در ماه مي 2006، تعدادی از مسافران ویژه به اضافه چند تن که در همین ایستگاه بلیت دریافت داشته اند، دوباره سوار قطار پر رمز و راز سینما می شوند و براساس سنتی و روالی نانوشته سال جدید سینمایی را با حرکت از ایستگاه كن به عنوان مبدا و شروع آغاز می کنند.
سال نوی سینمایی به طور عام پس از پایان مراسم اسکار سالیانه آغاز می شود و سال نوی سینما، به طور خاص با حرکت دوباره قطار سینما از ایستگاه معتبر و مهمش با همه تلخکامی ها و حسرت ها از نبودن نماینده ای از سینمای ایران.
به هر حال این ایستگاه برایمان مهم است و مثل هر سال انبوه پرسشها ذهنمان را انباشته است: امسال در آن ایستگاه چه خواهد گذشت و کسانی که در این ایستگاه پیاده می شوند چه تحفه های تصویری با خود آورده اند و آنها که چند روز بعد بلیت اهدایی سوارشدن به این قطار آن هم از این ایستگاه را دریافت خواهند داشت ، کدامین نفرها از اهالی سینما خواهند بود؛
مانند هر سال پاسخ به این پرسشها با حدس و گمان همراه می شود و چاره ای نیست که یا باید در ایستگاه حضور به هم رسانید که کار هر کسی نیست یا این که پیش از رسیدن قطار سینما به آن ایستگاه و همچنین طی توقف آن در مدت 10روز اخبار را به روز دریافت کرد؛ خبرهایی بسیار مهم و جالب توجه که تنها در این ایستگاه سینمایی یافت می شود، ایستگاهی که نام آن کن است.
برلین ، ونیز، شیکاگو و چند فستیوال فیلم دیگر هر یک به اندازه بزرگی خود دربه حرکت در آوردن همان قطار سینما سهم دارند، در این میان حتی نباید از جشنواره های مستقل و کوچک نیز غافل شد.
حتی جشنواره های فیلمی که به طور تخصصی برگزار می شوند و تعداد شرکت کنندگان در آنها علی رغم همه اعتبارشان به 100نفر هم نمی رسد. تمامی اینها در تعالی سینمای واقعی می توانند نقش داشته باشند، اما این روند برای کن به گونه ای دیگر مطرح است.
جشنواره کن به نوعی موتور متحرکه یا مغز متفکر سینما می تواند به حساب بیاید. به هر روی هر چه باشد، در این بلبشوی لاکردار، کن کمی تا قسمتی همیشه یادآور همان سینمای معصوم در ابتدای شکل گیری و پاگرفتن است. حالا به آن معصومیت ، تعالی و روزآمدی را اضافه کنیم.
تمامی این المنت ها مبین سهم خاص کن در حرکت رو به جلوی سینماست. نظم و کلان نگری ، کشف استعدادهای ناب ، گنجانیدن بخشهای جنبی که هر کدام به خاطر وسعت کاری و نتیجه راهبردی چیزی از بخشهای اصلی و بیشتر توی چشم کم ندارند و بسیاری موارد دیگر، باعث چنین عظمت و اعتباری برای کن شده است.
- کن 59 با یکی دو اما و اگر...
سال گذشته در کن 58، برگزاری 2مراسم بشدت مورد توجه و تقدیر اهالی سینما و شیفتگان و علاقه مندان آن قرار گرفت.
سال گذشته طی برگزاری جشنواره کن ، یکصدسالگی سینمای چین و 50سالگی سینمای آفریقا جشن گرفته شد. کن همیشه جولانگاه فیلمسازان جوان و خوش آتیه و همچنین محل معرفی و شناساندن سینمای کشورهایی است که حرفهای بسیاری در رابطه با هنر هفتم دارند.
