در "بيل را بكش" كوئينتين تارانتينو به اذعان خودش قصد داشته فيلمي با درجه B بسازد و با همه خصوصيات مربوط به اين آثار. يعني خلق صحنههايي پرتحرك در ژانر اكشن بدون اينكه قرار باشد براي هر فصل از فيلم منتظر دريافت پيام هاي عالي اجتماعي يا اخلاقي بود. به زبان سادهتر تارانتينو در "بيل را بكش" تنها خواستهاست به زبان سينما يك ماجراي پر از زدو خورد و سرشار از قتل و خونريزي همراه با خشونتي ساديسمي را به نمايش بگذارد.
يك روايت تصويري محض با ديالوگهاي ساده و باظرفيت فهم هر تماشاگر با هر مليت و هر فرهنگ. اينگونه اگر فيلم را تحليل كنيم احتمالا در مييابيم كه بازهم تارانتينو كاري خاص خلق كردهاست. فيلمي به اذعان خودش در رده B كه هم از خصوصيات ويژه اين نوع آثار بهره گرفته و هم اينكه همه چيز متعلق به منطق تارانتينويي باشد. فيلمي سرشار از تحرك؛ تعليق و سوسپانس موجه!سكانس ذيل يادآوري چند نمونه از همين موارد است:
- شست پا بيدارشو
از سكانسهاي آغازين "بيل را بكش" نماهاي رودر رو شدن عروس(اما ترمن) با "كله مسي" تارانتينو به ما ميفهماند اين فيلم با همه درجه "بي"هاي ديگر فرق دارد.در آستانه در وقتي ترمن؛ كله مسي را ميبيند ناخودآگاه به 4 سال قبل بر ميگردد. و تماشاگر به رواني و اختصار در جريان آنچه بين اين دو گذشته قرار ميگيرد. يعني همان صحنه اي كه مربوط به قتل عام در آن كليساي كوچك است كه كله مسي هم به همراه 4 نفر ديگر بالاي سر نعش "ترمن" ايستاده بودند.
در گيري ترمن و كله مسي از همان ابتدا به گونه اي طراحي شده است كه تكليف تماشاگربا عاقبت كار معلوم نيست. تماشاگر نمي داند 2 زن كه به شدت از هم متنفرند و مثل گنگسترهاي حرفهاي طرز استفاده از فنون رزمي و چاقو و اسلجه را بلدند چگونه قرار است با هم مبارزه كنند.
پيش از اين هرآنچه تماشاگر در بصورت شايع و مرسوم از درگيري 2 زن ديده احتمالا به كشيدن موهاي همديگر و جيغ زدن ختم شده اما در فيلم تارانتينو همه چيز غيرمتعارف است.اينجا همه چيز فرق دارد و درگيري زن و مرد ندارد. كار ترمن با كله مسي زود تمام ميشود و در اين بين گفتگوهاي راهبردي هم بيان ميشود تا تماشاگر بهتر در جريان گذشته و حال اين دو قرار بگيرد.
اين مهم را اضافه كنيد كه وقتي دختر 4 ساله "كله مسي" سروكله اش پيدا ميشود بازهم تزريق سوسپانس و تعليق است كه به اين نماها اضافه مي شود. و به هر روي تا وقتي كه كله مسي كلت جاسازي شده در جعبه پاپ كورن را به سوي ترمن گرفته و شليك مي كند ؛ نمي توان نفس راحتي كشيد.
صحنههاي گريز از بيمارستان نيز جذابيتها و سوسپانسهاي خاص تارنتينويي دارد.ترمن كه از ناحيه هر دو پا و كمر بشدت ضعف دارد و نمي تواند روي پا بايستد با هر جان كندني است خود را به وانت زرد رنگ ميرساند و در صندلي عقب جا ميگيرد و خطاب به شست پايش ميگويد: شست پا بيدار شو!
شايد اينجا اين شائبه براي تماشاگر به وجود بيايد كه مبادا ادامه اين صحنه مانند فيلم هاي رده ي B باشد و ترمن به يكباره برخيزد و حتي بدود. اما اينگونه نيست و روندي منطقي روي ميدهد. ترمن پس از ساعتي زجر و تمركز بر روي شست پايش خطاب به او ميگويد: "حالا كه تو بيدار شدي ميريم سراغ اون كوچكترها.و من مي تونم طي اين مدت قيافه اونها رو توي كليسا بهتر به ياد بيارم." و از اينجا به بعد تارانتينو بازهم كمي از آن اتفاق مي گويد تا اينكه كلمه 13 ساعت بعد زير كادر نقش مي بندد. 13 ساعت تمركز و يادآوري. پس حتما دهها برابر آن انتقام در راه است.
