جاذبههای این موزه، متفاوت از آن چیزهایی است که تاکنون در میان ویترینهای محافظت شده یک موزه حرفهای به نمایش درآمدهاند. قدم زدن در دالانها و دهلیزهای این غارموزه و مرور کردن تاریخ، فرهنگ و ادب پارسی خود حکایت شیرینی است که باید از زبان «ناصر هوشمند وزیری» خالق این مجموعه باشکوه طبیعی و هنری روایت شود. او خودش مثل یک راهنمای موزه، همراه بازدیدکنندگان میشود و اطلاعاتی درباره دیدنیهای این غارموزه در اختیار آنها میگذارد.
موزهای در دل شیر
آنهایی که غار موزه استاد وزیری را از نزدیک دیدهاند به خوبی میدانند که برای ورود به آن باید از دهان شیر سفید رنگی که در قسمتی از حیاط خانه وی آرمیده است بگذرند؛ شیری که به گفته وزیری سمبل قدرت و حیات است. استاد وزیری میگوید: «ساخت نمادی برای ورودی غار خیلی فکرم را مشغول کرده بود تا اینکه از میان دهها ایده همین سر شیر را انتخاب کردم. پیام این شیر بسیار زیباست؛ این حیوان در طبیعت سمبل قدرت و صیانت از حیات است و در فرهنگ غنی ما معانی و تعابیر متعددی دارد. بهعنوان مثال اگر به شیراز بروید حتما میبینید که در آثار تخت جمشید بارها از شیر استفاده شده و در شاهنامه روایتها و اشعار مختلفی درباره آن بیان شده است. همه اینها به نوعی ایدههای ذهنی من برای انتخاب چنین نمادی بودند. آرزوی من این است که روزی بتوانم پیکره عظیم این شیر را به طول 30متر بسازم.»این غار موزه در روستای عوجان لواسان بنا شده است که در بهترین شرایط 45دقیقه با میدان تجریش و 75دقیقه با برج میلاد فاصله دارد. شاید از خودتان بپرسید چه دلیلی وجود داشت تا این هنرمند نخستین موزه شخصی ایران را فرسنگها دورتر از پایتخت بنا کند. او در پاسخ به این سؤال میگوید: «در لواسان همه عناصر طبیعت یعنی آب، رودخانه، درخت، گیاهان مختلف، حیوانات و هوای بسیار مطبوع در کنارهم وجود دارند و سمفونی هنرمندانهای تشکیل دادهاند. از طرفی من عاشق طبیعت هستم، به همین علت تصمیم گرفتم برای تجمع علاقهمندان در چنین محیطی، کوهستان را به یک پاتوق طبیعی و هنری تبدیل کنم. این تفکر در مدت 40سالی که از فارغالتحصیلیام میگذرد با من بود تا اینکه در مهر 1384محقق شد. حالا با همه اینها دارم زندگی میکنم.»
ترکیب مواد، کار من است
در بدو ورود به موزه وزیری ذهنتان از هیجانها و آشفته بازار خاکستری شهر کنده میشود و با روح پاک روستا پیوند میخورد. این مجموعه در برگیرنده فرهنگ و تفکرات ذهن هنرمندی است که سالها برای خلق چنین مکانی ثانیهها را شمرده است؛ «خیلی از کسانی که برای نخستین بار این صحنهها را میبینند اذعان میکنند که تغییری در حال رویدادن است؛ در حقیقت چنین تفکری بود که باعث شد علاقهمندان به طبیعت و هنر اینجا بیایند، از این آثار بازدید کنند و بهنحوی ویژگیهای آن را گسترش دهند. الان که به 7- 6سال قبل بازمیگردم میبینم که چه وابستگی عمیقی میان همه ما ایجاد شده است. آرزو میکنم روزی بتوانم دره فردوسی و موزه قصه را بسازم.» بدون اغراق باید گفت که آثار هنری استاد وزیری فقط به زمان ما تعلق ندارد بلکه با نگاه عمیق به هر کدام از آنها میتوان به ماورای هنر و زمان قدم گذاشت. در اینجا از سادهترین مواد، فرمها و چیدمانها استفاده شده تا بدیعترین و کم نظیرترین آثار خلق شوند. بنیانگذار این موزه شخصی میگوید: «ذات هنرمند و تفکراتش در طول زندگی او به ایدههای متفاوتی منتهی میشود و لازمه شکوفا کردن آنها پیوند دادن همه عناصر موجود در طبیعت است. بهنظرم اگر این حس وجود نداشته باشد قطعا هنرمند نمیتواند به موفقیتی که در انتظار اوست دست پیدا کند. در مورد چیدمانهایی که من در اینجا انجام دادهام نیز این موضوع کاملا صدق میکند چرا که معتقدم یک اثر هنری از هر نوعی که باشد باید بتواند شخصیت و فرهنگ بومی و ملی این سرزمین را بیان کند. هنرمند واقعی کسی است که تفکر را هدف اصلی قرار دهد. او باید جستوجوگر باشد و محافظهکاری را کنار بگذارد و برای پی بردن به کشفی جدید دست به نوآوری بزند. بارها به من گفتهاند که در یک زمینه کار کن اما تلفیق مواد کار من است و اینگونه آن را ادامه میدهم چون هر حسی که به ذهن هنرمند میرسد باید با مواد خاص خودش ساخته شود و این مسئله ایجاب میکند که هنرمند آگاهی کاملی از مواد مختلفی مانند چوب، سنگ، بتون، سیمان، مس، آهن، سرامیک و فایبرگلاس داشته باشد تا بتواند هدف خود را آنطور که شایسته است با موضوع تطبیق دهد».
