ذوالفقار طلوعی در گفتوگو با ایسنا، گفت: اسرای ما دو بار در جریان اسارت خود گریستند. اما آن گریستنها نه بخاطر کتکها و شکنجهها و نه بخاطر دالانهای وحشت بود و نه حتی بخاطر دوری از خانوادههایشان. بلکه یکبار آن زمانی بود که خبر ارتحال امام خمینی (ره) به گوششان رسید و دیگری زمان پذیرش قطعنامه 598.
شنیدن خبر پذیرش قطعنامه 598 از این جهت باعث گریه اسرا شد که میترسیدند مبادا رهبرشان مجبور به پذیرش قطعنامه شده باشد و این ناراحتی تا آنجا بود که یکی از آزادگان که درست زمان تولد فرزندش به اسارت درآمده بود زمان شنیدن پذیرش قطعنامه گفت، اگر قدرت داشتم عدد 598 را از اعداد ریاضی حذف میکردم.
ایستادگی اسرا در برابر دشمنان تا حدی بود که حتی نمایندگان حقوق بشر و صلیب سرخ نیز ایستادگی آنها را تحسین میکردند.
وی که در قصرشیرین به اسارت درآمده بود، دوران اسارتش را سراسر زیبایی دانست و سالهای اسارتش را به دانشگاه خودسازی تعبیر کرد.
طلوعی از خاطرات لحظه بازگشت خود به کشور هم گفت و اینکه خانوادهاش را گم کرده بود و ترجیح داده بود قبل از جستوجوی خانوادهاش به مرقد امام خمینی(ره) برود و بعد از تجدیدمیثاق با بنیانگذار انقلاب اسلامی ایران، برای دیدن خانوادهاش اقدام کند.
جنگ تحمیلی علیه ایران بیش از هر چیز،سیاسی، فرهنگی و اعتقادی بود و همه دشمنان دست به دست هم داده بودند تا نظام جمهوری اسلامی ایران را از هستی ساقط کنند.
همه رزمندگان اسلام گوش به فرمان رهبر معظم انقلاب اسلامی هستند. اگر امروز بازهم رهبرم فرمان دهد، نه فقط در ایران اسلامی بلکه در هر گوشه از دنیا به دفاع خواهم پرداخت و نه فقط من، که همه آزادگان و ملت مؤمن و انقلابی ایران اسلامی ندای رهبرشان را لبیک خواهند گفت.
آزادگان هیچ خواستهای از مسئولان ندارند. ما گلایههای زیادی از مسئولان داریم و آن اینکه چرا از اسرایی که در طول مدت اسارتشان یک لحظه هم استراحت نکردند و به خودسازی همت گماردند تا اگر روزی برگشتند بهتر بتوانند به مردم سرزمینشان خدمت کنند، کمتر در پستهای کلیدی استفاده میشود و براستی چند نفر از آنها به پستهای کلیدی رسیدند.
طلوعی که در سال های قبل از پیروزی انقلاب نیز فعالیت داشت و پس از پیروزی انقلاب اسلامی و تشکیل سپاه پاسداران به عضویت این نهاد انقلابی در آمد، پنجم مهر سال 1359 در شهرستان قصرشیرین به اسارت دشمن درآمد و چهارم شهریور سال 1369 به کشور بازگشت.