فریبا خانی: یک روز پاییزی است. در فرهنگ‌سرای بهمن هستیم؛ درکانون نابینایان. کانون نابینایان فرهنگ‌سرای بهمن یکی از قدیمی‌ترین و فعال‌ترین کانون‌های نابینایان کشور است.

نوجوانان زیادی، سال‌های سال است که در این کانون آموزش‌ می‌بینند و از کتابخانه‌ی کانون استفاده می‌کنند. خیلی از این نوجوانان حالا دانشجو شده‌اند و هنوز در کانون هستند و فعال. 

محوطه‌ی بزرگ و پردرخت فرهنگ‌سرا را طی می‌کنیم. در راه، درختان اکالیپتوس را می‌بینیم و من چند برگ اکالیپتوس را بو می‌کنم. رایحه‌ی اکالیپتوس ذهنم را پر می‌کند. کانون نابینایان، در یک ساختمان کوچک در دل فرهنگ‌سرا قرار دارد.

اعضای کانون مهربان و خوش روحیه هستند و خیلی گرم از من و همکار عکاس دوچرخه پذیرایی می‌کنند. کانون نابینایان، از سال ۷۹ به همت ربابه صفایی، فعالیت خود را آغاز کرد. او  اسم این کانون را «خانه‌ی امید» گذاشت. اگر چه او دیگر در بین ما نیست، اما سال‌های سال برای این کانون زحمت کشید. من سال‌ها قبل با او گفت‌وگو کرده بودم، خیلی پر انرژی و سخت‌کوش بود... روحش شاد!

به بخش آموزش رایانه می‌رویم.خیلی جالب است بدانیم که آموزش رایانه برای نابینایان چگونه است؟ محسن رستمی، مربی رایانه کانون می‌گوید که در دوره‌ی دبیرستان،‌ به رایانه علاقه داشته و در یک دوره‌ی مخصوص سال ۸۰ توانست جزو چهار نفر شاگردی باشد که این دوره‌ را باموفقیت طی کردند.

او در پاسخ به این سؤال که آیا از ویندوزی متفاوت برای نابینایان استفاده می‌شود؟ می‌گوید: «نه، فرقی نمی‌کند. فقط یک ابزاری به آن  وصل می‌شود که گویاست و کاربر را راهنمایی می‌کند.»

نوجوانان نابینا، می‌توانند در این کلاس‌ها آموزش ببینند. در کنار بخش آموزش کامپیوتر، کتابخانه‌ی کانون واقع شده است. مسئول بخش کتابخانه‌ی کانون نابینایان، حمید واحدی می‌گوید: «در کانون نابینایان کتاب‌های صوتی و ۲۰۰۰ عنوان کتاب بریل هست.»

او می‌گوید: «بخشی ازکتاب‌ها هم مربوط به نوجوانان است و نوجوانان نابینا می‌توانند از آن‌ها استفاده کنند.»

او درباره‌ی شرایط عضویت در کتابخانه می‌گوید: «نابینایان می‌توانند از این کتاب‌ها به شکل رایگان استفاده کنند.»

در این کانون یک چاپگر مخصوص هست که نابینایان می‌توانند جزوه‌‌های خود را به کمک آن، پرینت بریل بگیرند.

مهدی عبداللهی، مسئول کانون برای ما خط بریل را هم تشریح می‌کند. او می‌گوید: «در نظام خط بریل حروف و علایم از ترکیب یک تا شش نقطه به‌وجود می‌آید که این نقطه‌‌ها به‌صورت نقطه‌های افقی در دو ستون عمودی قرار می‌گیرند.»

او می‌گوید: «در بریل از چپ می‌خوانیم و از راست می نویسیم.»

سعید آذر خوش، یکی از اعضای کانون نابینایان است و عضو تیم ملی شنای نابینایان و کم‌بینایان او در مسابقات کشوری شنای نابینایان و کم‌بینایان موفق به کسب مدال طلا شد. او درباره‌ی خودش می‌گوید: «کلاس سوم دبستان که بودم به معلم گفتم تخته را نمی‌بینم و او گفت دیگر باید بروی مدرسه‌ی نابینایان و از آن روز در مدرسه‌ی نابینایان تحصیل کردم!»

او می‌گوید: «هم‌اکنون چهار مدرسه‌‌ی ویژه‌ی نابینایان در شهر تهران هست اما چه خوب است کودکان و نوجوانان نابینا در کنار بچه‌های دیگر درس بخوانند و خیلی ایزوله نباشند.»

علاوه براین، برخی از اعضای کانون نابینایان شکایت دارند که بانک‌ها با نابینایان همکاری لازم را ندارند.

وقتی می‌خواهیم به کارگاه برویم، عبداللهی به گوشه‌ی‌ سمت راست دیوار اشاره می‌کند. جایی که آب باران به سقف آسیب زده، او می‌گوید: «این گوشه را ببینید؛ چه شده...» آن‌قدر با اطمینان می‌گوید که احساس می‌کنم خودش هم می‌بیند. در این کانون، یک کارگاه صنایع‌دستی بافتنی، گلیم‌بافی و موسیقی هم هست. فاطمه حسین نقوی، یک مربی با سابقه است و سال‌هاست به هنرجویان بافتنی یاد می‌دهد. او می‌گوید: «این‌جا هنرجویان با دست‌هایشان می‌بینند.»

او می‌گوید: «ما لباس‌های مختلفی را با این چرخ‌های بافتنی می‌بافیم و به بازار عرضه می‌کنیم.»

سمیرا نوروزی، هم مربی ساز است و به هنرجویان نوازندگی یاد می‌دهد. او در مدرسه‌ای عادی درس خوانده و معتقد است در جامعه نگاه درستی به توانایی‌های نابینایان نیست. او می‌گوید: «بعضی‌ وقت‌ها مردم می‌خواهند در جاهایی کمک کنند که نیازی به کمک نیست، اما جای دیگر که باید پیش قدم بشوند، حضور ندارند.»

آن‌ها سال‌هاست که در کانون فعالند. حتی نسبت به نابینایی خودشان شوخی می‌کنند و می‌خندند. سعید آذرخوش می‌گوید: «همه‌ی کسانی که عضو کانون هستند؛ نابینا یا کم بینا هستند، این‌طور بگویم همه‌ی ما را جمع کنند از ما یک چشم‌ هم در نمی‌آید.» و بقیه‌ می‌خندند. در کنار این جمع، روز خوشی را دارم. فکر می‌کنم از این اعضای مهربان کلی انرژی مثبت گرفته‌ام. کلی روشنایی...

 

عکس‌ها: محمود اعتمادی

منبع: همشهری آنلاین