روایتی از یک دیوارنوشته
در داخل غار موزه، دیواری که روی آن نوشته شده بود یادگاری پسر مشهدی علی حسابی فکرم را بهخود مشغول کرده. ماجرای آن را از استاد میپرسم که او در جواب میگوید: «این اثر متاثر از وقایع اوایل انقلاب است. آن زمان مردم برای تداعی کردن حضور شهدا دست خود را به خون آغشته کرده و به دیوارهای شهر میزدند. این ایده به ذهنم رسید که دیواری بسازم و قسمت کوچکی از آن لحظات را به تصویر بکشم؛ بعد زیر آن نوشتم یادگاری پسر مشهدی علی. نام پدر من علی است و چون به زیارت مشهد مقدس مشرف شده بود این لقب را به او دادم. امیدوارم روزی برسد که در شهرتهران پارکی به نام پدربزرگها و مادربزرگها ساخته شود». به گفته او هنرمندان وظیفه دارند مردم را با فرهنگ، تمدن و آیینهایشان آشتی دهند؛ «ایران ما سابقهای 7هزارساله و به روایتی 9هزار ساله دارد. ما از همان ابتدا حکومتی مدون و حساب شده داشتیم و از خط استفاده میکردیم. انتزاع، تجوید و استعاره واقعی از آثاری که در تخت جمشید وجود دارد الهام گرفته شدهاند و نیلوفرآبی نمونه کوچکی از آن است. به هیچ عنوان نمیشود اینها را فراموش کرد. اگر این اتفاق بیفتد خودباخته میشویم و با دیگران هیچ فرقی نداریم.»
پیوند ادبیات، اسطورهها و قصه ها
کارهایی که تاکنون توسط ناصر هوشمند وزیری ساخته شده است همگی در رشته مشترکی در تاریخ، ادبیات، اسطوره، قصههای ماندنی و فولکلور قرار دارند و نمونههای متعدد آن را میتوان در آثار این موزه پیدا کرد. یکی از آنها اثری با عنوان «گلنار از پیش گلمحمد میآید» است. گلنار در واقع زنی است که برای شوهرش که در مزرعه مشغول کار است آب و غذا آورده. نمونههای دیگر «فردوسی و رستم»، «دو کبوتر» و «ماهان» نام دارند؛ اثر «سیمرغ» هم نمونه دیگری به شمار میرود که از یک ریشه 200کیلوگرمی درخت ساخته شده است.
هر بازدید کنندهای برداشت متفاوتی از این آثار دارد و البته نباید همانی باشد که هنرمند میخواهد. استاد وزیری میگوید: «تاکنون چند دفتر از یادداشتهای هزاران نفری که این مجموعه را دیدهاند جمعآوری کردهام زیرا همهشان برایم ارزشمند و با اهمیت هستند. در میان تمام این نوشتهها هیچگاه جمله روستازاده ساکن«مزرعهسادات» را فراموش نمیکنم. او به من گفت: از وقتی که به این منطقه آمدید بافت اینجا عوض شده، خوشحالم که خارج نرفتید.» استاد وزیری در ادامه میگوید: «من از نوادگان فرهادم و افتخار میکنم که مجسمهساز شدهام. اگر هزاران بار متولد میشدم باز هم با اطمینان و از صمیم قلب میگفتم که میخواهم مجسمهساز شوم، با این تصور که از همه مشکلاتش خبردارم و میدانم که چه راهی را باید طی کنم».
