هميشه ديدهايم كه چندين و چند روز آتشنشانهاي بسياري با شعلههاي سربه فلك كشيده در جنگلهاي كشور دست به گريبان بوده و جنگي تمام عيار را تجربه ميكنند اما واقعا اين مامورهاي از جان گذشته با چه صحنههايي در اين شرايط مواجه هستند؟ چه چيزهايي را ميبينند و در آن لحظات پر هياهو به چه ميانديشند؟ علي مقصودي، 13سال است كه در سازمان آتشنشاني مشغول بهكار است و در اين مدت با حوادث زيادي مواجه شده و صدها نفر را نجات داده است. بيش از 1500عمليات را شخصا انجام داده است. او در صحنههاي سخت و دلخراشي حضور داشته اما با تمام مشكلات و سختيهاي كار، آن را شيرين هم ميداند؛ «وقتي بعد از بروز حادثهاي فردي را نجات ميدهيم يا مشكلي را حل ميكنيم و با تشكر مردم روبهرو ميشويم، احساس رضايتمندي و شادي به ما دست ميدهد و اين شيرينترين بخش كارمان محسوب ميشود اما در كار ما حوادث تلخ هم بسيار است.»
اولين گروه امدادي در حوادث
علي مقصودي، كارشناسي ايمني و آتشنشاني دارد و كارشناس ارشد مديريت دولتي است. او هماكنون مديرعامل آتشنشاني شهرستان رشت است؛ «سازمان آتشنشاني به غيراز اطفاي حريق كارهاي ديگري را هم انجام ميدهد و ما نخستين گروهي هستيم كه در هر حادثهاي حاضر ميشويم. آتشسوزي پست برق، خانه، كارخانه، مغازه، جنگل، خرابي آسانسور، نشت بنزين، گير كردن حلقه انگشتر در دست كه امسال تنها در شهرستان رشت 77مورد داشتيم. غريق نجات، قفل شدن در، ريزش آوار، سقوط از ارتفاع، كشف جسد، حيوانات موذي مانند موش و... . بهطور كلي در هر حادثهاي آتشنشاني وارد عمل ميشود. جالب است كه بگويم آمار اين حوادث پاياپاي آمار حريق است و حتي افزايش هم پيدا كرده است. به همين دليل آتشنشانان هميشه آماده هستند و گاهي اوقات در مواقع خاص در كنار جادهها مستقر ميشوند.» اما كار آتشنشانان به حوادث و حريقهاي شهري و بين شهري ختم نميشود و آنها نهتنها براي نجات جان آدمها نخستين نفرهستند كه در محل حاضر ميشوند، اولينها هستند كه براي نجات گياهان و حيوانات نيز در محل حاضر ميشوند. عجيب است اگر بگوييم 1566آتشسوزي جنگل علفزار داشتيم كه 4مورد از اين آتشسوزيها در دل جنگل بوده است. وقتي درخت و علفزار آتش ميگيرد، آتشنشانان توسط سازمان منابع طبيعي يا محيطزيست و حتي مردم و روستاييها در جريان حريق قرار ميگيرند. اگر اين حريق در كنار جنگل در مسير جاده و خيابان باشد كار براي آنها خيلي آسانتر است اما دشواري كار زماني چند برابر ميشود كه آتش در لابهلاي درختان و دل جنگل باشد.
