جز عشق، چيز ديگري نميشود اسمش را گذاشت! تنها توجيه اينكه در سال بخش عمدهاي از درآمدت را به كاشت درخت اختصاص دهي آن هم بدون هيچ چشمداشتي، «عاشق» بودن است. مهدي نظري كه خيليها او را با لقب «مرددرختي» ايران ميشناسند، يكي از آن موارد عجيب و غريب دنياي امروز ماست. كارمند بانك است. كارش در بانك كه تمام ميشود، ماشينش را كه هميشه پر است از درختچه و نهال، برميدارد و راه ميافتد. كوه و بيابان و باغ هم برايش فرق ندارد؛ هر جا كه خاك باشد، درختچههايش را پياده ميكند و ميكارد و آبشان ميدهد و اين برنامه هر روزه اوست...
بي خود نيست كه به او مرد درختي ميگويند؛ لقبي درخور، براي كسي كه حاضر نيست حتي ثانيهاي از وقت فراغتش را به كاري جز درختكاري اختصاص دهد. مرد 43ساله ايلامي، در طول مصاحبه بهكار درختكارياش ادامه ميدهد و همزمان با حرفزدن، ريشه گياهان را به خاك ميسپارد و آبشان ميدهد.
همزمان با كاشت درخت، از شدت علاقهاش به طبيعت ميگويد و از وضعيت فعلي شكايت ميكند. غصه ميخورد كه چرا بايد در محل زندگياش آفتاب زير گردوخاك پنهان باشد. ميگويد چرا انسانها بايد با ندانمكاري خودشان را دچار گرفتاري و سختي كنند؟ و راهحل عملي مبارزه با اين وضع را در كاشتن درخت و توسعه و رواج اين فرهنگ ميداند. با همين فكر هم بوده كه توانسته تنها در 4 سال، 50هزار درخت بكارد و ركوردي بينظير را به نام خودش ثبت كند.
مردي از خويش برون آيد و كاري بكند
سال 88 بود كه مسئله ريزگردها و ورود گردوغبار از كشورهاي همسايه به كشور شدت گرفت. اين اتفاق گرچه همه مناطق ايران را متاثر ميكرد اما تأثير مستقيماش را بر استانهاي مرزي بهخصوص نوار مرزي مهران و دهلران گذاشت. آلودگي هوا و وضعيت بد جوي به اوج خود رسيد و اين نابساماني هر روز بيشتر و بيشتر شد. مسئولين محيطزيست به تكاپو افتادند و خيليها فقط انرژيشان را روي محكوم كردن كشور عراق كه مقصر اصلي ورود ريزگردها به كشور بود معطوف كردند. اما همين اتفاق نامبارك باعث شد كه مردي از آن خطه به وعده و وعيدها و محكومكردن و تقصير بهگردنانداختنها محل ندهد و خودش به فكر چاره بيفتد تا يك قدم هر چند كوچك، در جهت بهترشدن وضع بردارد. مهدي نظري درباره شروع فعاليتش در زمينه درختكاري ميگويد: «هميشه داستان زندگي انسانهايي را كه كارهاي بزرگ انجام ميدادند ميخواندم و سعي ميكردم رمز موفقيتشان را كشف كنم. وقتي در سال 88مسئله ريزگردها جدي شد، جرقه كاشت درخت در ذهنم زده شد. گردوخاكي كه از عراق وارد كشور ميشد باعث شده بود كه آلودگي هوا در مناطق مرزي مهران و دهلران وحشتناك شود و تنها راه مبارزه با اين آلودگي هوا، حمايت از محيطزيست و درختكاري بود. زمستان سال 88 بود كه چند درختچه را در صندوق عقب ماشين قرار دادم و بردم بالاي يك كوه و آنها را كاشتم. از آن روز به بعد، روزي نيست كه بدون كاشت درخت زندگي كرده باشم.»