وزیری در یک نگاه
استاد وزیری در همدان به دنیا آمد. او در سال 1350از رشته مجسمهسازی با مدرک کارشناسی فارغ التحصیل شد و از همان زمان به خلق آثار هنری پرداخت و 2 سال بعد به سمت کارشناس مجسمهسازی موزه تاریخطبیعی برگزیده شد. وی در فاصله سالهای 60تا 79مدیربخش هنری موزه تاریخطبیعی پردیسان بود و در سال 1373به دریافت دکتری افتخاری و نشان درجه یک هنری از وزارت ارشاد نایل آمد. استاد وزیری در سال 74رتبه نخست نخستین بیینال مجسمهسازی را کسب کرد و در همان زمان به تدریس در دانشکده هنر سوره مشغول شد. از بارزترین کارهای وی میتوان به تندیسهای مختلف سنگی، مسی، چوبی، فایبرگلاس و نیز آثار تاکسیدرمی شده در پارک پردیسان، موزه تنوع زیستی، پارک جمشیدیه و ارتفاعات کلکچال، پارک ساعی، بیمارستان صارم، پارک ملت و مجسمههایی در شهرستانهای مختلف کشور اشاره کرد. تندیس سنگی فریاد پارک جمشیدیه یکی از باشکوهترین آثار این هنرمند به شمار میرود که در سال 1355ساخته شده است.
موزههای شخصی محیطزیست
سالهاست که در سراسر جهان افراد زیادی برای گردآوری مجموعهها یا ساخت اشیا و عناصر منحصر به فرد با استفاده از ضایعات و وسایل مستعمل تلاش میکنند. اغلب آنها از روی علاقهمندی این کارها را انجام میدهند و بسیاری برای نجات زمین از زبالههای خطرناک به جرگه موزه سازها ملحق میشوند.
موزه شخصی حملونقل هوایی در ویرجینیا یکی از این موارد است؛ پدیدآورندگان این موزه تلاش کردهاند تا با جمعآوری و کشف هواپیماهای تاریخی از میان صدها گورستان هواپیمایی جهان مجموعهای ارزشمند از این ماشینهای پرنده پدید آورند. بین آنها نخستین جنگندههای آلمانی کارخانه مستراشمیت، سری اول بمب افکن بی- 25و نخستین فروند از اسکادران جنگندههای فانتوم نیز دیده میشود و علاوه بر آنها دهها هواپیمای کوچک و تعدادی ماکت مقیاس واقعی به همراه عکسها، فیلمها، تجهیزات خلبانی و هوانوردی، مدلهای مینیاتوری و نقشهها گردآوری شده است. بازدید از این موزه برای همه علاقهمندان آزاد و برای پژوهشگران و متخصصان عضو انجمنهای هوایی ایالات متحده رایگان است. یکی از انجمنهای فعال این موزه تلاش میکند زمین تا سال 2020از ضایعات قطعات هوایی و هواپیماهای مستعمل پاک شود.
موزه اتومبیلهای هنری هوستون تگزاس نمونه دیگری است که در چند سال گذشته شهرت جهانی یافته و مردم از سراسر دنیا برای بازدید آن صف میکشند. درهای این موزه با همکاری و تلاش اعضای انجمن «جنبش دوستداران اتومبیلهای هنری» در سال 1988گشوده شد. در این موزه انواع اتومبیل از میان مدلهای قدیمی و مدرن گردهم آمده و بهصورت بسیار ماهرانهای نقاشی شدهاند. علاوه بر تمایلات شخصی علاقهمندان اتومبیل، برخی از نمونههای موجود در این موزه جنبه سیاسی، اجتماعی و اقتصادی دارند و توسط گروههای هواداری از سراسر جهان جمعآوری شدهاند. بسیاری از این ماشینها قبلا در قراضه فروشیهای آمریکا، مصر و ایتالیا جا خوش کرده بودند.
در کشور هندوستان نیز یک موزه شخصی منحصربه فرد به نام سومینارایان وجود دارد و در شهرستان احمدآباد واقع شده است. این موزه در خانهای 5هزارساله بنا شده و هزاران وسیله در آن نگهداری میشود. عناصر سازنده این موزه همگی با طبیعت سازگاری کاملی دارند و به شکل ماهرانهای در کنار هم چیده شدهاند. جالب اینکه ارزش وسایل موجود در این موزه بیش از10/5میلیون دلار تخمین زده میشود.