زيبايخفته اثر كلاسيك والت ديزني محصول 1959 حالا در دهه دوم هزارهسوم تبديل به نسخهاي بسيار متفاوت با چالشهاي شگفتانگيز قهرمانانش تبديل شدهاست.
در شيطانصفت هويت قهرمان اصلي؛ يعني پري خوش قلب قصه؛ به مرور دچار تغيير ميشود تا اينكه در اواسط ماجرا چارهاي وجود ندارد تا اينكه او را موجودي پليد و منفي در نظر بگيريم. در واقع اين پري احتمالا معروفترين قهرمان منفي داستانهاي والت ديسني در تمام اين سالها بوده و فيلم شيطانصفت نيز با يك تفاوت آشكار همين روند را نشان ميدهد.
در شيطانصفت فرصت كافي وجود دارد تا استحاله اين پري خوش قلب و تغيير هويتش را شاهد باشيم. شيطانصفت وقتي دختري خردسال است مانند همه كودكان به دنبال بازي و سرگرمي است و قلبي شاد دارد. ملاقات اتفاقي او با پسري به نام استفان و دلباختگي اين دو به يكديگر باعث ميشود تا دنياي شاد اين پري بزرگتر و پررنگتر هم باشد.
با اينهمه قرار نيست همه كار ها مطابق ميل پري كوچولو پيشبرود. استفان وقتي مردي بالغ و كامل مي شود در صدد بر ميآيد عشق خود به پري را؛ به عنوان نردبان ترقياش به حساب بياورد و جاهطلبي پيشه ميكند تا نزد پادشاه وقت بيشتر محبوبشود. عليرغم حمله اوليه انسانها به جنگل محل زندگي پري و اطرافيانش؛ استفان دوباره نزد پري ميرود و هردو به ظاهر ناملايمات را فراموش ميكنند.اما بازهم استفان خيانتپيشه ميسازد در خواب پرهاي پري را جدا كرده و براي پادشاه ميبرد. اين رفتار شروع تغيير هويت پري خوش قلب به يك پري شيطانصفت است...
فليمنامهاي كه ليندا وولورتون براي اين فيلم نگاشته بسيار پرو پيمان است.او هم نگاهي به نسخه قديمي زيباي خفته داشته و هم اينكه از نمايشنامه جادوگر" Wicked" بهره بردهاست. در حقيقت وولورتون در مقام فيلمنامهنويس؛ شخصيتهاي مثبت ماجرا را اگرچه بزرگنمايي ميكند اما در سناريوي او شخصيت اصلي داستان؛ قهرمان منفي قصه است. و كارهاي شيطان صفت جلوهگري تمامي دارد.
هويت بخشي اينگونه؛ به شخصيت اصلي داستان نيز؛ مرحله به مرحله پيش ميرود. ابتدا همه پري كوچك خوش قلب را ميستائيم. سپس با ورود استفان براي هردو خوشحاليم. اما خيانت استفان در دومرحله ؛ اول حمله انسانها به جنگل پري و سپس ازدواجش با دختر پادشاه را ديگر تاب نميآوريم. با اينهمه پري ديگر آن دختر شاد و خوش قلب نيست. او دختر استفان و شاهزاده را نفرين ميكند. از اينجا به بعد است كه ديگر تكليف تماشاگر با شيطان صفت مشخص است. تماشاگر بر نميتابد تا طفل معصومي مورد ظلم واقع شود.
رابرت استرومبرگ كارگردان شيطانصفت مديريت و رهبري مناسبي براي اين پرداخت مرحله به مرحله شخصيت پري انجام دادهاست. او تعليق و سوسپانس مورد نياز را در اختيار داشته و با بهره گيري از جلوههاي رايانهاي جذابيتهاي تصويري فراواني ايجاد كردهاست. در نظر داشته باشيد كه اگرچه "شيطانصفت" اولين كار مهم استرومبرگ به حساب ميآيد؛ اما او سالهاي متوالي به عنوان دستيار كارگردان و يا مسئول جلوههاي ويژه در كنار غولهاي سينما مانند مارتين اسكورسيزي و جيمز كامرون كار كرده و به ياد داريد كه براي فيلمهاي "آليس در سرزمين عجايب" محصول 2010 و "آواتار" محصول 2009 به جايزه اسكار هم رسيدهبود.
مهمترين نقطه قوت استرومبرگ در خلق "شيطانصفت" همين تجربههايي است كه در بالا ذكر شد. او با بهره مندي از حضور بازيگري مثل آنجلينا جولي بين رويا و حقيقت در صدد يك توازن بوده است. به هرحال شيطانصفت بيش از حد كامپيوتري است و گاهي اين نوع توليد؛ تماشاگر را آزار ميدهد اما تلاش كارگردان فيلم براي ايجاد توازن در چند سكانس واقع قابل درك است.
Maleficent
كارگردان: مايكل استرومبرگ؛ فيلمنامه: ليندا وولورتون؛ براساس داستان زيباي خفته نوشته شارل پرو؛ زمان فيلم: 97 دقيقه؛ بودجه:180 ميليون دلار؛ فروش:754 ميليون دلار؛ محصول 2014 آمريكا
بازيگران: آنجلينا جولي؛ شارلوت كوپلي؛الي فانينگ؛سم ريلي؛ ايملدا استانتون
منبع: تلگراف