مدتي كه ميگذرد، كار درختكاري مهدي نظري توسعه مييابد و مجبور ميشود بهخاطر نگهداري و آبياري درختان نگهبان استخدام و تراكتوري براي آبياري تهيه كند. درختهايش در مناطق مختلف كاشته شدهاند. برخي در بيابان، برخي در كوه و برخي در مدارس، ادارات و دانشگاهها. در سطح شهر ايلام هم درخت كاشته و يادگاريهايش الان در همه استان به چشم ميخورد. از سال شروع به اين كار تا الان، همه هزينههاي درختكاري بهعهده خودش است. ميگويد معمولا براي كاشت درخت، هرماه نيمي از حقوقش را اختصاص داده؛ مبلغي كه گاه از 500هزارتومان تجاوز ميكند. اين هزينه را هزينه نميداند و اسمش را ميگذارد سرمايهگذاري؛ سرمايهگذاري براي نجات زندگي انسانها و بهتر نفس كشيدنشان...
كه عشق آسان نمود اول ولي...
محل زندگي مرد درختي، ايلام است ولي بيشترين درخت را در منطقه مهران و دهلران، جايي كه با محل زندگياش كيلومترها فاصله دارد كاشته است. ميگويد: «در مسيرهاي صعبالعبور از موتورسيكلت و چارپايان استفاده ميكردم و گاهي با موتورسيكلت به ارتفاعات آب ميبردم». روزهاي اول، اين كار براي مردم غيرعادي بود. هيچكس مرد درختي را نميفهميد و دليل كارش را نميدانست. بعضيها به او ميگفتند مگر بيكاري! بعضيها هم احساس ميكردند او بهخاطر اسم و آوازه اين كار را انجام ميدهد. به همينخاطر درختها را به دلايل مختلف ميكندند و حتي مسئولان هم با بيان اينكه اين كار كارشناسي نيست، او را حمايت نميكردند.
فرهنگي كه ماندگار شد
بعد از گذشت 5 سال، مهدي نظري بزرگترين دستاوردش را دستاورد فرهنگي ميداند. با اينكه معتقد است اين كارش در كاهش گرد و خاك خيلي تأثير داشته اما مهمتر از آن فرهنگي است كه توسعه يافته. ميگويد: «مطمئن هستم اگر يكميليون درخت ميوه در سطح شهر بياورم مردم در لحظه ميبرند و ميكارند؛ چرا كه اين امر در بين مردم اين منطقه فرهنگسازي شده و امروز ديگر از آن استقبال ميكنند. الان تمام چوپانهايي كه قبلا احساس ميكردند درخت روي زندگي آنها تأثير منفي دارد يا باعث ميشود جلوي چراي دامهاي آنها گرفته شود، خودشان درخت ميكارند چون ميبينند دامهايشان هم ميتوانند از اين درختها استفاده كنند. گرما در منطقه ما بالاست و همين درختها باعث تلطيف هوا ميشوند.»
اين فرهنگسازي همچنان ادامه دارد. نظري ميگويد: «در بخش زيستمحيطي، چوپانها را با حياتوحش آشنا ميكنيم تا مراقب حيوانات باشند؛ در اين خصوص تابلوهايي زدهايم و به چوپانان در اين زمينه پول داديم تا از حياتوحش محافظت كنند. با متخلفان برخورد كرديم و توانستيم روي آنها تأثير بگذاريم.»
امروز، بعد از 5 سال، مهدي نظري اطرافش كساني را ميبيند كه وقتي با او مواجه ميشوند ميگويند به تبعيت از مرد درختي هزارها درخت كاشتهاند يا با كساني كه به تخريب درختها دست ميزدند، برخورد كردهاند. تقاضا هم براي خريد و كاشت نهال افزايش پيدا كرده كه همه اينها، دستاوردهاي فرهنگي اين عمل بزرگ است. نظري اين اتفاقهاي فرهنگي را بزرگترين دلگرمي ميداند و از اين بابت بسيار خوشحال است.
دلسردي و نااميدي؟ هرگز!
