از آنجایی که نویسنده برای حوادث و اتفاقاتی کاملاً جدی و مهم بیان و رونمایی کمیک برمیگزیند، نوع رویکرد و خود متن نمایشی پارادوکسیکال این نوع کمدیها به تناسب انسجام ساختار و انتخاب نوع بیان، گاهی اشکال متفاوتی به خود میگیرند.
گاه ممکن است وجه معنادار و جدی متن بر بیان کمیک آن برتری یابد یا بالعکس. حالت سومی هم وجود دارد؛ یعنی هر دو به یک میزان و همارز با هم پیش بروند. نمایش «خانواده تت» اثر «ایشتوان ارکنی» به کارگردانی «مائده طهماسبی» از این نوع است.
***
نمایش «خانواده تت» با تناقضات و جنبههای غیرقابل پیشبینیاش به موقعیتهای کمیک تعلیقزایی شکل میدهد؛ بیماری و حالت مستبدانه «سرگرد»، اجبار عاطفی و اخلاقی افراد خانواده «آقای تت» و حضور پستچی بامزه و دوراندیش بهانههای دراماتیک این متن منسجم هستند و به عنوان عوامل و عناصر اولیه، منشأ عوامل و اتفاقات ثانویهای میشوند؛ در شرایطی جنگی یک سرگرد مجارستانی مستبد، خودخواه و بیمار که فرمانده تنها پسر سرباز آقای «تت» است، برای گذراندن مرخصی و نیز گریز از جنگ و عوارض آن، به عنوان میهمان به خانه آقای «تت» دعوت میشود.
افراد خانواده «تت» میکوشند با پذیرایی و مهماننوازی او را راضی کنند که تنها پسر خانواده را از جبهه به مرکز فرماندهی و پیش خود برگرداند تا آنها نگران از دست دادن فرزندشان نباشند.
سرگرد خلق و خویی متغیر و متلون دارد و دیکتاتور منش است. او اساساً بیمار روانی محسوب میشود. در مدت اقامتش تمام عارضهمندیها و ناهنجاریهایش را با زور و ارعاب بر افراد خانواده تحمیل و آقای «تت» را تا مرز دیوانگی پیش میبرد.
او که یک سرگرد مجارستانی است آزادی و آرامش را از افراد این خانواده سلب و به مراتب غیرانسانیتر از دشمنان خارجی با هموطنانش رفتار میکند. تنها پسر خانواده هم در جنگ کشته میشود و افراد خانواده که از این حادثه خبر ندارند همچنان اسیر و گرفتار این فرمانده بیمار و بیرحم باقی میمانند.
این درونمایه کاملاً سیاسی، نمایش «خانواده تت» اثر «ایشتوان ارکنی» به کارگردانی «مائده طهماسبی» را در ژانر «کمدی سیاسی» قرار داده است. در این اثر با پارادوکسهای زیادی روبهرو هستیم؛ اینکه برخی تفکرات نظامی میتواند بسیار خطرناکتر از خود جنگ باشد. دیگر آنکه کسی را که به عنوان منجی پسرشان انتخاب کردهاند، دقیقاً دشمن او و خود آنهاست.
نمایش «خانواده تت» تا قبل از حادثه پایانی با تعریف و شاکله یک کمدی تراژیک پوچگرا پیش میرود و تماشاگر پوچی و بیهودگی را که با آمدن سرگرد به خانه آقای «تت» آغاز و متعاقباً با ترفند «جعبهسازی» به نهایت میرسد، شاهد است، اما با کشته شدن سرگرد به دست آقای «تت» نمایش از «کمدی تراژیک ابزورد» خارج و تبدیل به یک «کمدی موقعیت سیاسی» میشود و وجوه تماتیک، کنشمند و دراماتیک اثر ارتقاء مییابد، همه چیز با مابهازاءهای ثانویه ژرفتر و انسانیتر ظاهر میشود و مفاهیمی مثل «رهایی»، «آزادی»، «آرامش» و «اعتلای زندگی» به عنوان عناصر ضدپوچی و بیهودگی، وجاهت و اعتبار خود را بازمییابند.
در این کمدی سیاسی همه چیز تبدیل به نشانه و نماد شده است: خانواده «تت» نماد مردم و ملت مجارستان است و سرگرد مظهر خود دولت. پستچی با مزه و خیراندیش هم با حضورش به «پارادوکس» چهارم واقعیت میبخشد؛ او با همه عارضهمندی ظاهریاش، خردمندترین، دوراندیشترین و مهربانترین پرسوناژ نمایش است و در این نمایش نماد «وجدان و خردورزی انسانی مردم» بهشمار میرود؛ حضورش بر طرح نمایش، روابط علت و معلولی و نیز بر شکلدهی و چگونگی روند حوادث تأثیر مستقیم و بیواسطهای دارد.
از این لحاظ یکی از جذابترین و مهمترین پرسوناژهای نمایش است که نقش راوی را هم در محدوده حضور خویش به عهده گرفته است. پارادوکسهای نمایش حد و مرزی ندارند؛ افراد خانواده «تت» تحت فشار روانی سرگرد، همانند او خیالاتی میشوند و با این جایگزینی ذهنی و عاطفی به اجرای فرامین او که به ضرر خود آنهاست، کمک میکنند.
