نامزد بهترین بازیگری مرد نقش اول:
- کلینت ایست وود: عزيز میلیون دلاری ( Million Dollar baby)
دود از کنده بلند میشود، در باره او هرگز مصداق ندارد. اگر او گاه به گاه فیلمی کارگردانی میکرد یا در فیلمی به عنوان بازیگر نقش اول یا دوم به کار گرفته میشد، شاید این عبارت مصداق پیدا میکرد که بله! واقعا که این ایست وود تمام نشدنیاست و دود هنوز از کنده بلند میشود!
اما وقتی کلینت 75 ساله هر سال فیلم جدید میسازد و یکی در میان در این آثار بازی میکند و سال به سال نیز بیشتر فیلمهایش تحویل گرفته میشوند دیگر جای تعارف برای او نیست. سال پیش «رودخانه مرموز» او غوغا کرد و این روند از ماه مه آن سال و در کن شروع شده بود، هر چند در آن فیلم بازی نکرده بود. ایست وود امسال علاوه بر نامزد شدن به عنوان بهترین کارگردان ، در آستانه 75 سالگی به دلیل نقش آفرینی موثر و عالی در فیلم خودش یعنی عزيز میلیون دلاری رقابت جالب و تا حدودی بامزهای نیز با جوانترهای نامزد شده دارد.
او که در سال 1992 برنده اسکار بهترین کارگردانی برای فیلم وسترن «نابخشوده» شده ، اینک امید بسیاری دارد حداقل در یکی از 2 رشته (کارگردان یا بازیگری) برای دومین بار این مجسمه طلایی را تصاحب کند. اتفاقی که آنچنان نیز بعید نمینماید.
- دان چیدل: هتل رواندا (Hotel Rwanda )
در اسکار امسال بازیگران سیاهپوست بیش از هر سال دیگر ترکتازی کردهاند. نمونه بازی دان چیدل در فیلم «هتل رواندا» که به دلیل بازی روان و یکدست و سراسر احساسی در آن نامزد دریافت اسکار بهترین بازیگری مرد نقش اول شده ، شباهت بسیاری به بازی ادریان برودی در فیلم پیانیست دارد.
پولانسکی در پیانیست عمده قوت و مدیریتش را برای برودی خرج کرد و فیلم فقط برودی را در برداشت. در هتل رواندا نیز این دان چیدل است که غوغا میکند و تمام فیلم متعلق به اوست.
چنین روندی در مورد بازیگران زن نیز وجود دارد. فیلم هیولا (Monster) که «چارلیزترون» بخاطر ایفای نقش اول در آن به اسکار رسید را به یاد بیاورید. در هیولا نیز چارلیز همه کاره بود. با این همه چیدل یک سیاهپوست با وقار است و بردن این جایزه برازنده اوست. اما او یک رقیب سرسخت و همرنگ خود به نام جمی فاکس دارد که سال 2004 برای او بهترین سال بازیگری برای تمام عمرش به حساب خواهد آمد.
- جمی فاکس: ری( Ray)
در چند سطر بالا به رقیب دان چیدل اشاره شد. همان جمی فاکس که در فیلم وثیقه (Calla Teral) همبازی تام کروز بود که ایفای اولین نقش منفی اش را در کارنامه خویش ثبت کرد.
فاکس در وثیقه در نقش یک راننده تاکسی حداقل همپای کروز یا یک قدم عقب تر از او گام برداشت نه کمتر. اما او به دلیل بازی در یک فیلم نوستالژیک و زندگینامه ای نامزد اسکار شدهاست. یعنی فیلم خوش ساخت «ری»، که در آن به زندگی موزیسین سیاهپوست و موفق و مردمدار امریکایی ری چارلز پرداخته می شود که البته کارگردان فیلم تیلور هکفورد نیز به دلیل هدایت درخشان این فیلم ، جزو نامزدهای دریافت اسکار بهترین کارگردانی شده است.
- لئوناردو دی کاپریو :هوانورد (The Aviator)
دی کاپریو، بازیگر 28 ساله و محبوب سینما که به اشتباه دوران اوج او را به تایتانیک (1997) و بعد از آن نسبت میدهند. دی کاپریو در 16 تا 20 سالگی چندین فیلم موفق داشته ، ضمن این که اسکورسیزی و رابرت دنیرو در همان ایام بارها از سبک بازیگری او و این که در آینده بازیگری تمام عیار خواهد شد، سخن به میان آوردهبودند.