هفت آتشسوزي در جنگل گلستان
درختان ميان شعلههاي آتش ميسوزد و مردان 125تمام تلاش خود را ميكنند تا به اطفاي حريق بپردازند اما شعلهها بيمحابا به جان درختان زبانه ميكشند. درختان اين ديار 57سال دارند و مرگ آنها در 57سالگي دردناك است. 300هكتار از زمينهاي جنگلي پارك ملي گلستان در حال سوختن هستند و آتشنشانان تلاش ميكنند تا آن را خاموش كنند. آتش زبانه ميزند، باد مدام تغيير مسير ميدهد. ميگويد: «همين كه قسمتي از جنگل خاموش ميشد، با تغيير مسير باد، شعلهها راهشان را عوض ميكردند و آتش دو چندان ميشد. در مدت 2ماه گذشته اين هفتمين باري بود كه آتش به جان درختان افتاده بود و پارك ملي را به خاكستر تبديل كرد.» عقربههاي ساعت 3بعد از ظهر را نشان ميدهد؛«21ساعت از آتشسوزي گذشته بود، درختان تبديل به هيزم شده و همه آتشنشانان بدون توجه به خستگي همچنان به جدالشان ادامه ميدادند. با مرگ و زندگي دست و پنجه نرم ميكرديم. از بالگرد هم خبري نبود.» شايد وجود بالگرد بهترين نويدي بود كه به آتشنشانان داده ميشد؛ «تنها يك بالگرد از هلالاحمر به منطقه رسيد كه كار امدادرساني را انجام ميداد و زمان رسيدن نيروها به آتش را كاهش داد. زمان پيادهروي تا رسيدن به منطقه ديواركجي كه حريق از آنجا آغاز شده، بيش از 3ساعت طول ميكشيد و بالگردي كه هلالاحمر به منطقه ارسال كرد توانست اين زمان را كاهش دهد و نيروهايي كه قرار بود با وسايل كم آتش را خاموش كنند، زودتر به مركز آتش برسند. متأسفانه علت آتشسوزي باز هم انسان بود؛ گردشگراني كه آتش روشن كرده و آن را درست خاموش نكرده بودند عامل اين اتفاق وحشتناك بودند». براي خاموش كردن جنگلهاي گلستان نيروهايي از اداره كل حفاظت محيطزيست، منابع طبيعي، هلال احمر، بسيج، سپاه و دوستداران طبيعت خراسان شمالي شركت كردند.
حمله دود برابر با خفگي
نبود آب و شرايط جوي نيز به سختي كار دامن زده و شرايط را بدتر ميكند و چه بسا گاهي اوقات منجر به مرگ آتشنشان نيز ميشود؛ «تغيير وضعيت باد يكي از مشكلاتي است كه آتشنشان با آن مواجه است. در چنين شرايطي باعث ميشود كه دود ناشي از آتشسوزي تغيير مسير داده و در بالاي سر آتشنشان قرار بگيرد و اين مسئله باعث خفگي آتشنشان ميشود. از طرفي آتشنشان كه آتش را در مهار خود ميديد، با تغيير جهت باد آتش به سمت او آمده و به او آسيب ميرساند. در آتشسوزي جنگل در روسيه بهخاطر همين تغيير مسير باد 200آتشنشان كشته شدند. در آتشسوزي جنگلهاي گلستان هم با اين مشكل مواجه بوديم و برخي از همكاران آسيب ديدند. دود به غيراز آنكه باعث خفگي آتشنشان ميشود فريبنده نيز است و هرگز به آتشنشان نميگويد كه حجم آتشسوزي در چه حد است و محل دقيق آن كجاست. در آتشسوزي گلستان، از دور كه به آتش نگاه ميكردم، آنچه ديده ميشد دود بود و نميتوانستم حجم آتشسوزي را ارزيابي كنم. گاهي مواقع موادي كه ميسوزند نمدار هستند و توليد دود زيادي ميكند اما مواد خشك، دود كم و اشتعال زيادي دارد. همين مسئله باعث ميشود كه هم محل آتشسوزي نامشخص باشد و به اين تصور كه آتش زيادي است راهي مسيري شويم كه تنها دود باشد و آتشي در آن نباشد.»
آتشكوب، براي جدال با آتش
با اينكه خاموش كردن جنگل دردسرهاي زيادي دارد، زماني اين دردسر دوچندان ميشود كه آتشسوزي در دل جنگل رخ دهد. درختها آتش را محاصره كردهاند و راه را براي عبور خودرو مسدود ميكنند. از طرفي آتش بيمحابا گسترده ميشود و از آنجايي كه در اطرافش چوب درختان است هر لحظه از تمامي جهات گستردهتر ميشود. لولههاي آب خودروهاي آتشنشاني تا فاصله 400متري كشيده ميشود و ميتوان تا اين فاصله را خاموش كرد. اما زماني كه آتش داخل جنگل باشد، بهخاطر وجود درختها و موانع موجود در جنگل خودروها قادر به پيشروي نيستند و از طرفي لولههاي 400متري نيز به محل آتشسوزي نميرسند و در اينجاست كه از آتش كوب استفاده ميكنيم. آتشكوب، ميلهاي است كه در انتهاي آن به اندازه يك برگه A4قرار دارد. اين آتش كوبها بهصورت دستي روي آتش زده ميشود تا بهوسيله آنها آتش خاموش شود. هر آتشنشان يكي از آنها را در دست ميگيرد و اطفاي حريق بهصورت دستي در يك جنگل آغاز ميشود. اما خاموش كردن آتش به اين وسيله نهتنها دشوار است بلكه برگشتپذير است و هيچ اطميناني در كار نيست كه اين آتش ساعاتي بعد مجددا شعلهور نشود. در يكي از آتشسوزيهايي كه امسال در جنگلهاي شمال داشتيم از ساعت يك بعد از ظهر تا 2 نصف شب عمليات اطفا طول كشيد چرا كه براي خاموش كردن آتش از آب استفاده نشد و مجددا آتش شعلهور شد.