این موضوع برای سینمای ایران نیز چندین باره روی داده است ؛ اما در کن 59یکی دو اما و اگر وجود دارد. شرکت چندین فیلم امریکایی در بخش مسابقه علی رغم نظر متفاوت بسیاری از اهالی سینما و حتی دست اندرکاران سابق کن ، یکی از این اما و اگرهاست.
ضمن این که در بخش نمایش فیلمهای خارج از مسابقه نیز این روند وجود دارد. روندی که پیشتر اینچنین وجود نداشت و سهم کشورها از این 20تا 22فیلم (که به طور ثابت و همواره تعداد فیلمهای بخش مسابقه جشنواره کن را شکل داده) کمی تا قسمتی متفاوت تر بود.در کن 59فیلمهای امریکایی بخش مسابقه 4فیلم اعلام شده حتی یک اثر بیشتر از کشور میزبان یعنی فرانسه.
مطلب دیگر که البته به حساسیت مورد قبلی نیست ، حضور تعدادی سینماگر است که به عقیده سینماگران جوان ، گویی سرقفلی یک فیلم در بخش مسابقه همواره متعلق به آنهاست ؛ البته پاسخ این پرسش یا اعتراض بدون صدا و محو این گونه داده می شود که بخشهای دوربین طلایی ، فیلمهای دانشجویی و حتی بخش جذاب و غافلگیرکننده فیلم کوتاه برآیندی عادلانه برای عرضه و جولان تازه کارها تصویر خواهد کرد.
با این حال کن 58به آسیا 5سهم داده بود. در کن 59تعداد این گونه نیست. ای کاش آسیا نماینده ای شاخص در بخش مسابقه داشته باشد.
- جای پای کاپولای افسانهای با کفش زنانه
تا اوایل دهه 90، فرانسیس فورد کاپولا مهمان رسمی و اگر دعوت هم نمی شد به تعبیر خودش مهمان زورکی کن بود. در کن 59اما دخترش سوفیا کاپولا حضوری جالب توجه در بخش مسابقه خواهد داشت.
برای او که فیلم اولش افتضاحی خجالت آور بود، اثر دوم و سپس کار آخرش یعنی «گمشده در ترجمه» نه تنها تثبیت موقعیت به همراه داشت و کار اولش را با قدرت به حیطه فراموشی راند؛ بلکه باعث توقع بالا شده است ، روندی که برای پدرش نیز اتفاق افتاد یعنی کاپولای پدر، هر چه بعد از پدرخوانده ساخت (بویژه آنچه در دهه 80و 2فیلمش در دهه90)با کار قبلی اش (که گویی یکی از کارهای افسانه ای سینماست) مقایسه می شد.
اگر حضور سوفیا کاپولا را جالب توجه خواندم از منظر موضوع و محتوا و درونمایه فیلمش است.
فیلم 123دقیقه ای او به نام «ماری آنتوانت» اثری جسورانه است که به گفته خودش تفاوت های اساسی و آشکار با معروف ترین فیلمی که از زندگی ماری آنتوانت ساخته شده ، دارد. فیلمی به همین نام که در سال 1938به کارگردانی دبلیو.اس واندایک و بازی اسکاری نورما شیرر در همین نقش تولید شد.
در فیلم او سرگذشت دختری اهل ونیز و عامی که سال 1774در 19سالگی ملکه فرانسه توانست باشد و روزگاری اندک قبل از پیروزی انقلاب فرانسه تصویر شده است ، با فیلمنامه ای که به وسیله خودش و از روی کتاب آنتونیا فریزر به نام ماری آنتوانت اقتباس کرده است.
جدای از کریستین دانست که با او در فیلمهای «اسپایدرمن» آشنا هستید و نقش ماری آنتوانت را بازی می کند، آسیه آرجنتو در نقش مادام بوواری یکی دیگر از کاراکترهای مونث تاثیرگذار آن روزگار فرانسه را بازی می کند.