در اين چندسالي كه مرد درختي بهكار كاشت درخت مشغول است، ناملايمات زياد ديده؛ هم از طرف مردم و هم از سوي مسئولان. حتي به او ايراداتي هم ميگرفتند كه اين كارها غيراصولي است و نبايد انجام شود. با اينكه دلش از اين رفتارها خون است اما باز هم كارش را ادامه ميدهد. ميگويد: «توقع نداشتم براي كار خير كه با هزينه شخصيام انجام شده هم بازخواست شوم و بشنوم كه فلاني نبايد اينطور عمل ميكرد و كارش غيراصولي است! مگر كسي هزينه يا خرجي كرده كه طلبكار باشد؟ مگر من چيزي در قبال كارم طلب كردهام؟» همه اينها را شنيده و تحمل كرده. روزهاي سخت گذشتهاند و امروز، مرد درختي نتيجه تحملش را ميبيند: «روزهاي اول، وقتي درختي ميكاشتم مديران محيطزيست ميخنديدند! وقتي 3پارك جنگلي با هزينه خودم ساختم، تابلوهايي را براي فرهنگسازي نوشتم و در پاركها نصب كردم. روي آنها نوشته بود: «پارك جنگلي» اوايل همه ميخنديدند و ميگفتند پس پارك جنگي كجاست؟! الان كه همان درختها رشد كردهاند و سايه انداختهاند، همه كساني كه ميخنديدند از سنگاندازيهايشان پشيمانند.» با اين همه ولي هنوز هم هستند اتفاقاتي كه دلسردش ميكنند. مثلا اينكه حدود 3ماه پيش، 3 هزار درخت را به بهانه اينكه داخل زمين زراعي كاشته شدهاند با تراكتور نابود كردند. با اينكه زمين زراعي نبود و منابع طبيعي هم پيگير اين اتفاق شد اما كار خاصي در زمينه جلوگيري اين اتفاقات انجام نگرفته است. مرد درختي ايلامي غصه اين اتفاقها را ميخورد و ميگويد: «در اين سالها زياد پيش آمده كه دلسرد شده باشم اما تسليم، هرگز!»
روزهايي همچنان درختي براي «مرد درختي»
مهدي نظري هنوز هم مثل 5 سال پيش، به كاشت درخت ادامه ميدهد. بيشترين درختهايي كه تا به حال كاشته درختان كنار، اكاليپتوس و كهور بوده كه در مناطق گرمسير دوام ميآورند. به گفته او اين درختان براي بيابانزدايي مقاوم و در بخش گرمسير و در مقابل بيآبي قوي هستند. در مناطق سردسير هم مطابق با آب و هواي آن مناطق درختاني كاشته است. درباره كار و بار درختكارياش در اين روزها ميگويد: «امسال هم براي نخستينبار در سطح شهر ايلام درخت ميوههاي انار، انگور، زيتون را ميكارم كه در سطح استان براي نخستينبار انجام ميشود. امسال به تعداد شهداي استان ايلام 3هزار نهال با هزينه خود تهيه كردم كه هر نهال بين 2-3هزار تومان بود؛ تقريبا حدود 10ميليون تومان هزينه خريد درختان شده است؛ كاشت اين درختان تا چند روز آينده تمام خواهد شد». نظري معتقد است كه اين كارش هم بيشتر جنبه فرهنگي دارد تا مردم عادت كنند در سطح شهر درختان را آزار ندهند.