دیالوگها نیز گاه به دلیل معانی انضمامی خاص به نشانههای تلویحی تبدیل میشوند: جایی سرگرد بیمار و مستبد به آقای «تت» میگوید: «چرا وقتی به من نگاه میکنی به آن قسمت از دنیا که پشت سر من واقع شده، نگاه میکنی؟» در کل، وجوه کمیک حرکات، دیالوگها و موقعیتهایی که در نمایش شکل میگیرند، همگی برآمده از تناقضات و پارادوکسهای موجود است.
نمایش در اصل نوعی جنگ، کشمکش و دفاع در برابر تجاوز و تعرض است. آقای «تت» که خانهاش توسط این سرگرد خودی بهگونهای اشغال و به تصرف درآمده، در هیچ جای خانه امنیت و آرامش ندارد و سرانجام مجبور میشود به حیاط و نهایتاً به توالت پناه ببرد، اما آنجا هم از تعرض سرگرد در امان نیست.
وقتی سرگرد آقای «تت» را داخل دستشویی گیر میاندازد و کنار او مینشیند به «گل و پروانه» زیبای مجارستان اشاره میکند و بدین ترتیب از لحاظ گفتاری هم به شکلی تلویحی بر تناقضات موجود میافزاید. برخلاف تصور افراد خانواده که میکوشند با جلب کردن نظر سرگرد پسرشان را از جبهه به مرکز فرماندهی و پیش خود او برگردانند، این ذهنیت هم در نمایش محتمل است که شاید پسر آنها اساساً برای رهایی از دست این سرگرد بیمار و مستبد به جنگ رفته باشد.
نمایش «خانواده تت» اثر ایشتوان ارکنی به علت ویژگی خاص درونمایهاش آکنده از حرکات و وضعیتهای متغیر است و این سبب شده که انگیزه تماشای نمایش و کنجکاوی در مورد ادامه روند حوادث تقویت و تشدید گردد و تماشاگر با علاقه نمایش را دنبال کند.
این نمایش تماتیک است، اما چون نویسنده بر آن نبوده همه چیز را با کلیشههای رایج فوراً آشکار کند و لو بدهد، تماشاگر با تحلیل هرکدام از حوادث و نهایتاً با تجمیع و آنالیز کل اثر به این حقیقت پی میبرد و میفهمد که نویسنده قصد سرگرم کردن و خنداندن مخاطبان را نداشته است، بلکه هدفش نشان دادن واقعیتهای تلخی بوده که به علت تناقضات و ناهنجاریهای بیش از حد حوادث، آدمها و موقعیتها اغلب کمیک جلوه میکند.
میزانسنها با توجه به فضای موجود صحنه و نیز محتوای اثر، القاگر بنمایههای موضوعی و عناصر ساختاری نمایش هستند و کارگردان از همه فضا و موقعیت صحنه حداکثر استفاده را کرده است. صحنه افزارها که بخش عمده آن جزو دکور صحنه هستند، همگی کاربری نمایشی پیدا کردهاند.
نمایش در اصل با یک ورود از بیرون به داخل خانه آغاز میگردد و نوع دکور هم انعطاف و کارایی سریع نمایشی را برای تغییرات لازم و دیدن فضای داخلی خانه که حوادث اصلی در آن میگذرند، پیدا کرده است. وجود پرسوناژهای خاص، طرح منسجم، درونمایه سیاسی و نهایتاً شاکله کمیک نمایش از ویژگیهای قابل تأمل نمایش هستند و انتخاب چنین نمایشی را باید برای کارگردان نوعی امتیاز به حساب آورد. نمایش «خانواده تت» به کارگردانی «مائده طهماسبی» در واقع «سهل و ممتنع» است، زیرا در حین سادگی بسیار عمیق، معنادار و ژرفاندیشانه جلوه میکند.
طراحی ساده صحنه متناسب با درونمایه نمایش است و امکانات و ظرفیتهای صحنهای لازم را برای جلوه و بروننمایی دادههای نمایشنامه فراهم نموده است و در این رابطه ابتکار «سمیرا سینایی» قابل تحسین است. طراحی و اجرای نور نیز همخوان با اجراست: کاربری نور موضعی در جلوی صحنه برای نوردهی به پستچی تنها، حضور او را با بقیه صحنه به طرز قابل قبولی «فاصلهدار» نشان میدهد.
«حسن آزادی» و «محسن سینایی» به مضمون نمایش نظر داشتهاند و در کل از هر دو «نور موضعی» و «نور رها» بهطور مناسب استفاده شده است. موسیقی نیز که از موسیقی اروپای شرقی انتخاب شده با اجرای نمایش هماهنگی دارد. بازیگران همگی بهطور نسبی خوب بازی کردهاند.
از میان آنها به ترتیب «فرهاد آئیش»، «رامین ناصر نصیر»، «شکوفه هاشمیان»، «احمد مهرانفر»، «فرشته صدر عرفایی» و «لیلی رشیدی» شاخصتر ظاهر شدهاند.
«مائده طهماسبی» در مقام کارگردان، در هر دو حوزه انتخاب متن و اجرای آن موفق است و در این رابطه عوامل مؤثری مثل طراحی صحنه، دکور مناسب و میزانسنهای حرکت و موقعیت بازیگران بیانگر این موضوع است؛ ضمن آنکه او توانسته نمایشی مفرح، خندهآور و همزمان سیاسی و عمیق ارایه دهد که در کل عناصر تشکیل دهنده آن با هم همخوانی و تناسب دارند.