دی کاپریو اولین بار با بازیگری همبازیشد و اسکار نقش مکمل گردید که امسال رقیب او در دریافت اسکار بهترین بازیگر مرد نقش اول است. در سال 1993 دی کاپریو در 14 سالگی در فیلم «چه چیزی گیلبرت گریب را میخورد» با جانی دپ همبازی بود و تحت هدایت و کارگردانی لاسه هاستروم معروف چنان بازی درخشانی در نقش یک نوجوان معلول و عقب مانده ایفا کرد که نامزد دریافت اسکار بهترین بازیگر نقش مکمل شد.
حالا او با هوانورد قویا قصد تصاحب اسکار را دارد. او با بازیهای درخشان در فیلمهایی نظیر دارودسته نیویورکی (مارتین اسکورسیزی) و اگه می توانی منو بگیر (استیون اسپیلبرگ) ثابت کرد که مورد توجه بهترین کارگردانان سینمای جهان قرار دارد.
او که در هوانورد ، کاراکتر پر از رمزو راز «هوارد هیوز» هوانورد و سینماگر امریکایی را بازی کرده ، به نوعی در این کار به پختگی لازم علی رغم سن کم رسیده است و این مطلبی است که اسکورسیزی در افتتاحیه این فیلم اعلام کرد.
رقابت او با دیگر بازیگر نامزدهای این بخش واقعا دیدنی خواهدبود ، ضمن این که او طرفداران پرشماری نسبت به دیگر نامزدها دارد، البته بعد از آخرین نامزد که در ذیل به آن خواهیم پرداخت.
- جانی دپ: پیدا کردن ناکجا آباد (Finding never land)
او دیگر در 42 سالگی استاد مسلم تیپ سازی به شمار میآید. مرور فیلم «دزدان دریایی کارائیب: نفرین مروارید سیاه» خود به تنهایی گواه این ادعاست. دپ که امسال اکران پنجره مخفی و «روزی روزگاری مکزیک» را نیز پشت سر گذاشت ، حتی برای این 2 فیلم ذکر شده نیز صلاحیت نامزدی داشت.
بررسی حتی زودگذر کاراکترهای سه فیلم فوق یعنی «کاپیتان جک اسپارو» (دزدان دریایی کارائیب: نفرین مروارید سیاه) ، نویسندهای روان پریش و مبتلا به شیزوفرنی حاد در (پنجره مخفی) و مامور سیا در (روزی روزگاری مکزیک) موید تفاوتهای عظیم این کاراکترهاست که دپ آنچنان آنها را عالی و فنی از کار در می آورد که باعث تحسین و تعجب تماشاگران و منتقدان شده است.
به نوعی دپ پس از بازی در (From hell) «از جهنم» دارای وجهه ای بسیار گرانقدر شده است. حالا او برای فیلم «پیدا کردن ناکجاآباد» قصد دارد اسکاری را که سالها دنبالش بود و سال گذشته در یک قدمی رسیدن به آن ، بازی را به «شان پن» باخت ، را به دست بیاورد.
کاندیداهای زن بهترین بازیگری نقش اول
- آنت بینگ :جولیا بودن(Being Julia)
آن زن میانسال جیغ جیغوی فیلم American beauty و آن زن آرام و باوقار فیلم Open Rang کوین کاستنر حالا با فیلم «جولیا بودن» نامزد دریافت اسکار بهترین بازیگر زن نقش اول است.
بینگ 47 ساله به نوعی آخرین شانس خود را امتحان میکند و اصولا تصاحب اسکار برای زنان میانسال به عنوان بهترین بازیگر نقش اول زن آنچنان معمول نیست. این روند حتی برای تصاحب اسکار نقش مکمل البته نه با این شدت نیز وجود دارد. البته فیلم جولیا بودن فیلمی تقریبا مهجور بود و از 15 اکتبر 2004 به صورت محدود اکران شد.
- کاتالینا ساندینومورنو :ماریای باوقار
بازیگر 23 ساله کلمبیایی در اولین فیلمش به کارگردانی «بی شوا مارستون» نامزد دریافت اسکار بهترین بازیگر زن نقش اول شده است. خود فیلم ، داستان دندان گیری ندارد. چنین انتخابی از اعضای آکادمی به همان سلایق و طرز تفکری برمی گردد که در اول نوشتار به آن اشاره کردم. کاتالینا با این نوع طرز انتخاب از یک سو هیچ شانسی ندارد و از سوی دیگر صددرصد شانس بردن اسکار برایش متصور است.
- ایملدا استانتون: ورادریک Vera Drake
فیلم «شکسپیر عاشق» را به یاد دارید؛ آن پرستاری که مدام مواظب «گوئینت پالترو» بود که مبادا رازش برملا شود و با تیمارداریهایش روزگار را بر او و شکسپیر آسانتر میکرد؛ حالا همان ندیمه با فیلم ورادریک خیز بلندی برداشته تا در 52 سالگی آخرین شانس خود را امتحان کند.