خودروهايي كه مناسب نيستند
معمولا اداره كل منابع طبيعي يا محيطزيست اين نوع حريقها را به آتشنشانان اطلاع ميدهد و حتي گاهي اوقات بهخاطر پراكندگي ايستگاهها مراجع انتظامي از موضوع باخبر شده و وقوع آتشسوزي را به 125اعلام ميكنند؛ «به هر حال زماني كه حريق به ما اعلام ميشود، وارد عمل ميشويم. يكي از شعارهاي آتشنشاني اين است كه هيچ كاري را نبايد به تنهايي انجام داد. با اعلام خبر، 2 خودروي آتشنشاني براي اطفاي حريق و ارزيابي موقعيت و وضعيت آتش راهي محل ميشوند. از آنجايي كه مسيري كه خودروها وارد آن ميشوند مسير شهري نيست، نخستين مشكلي كه پيش رو است پيدا كردن محل دقيق آتشسوزي است. از دور آتش ديده ميشود و ممكن است راننده مسير اشتباهي را برود و بعد از طي مسافتي مجبور ميشويم كه برگرديم و اين مسئله باعث اتلاف وقت ميشود و ميدانيد كه آتش در جنگل هر لحظه پيشروي دارد. از طرفي از آنجايي كه خودروهاي آتشنشاني، خودروهاي مخصوص شهر هستند نه جادهها، در مسير ممكن است با درختان برخورد كنيم يا در بعضي از مسيرها بهخاطر صعب العبور بودن حركت خودرو با مشكل مواجه ميشود. اينها هميشه كارمان را سختتر ميكندحتي خاطرم هست كه خودرو در گل و لاي گير كرد و يكبار هم دچار واژگوني شد چرا كه خودروهاي آتشنشاني براي عملياتهاي متفاوت، متغير است و خودرويي كه براي خاموش كردن آتش خانهها در شهر به كار ميروند مناسب خاموش كردن آتش در جاده و جنگل نيست.»زماني كه زنگ مركز آتشنشاني به صدا درميآيد و حريق در جنگل به آنها گزارش ميشود، خودروهايي به محل فرستاده ميشوند كه گنجايش حجم آنها زياد باشد و بهاصطلاح به اين خودروها، خودروهاي سنگين ميگويند. خودروهايي با حجم 8هزار تا 11هزار ليتر آب و موتورهاي پمپ پرتابل. البته يكي از بزرگترين مشكلاتي كه آتشنشانان در اين حريقها دارند كمبود آب است.«خودروهاي سنگين 8هزار تا 11هزار ليتر آب گنجايش دارند. درحاليكه خروجي پمپ آب آتشنشاني در دقيقه 6هزار ليتر آب است. و اين بدان معناست كه در كمتر از 2 دقيقه آب مخزن تمام ميشود. از آنجايي كه هيچ منبع آبي وجود ندارد خودرو مجبور ميشود تا راه را برگردد و مجددا مخزن آب را پر كند. اما ممكن است در مسير منابع آبي مانند بركه، جوي آب و... وجود داشته باشد، در اين شرايط با كمك پمپهاي پرتابل آب از منابع آبي به داخل مخازن خودروي آتشنشاني وارد ميشود. البته وجود منابع آبي در شرايط ايدهآل است چرا كه اگر نباشد خودرو ناچار است مسافت زيادي را طي كند و در اين مدت آتش گستردهتر ميشود.»