- اوكيناوا و يك شمشير سامورايي
اگر كله مسي براي اينكه به آن دنيا منتقل شود؛ وقت و نيروي آنچناني از ترمن نگرفت در عوض رودر رويي و كشتن "او رن ايشي"(لوسي ليو) به اين سادگيها نيست. ترمن به اوكيناواي ژاپن ميرود و از ماهرترين و برجستهترين استاد شمشيرزني و شمشير سازي يك شمشير خاص طلب مينمايد. استاد بزرگ تنها وقتي مجاب ميشود كه ترمن به او مي گويد: ميخواهم به سراغ يك موش بزرگ بروم؛ كسي كه قبلا هم شاگرد شما بوده است. و استاد هم روي پنجره بخار گرفته نام Bill را حك مي كند. كه اين عمل در حكم پذيرفتن درخواست ترمن است.
آنچه در اين فصل از فيلم حائز اهميت است، پرهيز تارانتينو از كشدار كردن نماها است. در فيلمهاي رده "بي" اصولا كارگردانها؛ صحنههايي از آمادهسازي يك انتقام جو را به تصوير ميكشند؛ اما تارانتينو با زيركي از اين روش امتناع مي ورزد و دليل اين امر هم منطقي است.
تماشاگر بدون ديدن صحنههاي احتمالا مهيج آماده سازي و تمرين "ترمن" هم مي داند كه او آنقدر انگيزه دارد كه بهترين وجهي تمرينات را با موفقيت پايان خواهد برد. ضمن اينكه بازهم سوسپانس و التهاب آتي نزد تماشاگر باقي ميماند و او مدام منتظر است تا ترمن در مقابل لوسي ليو قرار گرفته و دست به شمشير ببرد. وقتي سكانس مربوط به كلوپ لوسي ليو آغاز ميشود در مييابيم كه چقدر تارانتينو در اين روند موفق عمل كرده است. و حاصل تمرين ترمن را به عيتي ترين وجهي شاهد هستيم.معرفي لوسي ليو و دستياران ارشد وي و در آخر ارتش 88 نفري او هرچند جالب توجه است؛ اما به نوعي تماشاگر جانش به لب ميرسد تا تمام 88 نفر ناكار شوند تا نوبت به خود ليو برسد.
- خشونت كارتوني
تارانتيو در تمامي آثارش به نوعي بدعتي تازه مي گذارد؛ حال اين ابداع مي تواند مربوط به لوكيشن؛ طراحي صحنه؛ ديالوگهاي عجيب و موارد ديگر باشد. در بيل را بكش؛ تارانتينو يكي از منحصر بفردترين ايدههايش در معرفي كاراكتر "اون رن ايشي" را به نمايش مي گذارد. و براي معرفي او روايتي انيميشن را بر ميگزيند.
شايد اصلي ترين دليل براي استفاده از روايت انيميشن در اين صحنه نمايش دوپهلوي خشونت باشد. در اين سكانس پدر و مادر لوسي ليو توسط ياكوزاي مقتدر توكيو قتل عام ميشوند و او كه ترسان زير تخت پنهان شده ناظر همه چيز است. دختر خردسال قسم مي خورد انتقام بگيرد و اين كار را در 11 سالگي با كشتن همان ياكوزا به سرانجام دلخواهش ميرساند. از آن پس اين دختر تا 20 سالگي به خطرناكترين آدمكش توكيو تبديل شده و قدرتي بهم ميزند و مدتي بعد نيز به گروه بيل ميپيوندد. و در جريان حمله 5 نفره به كليساي كوچك ال پاسوي تگزاس نيز نقش دارد.
- دستمال سفيد يك ساديسمي
اما مهمترين سكانس تعليق و هيجان مربوط به كشتار در كليسااست.لحظاتي پس از قتل عام در كليساي كوچك ال پاسوي تگزاس تماشاگر گامهاي مردي را ميبيند كه به سوي پيكر بيجان عروس در حركت است. نماي بعدي حاشيه دستمال سفيد مرد است كه در گوشه اش نام بيل به چشم مي آيد. او صورت خون آلود ترمن را پاك مي كند و گفتگوها در اين نما دقيقا تارانتينويي محض است.
از ديدن اين نماها و شنيدن گفتگوها با نوع افكار ساديسمي بيل آشنا ميشويم. همين نماي كوتاه و ديالوگهاي چند خطي به بهترين وجهي معرف بيل هستند. بسياري قسمت اول "بيل را بكش" را سرشار از خون و خشونت عنوان كردهاند. اين مهم حقيقت دارد. اما اين روند در خدمت داستان گويايي بوده كه ارزش ديدن دارد. تمام داستانك هاي فيلم بهم مرتبط هستند و كاراكتر اضافي وجود ندارد. و نهايتا اينكه تارانتينو در "بيل را بكش" دنيايي را ارائه ميدهد كه بسيار شبيه همين جهان پيرامون خودمان است.
Kill Bill Vol.1
نويسنده و كارگردان: كوئينتين تارانتينو؛ مدير فيلمبرداري: رابرت ريچاردسون؛ تدوين: سالي منكه؛ طراح صحنه: يوهي تانه دا؛زمان فيلم:111 دقيقه، بودجه فيلم: 30 ميليون دلار؛ فروش فيلم:180 ميليون دلار، محصول 2003 آمريكا و ژاپن
بازيگران: اما ترمن(عروس)/ديويد كارادين(بيل)/ لوسي ليو( او رن ايشي)/مايكل مدسن( باد)