ایملدا استانتون قبل از همه چیز بازیگر تلویزیونی است و از 42 فیلمی که در کارنامه بازیگری او ثبت است ، بیش از دو سوم آن کارهای تلویزیونی بوده. ورادریک که کارگردانش نیز نامزد بهترین کارگردانی اسکار امسال شده ، فیلمی 2 ساعت و 5 دقیقهای است که در آن استانتون نقش زنی به همین نام را ایفا میکند که در دهه 1950 در لندن روزگار میگذراند و اعتقاد دارد وظیفه او کمک به زنان درماندهای است که از هر قشر و طبقه در مساله ای به فراخور وضعیت زندگی شان گیر کردهاند و او در این مسیر خود را یک نمونه و نماد میداند.
اما مهمتر از همه اینها، ایملدا استانتون در اقدامی بسیار غافلگیرکننده پیش از این از سوی بسیاری از انجمنهای منتقدان فیلم مستقل و معتبر نظیر انجمن منتقدان فیلم لس آنجلس ، نیویورک ، تورنتو، واشنگتن ، شیکاگو و چند جامعه سینمایی دیگر و همچنین از سوی گلدن گلوب نامزد عنوان بازیگری زن نقش اول شده بود. شانس او برای دریافت این جایزه بیش از سایر رقبایش است.
- هیلاری سوانک:عزيز میلیون دلاریMillion Dollar baby
او با درک موقعیت پیش آمده برایش (یعنی بازی در فیلمی که نه تنها کلینت ایست وود کارگردانش است ، بلکه ایفاگر نقش اول مرد نیز در این فیلم خواهد بود) به تمام معنی سنگ تمام گذاشت تا بتواند بهترین نقش خود را طی دوران بازیگریاش به انجام برساند که البته در این روند موفق نیز شد.
اما یک اشکال کوچک و بسیار ریشهای برای سوانک وجود دارد. او که در این فیلم یک بوکسور جوان مونث است و البته این خود کاراکتری خاص و غیرمعمول است سالها پیش در فیلمی به نام پسرها گریه نمیکنند نیز بازی کرد و در واقع به مثابه همین فیلم عزيز میلیون دلاری نقش غیرمعمول و غیرمتعارف داشت که باعث شد حتی جایزه اسکار را در میان ناباوری خودش و دیگران به دست آورد. به نظر میرسد او رقیبی بسیار شناخته شده باشد اما این که او امسال نیز برنده باشد بسیار دور از ذهن است. کافی است یک بار دیگر ورادریک را ببینید یا حتی جولیا بودن را و تسلط بی چون و چرای ایملدا استانتون و آنت بینگ را.
- کیت وینسلت :آفتاب ابدی ، یک ذهن بی نقصEternal Sunshine of the Spotless mind
بازیگر نقش «رز» فیلم تایتانیک حالا دیگر برای خودش دارای جایگاهی ویژه شده است. عمده فیلمهای او پس از تایتانیک کاراکترهایی متفاوت با آن چهره اشرافی بودند.
او به خاطر بازی در فیلمی غیرمتعارف نامزد دریافت اسکار بهترین بازیگر زن شده که خود وی در حال از کار درآمدن این اثر یعنی آفتاب ابدی یک ذهن بی نقص سهم بسزایی داشته است. هرچند در ابتدا با توجه به تیپیکال و فیزیک حرکتی وینسلت ، بسیاری از انتخاب او برای بازی در این فیلم تعجب کرده بودند، اما وینسلت به قدری نقش کلمنتاین را روان و حسی بازی کرد که تصور حضور کسی دیگر به جای او در ایفای این نقش هرگز به ذهن متبادر نمی شود. به هر روی او برای پیروز شدن کاری سخت پیش رو دارد ، اما آینده برای او قطعا روزهای خوبی را به همراه خواهد آورد.
نامزد بهترین بازیگر نقش مکمل مرد
- آلن آلدا :هوانورد The Aviator
آن مدیر بامزه گالری تبلیغاتی در فیلم «زنها چه می خواهند؛» که همبازی مل گیبسون و هلن هانت بود، پیش از این در دهههای 70 و 80 بیشتر کار تلویزیونی کرده و در این مسیر از بهترین نویسندگان و کارگردانان تلویزیونی به حساب میآمده. او در هوانورد و تحت هدایت اسکورسیزی به آخرین شانس خود فکر میکند تا بلکه بتواند در 69 سالگی کاری کارستان بنماید.