فكرهاي كوچك براي آيندهاي بزرگ
مرد ايلامي عاشق طبيعت، براي توسعه كارش فكرهايي در سر دارد. ميگويد: «وقتي مقاممعظم رهبري امسال را سال اقتصاد و فرهنگ با عزم ملي و مديريت جهادي نامگذاري كردند، فكري به ذهنم آمد و آن اينكه اگر تا الان فقط به فرهنگ فكر ميكردم، از الان بحث اقتصاد را هم به آن اضافه كنم. اقتصاد به اين معنا كه مردم را مجاب كنيم هركس در خانه خود يك درخت ميوه داشته باشد و اين امر در بعد اقتصادي هم براي جامعه و هم براي خود او ميتواند مؤثر باشد.» فكرهاي اقتصادي مهدي نظري با اينكه خيلي كلان و گسترده نيست اما كارآمد بهنظر ميرسد: «من هم در روستا و هم در شهر زندگي كردهام. ميدانم كه مثلا داشتن يك مرغ خانگي به چه اندازه ميتواند در اقتصاد يك خانواده مؤثر باشد. يا مثلا اگر يك درخت انگور در خانه خود داشته باشي در سال 20-30كيلو ميوه ميدهد و اگر همه مردم اين يك درخت را داشته باشند، ميتواند بخشي از هزينههاي آنها را تأمين كند.» علاوه بر اينها، نظري در سر دارد كه به عراق برود و مردم عراق را به تكاپو بيندازد تا درخت بكارند و نتيجه اين كارش، هم مردم آن كشور را منتفع كند و هم مرزنشينان كشور خودمان را.
خانواده همراه؛ رمز موفقيت مرد درختي
مرد درختي 43ساله ايلامي، همسر و يك فرزند 5ساله دارد. يكي از رموز موفقيتش را اين ميداند كه همسرش با او همراه است. ميگويد: «همسرم از همه زمان تفريح خود ميگذرد و پا به پاي من ميآيد. از علاقهام به اين كار و وقتي كه روي درختكاري ميگذارم خسته نميشود و برعكس، كمك ميكند.» سختي كارش و همدلي همسرش را اينطور توصيف ميكند: «كار بانك پر دردسر و خستهكننده است؛ تازه بعدش راه ميافتم و گاهي تا 200كيلومتر رانندگي ميكنم. كارها را اكثرا خودم انجام ميدهم و اين كار فيزيكي، از من انرژي زيادي ميگيرد. روزهاي تعطيلم هم به همين كار ميگذرد و وقت براي چيز ديگر باقي نميماند. اين است كه اگر همسرم همراه و همدل نبود، نميشد اين همه وقت روي درختكاري و ادامه آن گذاشت.» فرزندش را هم طوري تربيت كرده كه به درختكاري علاقهمند شود. الان همين پسر 5- 6ساله هم پابهپاي پدر درخت ميكارد و مرد درختي اميدوار است اين عشق در وجود او همچنان باقي بماند و ريشه بدواند.
وفا كنيم و ملامت كشيم
حرف اول و آخر كسي كه عمر و پولش را براي محيطزيست صرف كرده، چيزي جز دغدغههاي زيستمحيطي نيست. نظري از اهمال و سهلانگاري مسئولين شاكي است. ميگويد: «متأسفانه در حريم جنگل، ساختوسازهاي وحشتناكي وجود دارد كه هيچكسي با اين افراد كار ندارد و مسئولين در اين زمينه سهلانگاري ميكنند؛ دوست دارم از جادههاي نيمهتمامي كه فقط درختان را نابود كردند و نيمهتمام رها شدند، گزارش تهيه شود؛ من خود ميتوانم چند پروژه جادهسازي را به شما نشان بدهم كه درختان كهنسال را نابود كردند و بعد متوجه شدند اشتباه بوده و جاده بايد از جاي ديگر برود.» مرد درختي، از اينكه درختان نخستين قرباني منفعتطلبي انسانها هستند غصه ميخورد و ميگويد: «اين فجايع در همه جا عليالخصوص در استان ما وجود دارد. امروزه همه ميدانند كه درختان نبايد قرباني پروژههاي اقتصادي- عمرانيشوند چراكه متوجه شدهاند درخت براي زندگي بشر حياتيتر است.» مهدي نظري، قرار است به درختكارياش ادامه دهد و فكرهاي بزرگي در سر دارد. آشتي مردم با طبيعت، بزرگترين آرزويش است و اميدوار است كارش بتواند يك قدم كوچك باشد در مسير رفع بحرانهاي محيطزيست.
