدرت و اختیاری کافی برای اصلاح اشتباهات یا قرارگرفتن در جایگاه رهبری این حرکت برخوردار باشد.
پوتین وقتی میگوید قصد ندارد برای سومین دور متوالی نامزد احراز ریاستجمهوری شود از سر صداقت سخن میگوید اما این الزاما بدان معنا نیست که او نمیتواند باری دیگر در سال 2012 میلادی یا حتی زودتر در عالیترین منصب سیاسی روسیه ظاهر شود.
در هر حال او برجستهترین سیاستمدار روسیه در سالهایی که از پی میآیند، خواهد ماند و کماکان رهبری افکار عمومی را صرفنظر از جایگاه رسمیاش در دست خواهد داشت.