او برای دریافت اسکار چیزی کم ندارد فقط اگر بتواند از جوانها جمی فاکس و از پیرمردها مورگان فریمن را دور بزند ، آن وقت اسکار امسال مال اوست.
- توماس هادن: راههاي فرعي(Sideways)
کرش در مقابل دیگر رقبایش هیچ شانسی ندارد. اما از آنجا که در اعطای اسکار هیچ حساب و کتابی در کار نیست و در جهتی بعضی وقتها مو را هم از ماست می کشند (یعنی شلم شوربا بر اعطای اسکار از سال 1927 تاکنون حاکم بوده ، البته به نقل از داستین هافمن) ممکن است او هم شانس بیاورد و مثل اوضاع و احوال فیلم تارزان که در آن خوب بازی کرده بود، اوضاع بر وفق مراد این بازیگر 45 ساله شود. رولینگ سابقه کارگردانی و نویسندگی هم دارد و در کارهای تلویزیونی نیز یک پای ثابت است.
- کلیف اوون (Closer)
یکی از استعدادهای دیر کشف شده سینمای امریکا است. در آستانه 41 سالگی تازه پرکار شده است. پیش از فیلم هویت بودن ، به اشتباه ، بازیگری معمولی به حساب می آمد ، اما حالا تک تیرانداز و مزدور «هویت بودن» ، آرتور در شاه آرتور و لری در همین فیلم Closer جایگاه خود را تثبیت کرده است. رقیب اصلی اش فقط جمی فاکس است. اگر به یکباره فروکش نکند، استعدادی است که مدتها می تواند در فیلمهای تاثیرگذار نقش داشته باشد. به نحوی که فعلا برای سال جدید حداقل در سه پروژه سینمایی نامش به میان آمده (که سین سیتی مهمترینشان است). و در آخر این که او 31 فیلم به عنوان بازیگر در کارنامه اش دارد. اما تنها از فیلم بیست و هفتم به بعد است که نامش بر سر زبان ها می افتد.
- مورگان فریمن :عزيز میلیون دلاری (Million Dollar baby)
معروف است که در زمین گلف حداقل یکبار، توپ را محکم به پس کله یک سفیدپوست چاق و حتما شکم گنده میکوبد و سپس برای آن آدم بخت برگشته دست تکان میدهد (به نقل از سیدنی پواتیه). فریمن بازیگر شده تا همه دوستش بدارند و نمونه و سمبل بازیگری با حیا و جنتلمن باشد. نقل شده او تنها سینماگری است که دشمن ندارد. فریمن که پیش از این هم اسکار برده ، حالا برای عزيز میلیون دلاری در آستانه 66 سالگی روزها را میشمارد تا مراسم اعطای اسکار از راه برسد.
در کارنامه مثبت بازیگر او 61 فیلم ثبت شده که اکثرا جالب توجه هستند. در دهه 90 فیلم «هفت» با بازیگری او و برادپیت و با کارگردانی دیوید فینچر سبک بازی سیال و منحصر به فرد او را با پختگی هر چه تمامتر به نام خود او به ثبت رسانید تا بازی مورگان تریمن نیز در کنار تعدادی دیگر (از جمله دونیرو و پاچینو و هافمن) جزو تکنیک های آموزشی به حساب بیاید. نوع فیزیک حرکتی ، تیپیکال و بیانش در هر ژانری قابل استفاده است. از مخالفان ارشد نظام استبدادی هالیوودی است و در رشد و اعتلای بازیگران سیاهپوست نقش همپای «پواتیه» جاودان دارد شانس بسیاری برای تصاحب اسکار دارد.
نامزدهای بهترین بازیگر نقش مکمل زن
- سوفی اوکاندو: هتل رواندا Hotel Rwanda
بازی فوقالعاده جذاب و قوی دان چیدل به گونهای در هتل رواندا به دیگر بازیگران این فیلم تعمیم داده شد که حتی بازیگر نقش تاتیانا در این فیلم یعنی سوفی اوکاندو از این تعامل بهترین سود را ببرد و نامزد اسکار شود. اگر در این مهم به موفقیت برسد، آن را تمام و کمال مرهون دان چیدل است. اوکاندو یک بازیگر صرف تلویزیون است و هتل رواندا تاکنون معروفترین و بهترین فیلمی بوده که در آن به ایفای نقش پرداخته است.