به نظر می رسد درام بیوگرافیک سوفیا کاپولا که یک اقتباس تاریخی ادبی است ، حتی اگر به مذاق منتقدانی که ساختن آثار تاریخی را فقط توسط استخوان خردکرده های سینما به رسمیت می شناسند، خوش نیاید باز هم مورد استقبال واقع شود.
این چنین است که اگر خود کاپولا در کن حضور رسمی ندارد، اما جای پای او که توسط دخترش در کن 59حک می شود، جلوه گری زیادی را شامل شود.
- فقط 20
بسیاری از فستیوال های ورزشی ، جشنواره های فیلم و مراسم دیگر به سنتهای قدیمی شان عمل می کنند حتی اگر معلوم نباشد این سنتها سند مکتوب نیز داشته باشند؛ برای مثال در مسابقه های معتبر تنیس ویمبلدون در انگلستان که روی زمین چمن برگزار می شود، افتتاحیه شامل پذیرایی با «خامه» از ورزشکاران و مدعوین است ، ضمن این که حالا شانس یا اقبال یا سنت ، همواره در افتتاحیه ویمبلدون باران باریده است.
دست اندرکاران کن نیز هیچ گاه حاضر نشده اند بعضی از سنتهایشان را تغییر دهند. در بخش مسابقه هیچ وقت تعداد فیلمهای شرکت داده شده از 21یا در نهایت 22فیلم بیشتر نشده ، اما خب اتفاق افتاده که اثری نتوانسته حاضر شود یا انصراف داده و تعداد آثار یکی کم شده ، ضمن این که ایده آل برای دست اندرکاران عدد 20بوده است.
در کن 59، 19فیلم در بخش مسابقه شرکت داده و از مدتی پیش نام آنها اعلام شده که به این تعداد فیلمها، یک فیلم افتتاحیه و یک فیلم اختتامیه این بخش (که اصلی ترین بخش جشنواره به حساب می آید) را نیز اضافه کنید که البته به عنوان شرکت کننده محسوب نمی شوند.
افتتاحیه بخش مسابقه کن 59، اثری است از ران هوارد (آپولو 13و همچنین ذهن زیبا را به یاد بیاورید که از تلویزیون خودمان نیز پخش شده) به نام رمز داوینچی که 2روز پس از افتتاحیه کن یعنی در 19می اکران سراسری خواهد داشت.
در «تریلر معمایی» هوارد، تام هنکس ، نقش اصلی یعنی دکتر رابرت لنگدون را بازی می کند. اما در کنار او 2بازیگر دیگر قرار دارند که دست بر قضا برای سینمادوستان وطنی بشدت محبوبند.
یکی از آنها سریان مک کلن (از او X-manو همچنین تریلوژی ارباب حلقه ها و گندالف را به یاد بیاورید) است در نقش سرلی تیبینگ و دیگری ژان رنو (از او لئون یا حرفه ای و همچنین رانین و دریای آبی را به یاد آورید که هر 3از تلویزیون خودمان نیز پخش شده) که به ایفای نقش بیزوفاچ می پردازد.
اما «ترانسیلوانیا»، عنوان درام فرانسوی تونی گاتلیف است که به عنوان فیلم اختتامیه بخش مسابقه در نظر گرفته شده است.
- چترهایی که باز نشدند
انتخاب شدن یک اثر برای بخش مسابقه جشنواره فیلم کن ، افتخاری عظیم دارد. طبیعی است صاحب شدن نخل طلا دیگر وصف ناشدنی است.
تا برگزاری دوره قبلی ، فهرست 20فیلم شرکت کننده در بخش مسابقه بیشتر نامهای تکراری و آشنا داشت و بسیار راحت فهرست فوق را قبل از اعلام می شد حدس زد. قضیه همان قصه سرقفلی است.