شعلههاي نهفته داخل درختها
داخل چوب مانند اسفنج و ابر است، پر است از خلل و فرجهايي كه گرما در آن نهان ميشود. زماني كه بهوسيله آتش كوب آتش خاموش ميشود، گرما داخل اين خلل و فرجها هستند و بر اثر گذشت زمان اين گرما چوب را به نقطه اشتعال ميرساند و مجددا آتش شعلهور ميشود و ما بعد از 2ساعت از خاموش كردن حريق، با آتشي گستردهتر مواجه ميشويم. با اينكه خاموش كردن به طريق آتش كوب راه مناسبي نيست اما ما به ناچار بين بد و بدتر، بد را انتخاب ميكنيم. درست مانند كسي كه در حال غرق شدن است و پايش جايي گير كرده است. اگر پا را بكشيم ميشكند اما اولويت نجات جان است. در آتشسوزي نيز ما به ناچار آتش را خاموش كرده و آنقدر با شعلههاي دروني آتش داخل چوبها ميجنگيم كه در نهايت اطفاي حريق بهصورت كامل انجام شود. بهترين راه براي خاموش كردن آتش در جنگل استفاده از بالگرد است كه متأسفانه كلا يك هليكوپتر در ايران براي اين كار درنظر گرفته شده است. اين هليكوپتر هم گنجايش آبي خيلي كمي دارد و تا به حال براي آتشسوزي جنگلهاي استان گيلان از آن استفاده نشده است. تجهيزات براي خاموش كردن آتش جنگل خيلي كم است و آتشنشانان با گذشتن از جان خود به اطفاي حريق ميپردازند. 2سال قبل آتشسوزي گستردهاي در بلندترين قلعه شهرستان رشت به نام قلعه دورنگ رخ داد. جنگلهاي بالاي اين قلعه دچار آتشسوزي شده بودند و دسترسي انساني هم به اين محل سخت و صعبالعبور بود. قرار بود از شهرهاي ديگر هليكوپتر به اينجا بفرستند كه متأسفانه اين كار انجام نشد. آتشسوزي چندين روز طول كشيد و با كمك ستاد بحران، اهالي روستا و منابع طبيعي اين آتش خاموش شد. در آتشسوزيهاي جنگلي از بيل و لودر براي ساخت ديوارهاي آتش استفاده ميكنند تا جلوي گستردگي آتش گرفته شود. اين عمليات بايد سريع انجام شود چرا كه تغيير مسير باد باعث ميشود تا تلاشهاي آنها بينتيجه بماند.
گم شدن 2 بومي
هر حادثهاي كه رخ ميدهد با حوادث زيادي همراه است؛ حوادثي كه بعدها تبديل به خاطره ميشود. يكي از خاطرات مديرعامل آتشنشاني شهرستان رشت گمشدن 2 بومي است كه براي اطفاي حريق به كمك آتشنشانها آمده بودند؛ «در آتشسوزي در منطقه لاكان چند بومي براي اطفاي حريق به كمك ما آمده بودند كه راه را گم ميكنند. خوشبختانه آنها تلفن همراه داشتند و تلفنهاي آنها آنتن ميداد. آنها در تماسي كه با ما برقرار كردند اطلاع دادند كه راه را گم كردهاند و اين اتفاق بعد از خاموش كردن حريق رخ داد. مجددا راهي محل شديم و به محلي رفتيم كه 2 فرد گمشده از آن مسير رفته بودند. به چند گروه تقسيم شديم و با بيسيم با گروههاي ديگر در ارتباط بوديم. براي آنكه افراد گمشده را پيدا كنيم آژير خودروهاي آتشنشاني را روشن كرديم و آنها با شنيدن صداي آژير خودرو راه را پيدا كردند. 6ساعت آژير خودرو روشن بود تا افراد گمشده مسير را پيدا كردند و بدون هيچ آسيبي نجات پيدا كردند.» با آنكه اطفاي حريق آن هم از نوع جنگلي كه دسترسي به آن حتي با پاي پياده هم سخت و دشوار است، كاري طاقتفرساست اما آتشنشانان در پايان تمامي عملياتهاي خود خوشحال هستند. وقتي به محل ميرويم با انبوهي آتش روبهرو ميشويم، آتشي كه زبانه ميزند و درختها را در برميگيرد. ساعتها تلاش ميكنيم تا با كمترين امكانات آتش را خاموش كنيم و با اطفاي حريق با صحنهاي دلخراش مواجه ميشويم. جنگلي كه به هيزم تبديل شده است و حيواناتي كه موفق نشدهاند از شعلههاي مهيب آتش جان سالم بدر برند. اما همين كه جلوي آتش گرفته شده و حتي يك درخت ديگر از بين نرفته و سرنوشتي چون ساير درختان نداشته خيلي خوشحالكننده است و خستگي را از تن بدر ميكند.