خاطره
1- در پاركي همراه دوستان نشسته بوديم. ديدم مردمي كه براي تفريح ميآيند، زبالههايشان را رها ميكنند و توجهي به نظافت محيطزيست و پارك ندارند. دوستانم گفتند برويم به آنها تذكر بدهيم اين كار را نكنند. من قبول نكردم. گفتم برويد يك كيسه بزرگ بياوريد. كيسه را دستم گرفتم و بلند شدم. كنار هر خانواده كه ميرسيدم، زبالههايش را جمع ميكردم و ميريختم در كيسه. دوستانم هم همين كار را كردند. يكيدو خانواده كه پيش رفتيم، ديديم خانوادهها خودشان يكي يكي داوطلب شدهاند و كيسهاي پيدا كردهاند و آشغالهايي را كه كنارشان ريختهاند جمع ميكنند. آنها حساس شده بودند كه ديگر اعضاي خانواده روي زمين زباله نريزند. عملا من امرونهي خاصي نكردم. تنها كاري كه كردم اين بود كه يكيدو تا پاكت پفك و چيپس را از زمين برداشتم. اما همين اقدام عملي باعث شد تا خانوادهها بهخودشان بيايند. شايد اگر بهطور مستقيم تذكر ميدادم، موضع ميگرفتند و شايد حتي توهين هم ميشنيدم.
2- يك روز يكي از همكارانم در بانك پيش من آمد. نزديك بود گريهاش بگيرد. آن زمان فيلمي از اقدامات من پخش شده بود و همه فهميده بودند كه چقدر براي درختكاري زحمت ميكشم. با بغض گفت: «من تا پيش از اين عادت بدي داشتم. عادت داشتم وقتي كوه ميرفتم، براي تفريح هم كه شده يك درخت را با تبر قطع ميكردم و گاهي هم روي آن نفت يا بنزين ميريختم و آن را به آتش ميكشيدم. همين چند وقت پيش هم يك بلوط پير را پايين كشيدم و آتش زدم...» ميگفت از وقتي فيلمت را ديدم و متوجه شدم كه درخت كاشتن چه كار سختي است، براي خطاهايم هر روز گريه ميكنم و حس ميكنم با قطع هر درخت، يك انسان را كشتهام. اما الان تصميم گرفتهام كه هر كجا درختي را نابود كردهام، جايش دهها درخت بكارم. براي من همين قدر تأثير هم كفايت ميكند. اگر همه ما در هر كجاي ايران اين احساس مسئوليت را به طبيعت داشته باشيم جاي نگراني براي كشورمان نخواهد بود.
توصيههاي زيستمحيطي مرد درختي
«به همه كساني كه خود و زندگي خود را دوست دارند ميگويم محيطزيست يعني زندگي، درخت، يعني تنفس انسان. اگر اكسيژن نداشته باشيم در عرض يك دقيقه خواهيم مرد و اين اكسيژن را درخت براي ما تأمين ميكند.
دودي كه از طريق ريزگردها به چشم ما ميرود بهدليل نبود درخت است؛ درخت در بحث شادابي، زيستمحيطي، رواني، اقتصادي و... واقعا نجات بخش انسانهاست.
هر ايراني ميتواند در هر شرايطي در هر روز چند درخت بكارد كه در سال چندين هزار درخت ميشود؛ از مردم ميخواهم بهخاطر خودشان در هر شرايطي به درختكاري مشغول شوند و هر جا كه امكان دارد درخت بكارند.
اگر روزي برسد كه هميشه يك درخت همراه داشته باشيم و هر جايي كه رفتوآمد ميكنيم، اعم از خانه، اداره، بلوار شهر، كوه، پارك سر خيابان، دشت و... يك درخت بكاريم، آن روز است كه ميشود گفت به نجات سرزمينمان اهميت دادهايم.آرزو دارم هر ايراني يك روز براي خودش يك «مرد درختي» شود. روزي كه كمترين تكيه را به بودجه كلان كشور داشته باشيم و با تكيه به تواناييهاي خودمان، محيطزيست را نجات دهيم.»