روندی که سینماگران جوان بشدت از آن دلخور بودند؛ هرچند در میان همه آثاری که متقاضی شرکت در بخش مسابقه هستند، دیدن نامهای معتبر هیجان انگیز است ، اما بسیاری از این نامها در سالهای اخیر فقط حضوری عنوان دار داشتند و به جای این که به کن کمک کنند برای تعالی همه جانبه اش از کن برای ماندگار شدن و از یاد نرفتن سود می جستند، در حالی که در سالهای اخیر رشد کشورها و فیلمهای متقاضی شرکت کننده در بخش مسابقه خیره کننده بود.
در کن 58، تعداد متقاضیان از کشورهای مختلف به قدری زیاد بود که ابتدا باور آن مشکل می نمود. در جشنواره سال گذشته 1540فیلم متقاضی شرکت در بخش مسابقه بودند در حالی که این رقم در کن 53چیزی حدود نیمی ( 681فیلم) از متقاضیان سال گذشته بود.
اگر خالی از لطف نباشد که تعدادی از چتربازان حرفه ای کن را نام ببریم ، اول از همه باید یقه ویم وندرس ، فیلمساز قابل احترام آلمانی را بگیریم. با پاریس تگزاس او آشنا هستید که در سال 1984با آن به نخل طلای کن رسید. او تا امسال 12بار در کن حضور داشته است.
وودی آلن ، گاس ون سنت ، لارنس فون تریه و یکی دو نفر دیگر همان تیم معروف چتربازان را تشکیل می دادند.
- جذاب تر از همیشه
فیلمهایی که در بخش خارج از مسابقه جشنواره فیلم کن قرار می گیرند، شانس فوق العاده ای برای ارزیابی جهت استقبال یا برعکس آن توسط تماشاگران به دست می آورند. از این روست که در فهرست این بخش همواره نامهای خاص به چشم می آیند و تماشاگران توجه ویژه ای به این بخش از فستیوال کن دارند.
در کن 59، 16فیلم در بخش خارج از مسابقه نمایش داده می شوند که بیش از همه ، فیلمهای سینی پولاک و برت راتنر شاید مورد توجه باشند. در این راستا همواره فیلمهایی که نام کارگردانش کمتر شنیده شده ناگهان چهره شده اند.
پولاک که دیگر شاید به همه افتخارات رسیده باشد و دیگر وقتش است که جایزه یک عمر فعالیت سینمایی هم بگیرد با فیلم «sketches of Frank gehry» به کن آمده است ، راتنر تنها به سبب این که «X-men» را کارگردانی کرده در کنار پولاک قرار داده شده وگرنه فاصله زیاد پولاک با او قابل محاسبه نیست.
موضع آخر «X-men: Last Stand» به عنوان قسمت سوم باز هم می تواند علاقه مندان فیلمهای قبلی را احتمالا راضی کند.
- بازارچه های فیلم
اگر بهترین نتها روی کاغذ بیاید و متن یک موسیقی اصیل نگاشته شود یا بهترین رمان نوشته یا ظریف ترین مجسمه ساخته شود، اما تمامی اینها فرصت نمایش و ارائه به اهل فن و دوستداران و علاقه مندان را به دست نیاورند، نتیجه در جا زدن و سپس پسرفت خواهد بود.
این گونه است که کن به دنبال راهکارهایی برای جلوگیری از فرورفتن استعدادها در این انزواست. جایزه نورمن مک لارن و تلاش انجمن ملی فیلم کانادا در بخش مسابقه فیلمهای کوتاه در جامع ترین تعریفش زدودن همان انزواهای ناخواسته است.
کن این فرصت را در اختیار استعدادها قرار می دهد. بازارچه های فیلم که در کنار برگزاری جشنواره و از روز اول دایر می شود، برای همین اهداف شکل گرفته است.
صرفه جویی در وقت و ایاب و ذهاب و هزینه های جاری ، اصلی ترین نکات مثبت تشکیل این بازارچه های فیلم است. این اماکن نیز به رشد و اعتلای سینمای جهان به سهم خود می پردازد. چنین است که جشنواره کن معتبرترین ایستگاه قطار سینما شناخته می شود و همواره آباد خواهد ماند.
نظر شما