- ویرجینای مدسن: راههایفرعی: Side Ways
فیلم کم خرج و مستقل راههای فرعی باعث شده بازیگران حرفهای که شانس بازی در این فیلم را به دست آوردند خوش بدرخشند. در این میان سر پل جیاماتی بی کلاه مانده است. او که از سوی بسیاری از انجمن های سینمایی به عنوان بهترین بازیگر نقش اول مرد برگزیده شده بود، در میان نامزدهای اسکار امسال جایی ندارد. اما سهم این فیلم چنان که در فوق ذکر شد ، به «کرش» داده شده است. مدسن بیش از هر چیز (مثل سوفی اوکاندو) باید مدیون همین جیاماتی باشد ، اما هر چند در این فیلم 123 دقیقه ای ، الکساندر پین کارگردان فیلم ، سهم بیشتری به بازیگران مرد داده ، اما مدسن به اندازه خود، نقشش را روان از کار درآورده است. اصلی ترین رقیب او بلانشت و بالاتر از او پورتمن است.
- کیت بلانشت: هوانورد The Aviator
هدیه ، ارباب حلقه ها، ورونیکا گروئن ، اخبار کشتیرانی ، گم شده و سرانجام هوانورد کارنامه بازیگری بلانشت از سال 2001 تا ابتدای 2005 است. او از مستعدترین بازیگران زنی است که با تیپیکال ظاهری و معصومانه می توانند در فیلمهای احساسی خوش بدرخشد ; اما بلانشت با بازی در «اخبار کشتیرانی» ثابت کرد می تواند حتی در نقش یک مادر و همسر فاسد نیز ایفای نقش کرده و موفق هم باشد. به نظر می رسد او تاکنون به حق خود نرسیده است. او در آستانه 35 سالگی می تواند با دورخیزی که انجام داده امسال در کسب اسکار موفق باشد. بلانشت در هوانود نقش کاترین هیپورن افسانه ای را با زیبایی هر چه تمامتر و بسیار حرفه ای بازی می کند. نحوه بازی او با دیگر کاراکتر فیلم یعنی کیت بکینسل که نقش اواگاردنر را در این فیلم بازی می کرد (علی رغم بازی خوب بکینسل) اصلا قابل مقایسه نیست. در فیلم گمشده (missing) به کارگردانی ران هوارد و همبازی شدن با تامحالی جونز یکی از بهترین کارهایش را به انجام رسانید. رقیب اصلی اش پورتمن جوان است والا به یک اندازه «با لورالینی» شانس برنده شدن دارد.
- لورا لینی :کینسی Kinsey
بازیگر نقش سارا در فیلم خوش ساخت عشق فی الواقع (Love actually) محصول 2003 ، که در میان خیل عظیم بازیگران درجه اول در این فیلم ، بهترین بازی را ارائه داد و اما تامپسون را نیز پشت سر گذاشت حالا با فیلم کمتر دیده شده ; کینسی به برنده شدن در اسکار میاندیشد. یعنی در آستانه 40 سالگی فیلمهای خوبی در کارنامهاش دارد. بازیگر نقش کلارا در کینسی ، ایفاگر نقش جسورانه است که در مقابل لیام نیسن بازیگر انگلیسی این فیلم قرار میگیرد. کینسی که از12 نوامبر 2004 اکران شد، بیشتر فیلمی است که توسط مردان ، مخاطب پذیری بیشتری پیدا میکند و در چنین فضایی اگر بازیگر مونث فیلم بتواند یک سر و گردن بالاتر از بقیه قرار بگیرد ، معلوم است که در کارش بسیار موفق عمل کردهاست ; روندی که درباره لورالینی به انجام رسیده است.
- ناتالی پورتمن: صمیمی تر Closer
دختر کوچولوی فیلم لئون (لوک بسون 1994) ، حالا برای خودش بازیگری بزرگ و قابل اعتنا شده است. پورتمن پس از بازی در جنگهای ستارهای ، در حالی که میرفت دیگر ایفاگر نقشهای کلیشهای اینچنینی باشد با تیزهوشی بسیار مسیر انتخاب نقشهایش را عوض کرد که Closer شاهدی بر این مدعا است. داستان فیلم در لندن اتفاق میافتد ; جایی که چهارغریبه و بیگانه همدیگر را ملاقات میکنند و برای همدیگر هم جذابیت دارند و هم تنفر. روندی که در انتهای این فیلم 104 دقیقه ای به تعاملی درخور میرسد. ناتالی پورتمن در Closer بیش از هر چیز دیگر از هدایت مایک نیکولز استفاده برده و خوش درخشیده است. این در حالی است که بازیگر نقش اول زن فیلم جولیارابرتز است که امسال بندرت در فهرست انجمن های سینمایی جای گرفته. ناتالی پورتمن شانس دریافت اسکار امسال را دارد اگر بتواند لینی و در درجه اول بلانشت را دور بزند.
نظر شما