خطر حمله حيوانات وحشي
شرايط اقليمي خاص جنگلهاي شمال، باعث شده تا خوشبختانه حريقهاي جنگلهاي شمال تلفات جاني نداشته باشد. از تمام اين خطرات كه بگذريم خطر حمله حيوانات وحشي را نبايد ناديده گرفت. حيوانات وحشت زدهاي كه با ترس از ميان شعلههاي آتش راه فراري را براي خود پيدا كردهاند. از طرفي آتشنشانان در نقطه مقابل آنان قرار دارند و به طرف آتش حركت ميكنند. با آنكه يكي از اهداف مردان 125 نجات جان حيوانات است اما درست در چند متري آتش آنها باهم مواجه ميشوند. در آتشسوزيها خطر حمله حيوانات وحشي وجود دارد، ميدانيد كه جنگلهاي شمال زيستگاه حيواناتي از قبيل خرس، شغال، گرگ و... است و با بروز آتش، حيوانات بهدنبال راهي براي فرار هستند. آنها از آتشسوزي دچار ترس و وحشت هستند و زماني كه با آتشنشانان يا افرادي كه براي اطفاي حريق وارد عمل شدهاند روبهرو ميشوند، به آنها حمله ميكنند. مدتي قبل در يكي از كشورها، جنگل دچار آتشسوزي شده بود و مار چند آتشنشان را زده بود.
انسان؛ عامل اصلي حريق جنگل
آتش سوزي در جنگلها هميشه مشكوك است چرا كه معلوم نيست اين آتشسوزي بهخاطر يك ته سيگار بوده يا عمدا بهوجود آمده است البته مشخص شدن اين مسئله كمي سخت است ولي معمولا آتشهايي كه در كنار معابر و جادهها بهوجود ميآيد عمدي است چرا كه در مسير حركت دام و افراد روستا و گردشگران است. در چنين مواردي ديده شده كه برخي از روستاييها بدون توجه به آتش از كنار آن رد ميشوند. چرا كه اين آتشسوزي به نفع آنهاست. با سوختن جنگل در حاشيه جاده آنها ميتوانند از زمين سوخته براي تغذيه دامهايشان و كشاورزي استفاده كنند و همين مسئله كار را براي آتشنشانان سخت ميكند. هر چه ديرتر به آتشنشانان حريق اعلام شود، آتش گستردهتر ميشود و عمليات اطفاي حريق سختتر خواهد شد. همه آتشسوزيها گسترده و بزرگ نيستند هر آتش را ميتوان با يك ليوان يا يك سطل آب، يك پتو يا حتي چند لگد خاموش كرد. اما بيتوجهي به اين شعلههاي كوچك باعث حريقهاي بزرگ ميشود؛ حريقهايي كه خاموش كردن آنها گاهي اوقات ممكن است هفتهها طول بكشد، درست مانند آتشسوزي جنگلهاي كاليفرنياي آمريكا كه بيش از يكماه به طول انجاميد. جالب است بدانيد كه عوامل انساني 95درصد علت آتشسوزيها را بهخود اختصاص داده است. در بسياري از كشورها روشن كردن آتش در جنگلها ممنوع است و سرپيچي از اين قانون، مجازات حبس به همراه دارد. اما در جنگلهاي ايران شهروندان با سيگار روشن وارد محوطه جنگل ميشوند. علاوه بر اينها در اطراف جنگلها نيز ايستگاههاي آتشنشاني قرار ندارد و سازمانهاي مربوطه بيتوجه به اين مسئله هستند.