در این نشست که از سوی ماهنامه مدیریت ارتباطات و با حمایت و همکاری معاونت امور مطبوعاتی و اطلاعرسانی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و کتابخانه ملی ایران برگزار شد، دکتر بهزادی با اشاره به این موضوع که در دهه 40 شمسی کار روزنامهنگاری را در حالی که روزنامهها با حروف سربی بسته میشدند، آغاز کرده است، تأکیدکرد: امروزه ما و شما در کار رسانه با نسلی همراه هستیم که تنها خاطراتی از آن دوران شنیده است و با پدیدههای نو و جدید در حوزه روزنامهنگاری سروکار دارد. در واقع کار روزنامهنگاری به آن سبک و سیاق مثل سوار شدن و نشستن بر پشت درشکهای است که نشانی از آن را تنها میتوان در میدان نقش جهان اصفهان دید و با حدیث روزنامهنگاری دنیای جدید فاصله زیادی دارد.
وی ادامه داد: البته باید توجه داشته باشیم که این همه سرعت و تحول، مربوط به نیمقرن گذشته است و این در حالیست که گفته میشود بزودی یک روستایی در تانزانیا (در قاره افریقا) با امکانات و فناوریهای جدید، قادر خواهد بود با روستایی دیگری در چین یا کره با زبان محلی خودش صحبت کند و امکان ترجمه هوشمند و همزمان این فرصت را فراهم خواهد کرد که حاضران در دو سوی این خط ارتباطیٰ حرف هم را بفهمند و با هم ارتباط بر قرار کنند.
دکتر بهزادی با تأکید بر این موضوع که باید متوجه این اتفاق مهم و نیازهای روز خبرنگاری در دنیای معاصر باشیم، گفت: به همین دلیل باید در دانشگاههای ما هم روزنامهنگاری متناسب با الزامات این دنیای جدید تدریس شود و تلاش کنیم تا از مخاطب عقب نمانیم.
این پیشکسوت حوزه روزنامهنگاری در ادامه به ذکر خاطرهای از آغاز دوران فعالیت مطبوعاتی و رسانهای خود پرداخت و گفت: «کارم را با گروه حوادث روزنامه اطلاعات در سال 1347 آغاز کردم و اولین مأموریتم تهیه خبر از درگیری مأموران امنیتی رژیم پهلوی در منطقه کوکاکولای تهران (منطقه پیروزی فعلی) با گروههای مخالف با رژیم (گروههای به اصطلاح چپ) بود که در درگیری به وجود آمده، جان خود را از دست داده بودند. زمانی که به محل حادثه رسیدیم، نیروهای امنیتی و ساواک اجازه نزدیک شدن به منطقه محل وقوع حادثه را ندادند. اما یکی از مأموران ژاندارمری قول داد که بعد از رفتن مأموران امنیتی، امکان بازدید از محل حادثه را برایم فراهم کند. زمانی که نیروهای کمیته مشترک ضد خرابکاری و شهربانی صحنه حادثه را ترک کردند، اجازه پیدا کردیم تا به محل حادثه برویم. صحنه هولناکی بود و همه افراد مؤثر در این ماجرا به دست نیروهای امنیتی کشته شده بودند. به عنوان یک روزنامهنگار جوان و کسی که در سرویس حوادث کار میکرد، سفیدی کاغذ دفترچه یاداشت یکی از قربانیان که از جیبش بیرون زده بود، در کنار خطی از خون، نظرم را به خود جلب کرد! خم شدم و در همین حین تا نگاهم به چهره جوان او افتاد، آه از نهادم بلند شد. خدایا! چه میدیدم. او پرویز پویان، دوست و همکلاسیم بود که دو سالی را در یک کلاس و در کنار هم درس خوانده بودیم و اکنون در کنار دیگر قربانیان این حادثه از جمله احمدزادهها و دیگر نیروهای موسوم به فدائیان خلق، به سوژه اولین خبر من در کار حرفهایام در صفحه حوادث روزنامه اطلاعات تبدیل شده بودند.
همان روز به دلیل بگو، مگویی که با یکی ازافسران راهنمایی و رانندگی داشتم، به اتهام توهین به مأمور دولت در حین انجام وظیفه دستگیر و زندانی شدم که زیاد طول نکشید و با تماسی که طرف روزنامه اطلاعات صورت گرفت، آزاد شدم.
بهروز بهزادی که متولد سال ۱۳۲۴در سمنان است، در ادامه سخنانش با اشاره به نحوه ورود خود به دنیای روزنامهنگاری افزود: وقتی کوچک بودم، همه هفته مقدار زیادی از مجلات هفتگی به خانه ما میآمد و وقتی پدرم روزنامه میخرید، اطلاعات و کیهان را بیشتر میخواندم. یادم میآید همان زمانها بود که در مدرسه انشایی نوشتم و معلمم هیچگاه نپذیرفت که من به تنهایی آن انشا را نوشتهام. او میگفت این مطلب نوشته پدرت است، اما من نه تنها از این برخورد پا پس نکشیدم که برای ادامه این راه بیشتر ترغیب شدم و بعدها در زمان تحصیل در دبیرستان هم برای بعضی روزنامهها مطلب ارسال میکردم و آنها هم آن را چاپ میکردند که در ترغیب من به این کار بیاثر نبود.
او وارد رشته روزنامهنگاری در دانشگاه تهران شد. بهزادی از سال 1347 کار رسمیاش را در روزنامه اطلاعات شروع کرد. او درست 23 سال داشت که در لباس کارآموزی از دانشگاه تهران به مؤسسه اطلاعات رفت و به عنوان خبرنگار حقالتحریر در سرویس حوادث روزنامه شروع به کار کرد. گرچه او به همراه چند نفر از همدانشگاهیهای خود به مؤسسه اطلاعات معرفی شده بود، اما انگار تقدیر این بود که بهزادی در روزنامه ماندگار شود و بقیه به دانشگاه برگردند.
این استاد پیشکسوت حوزه روزنامهنگاری و خبر در ادامه سخنانش افزود: از اینکه ابتدا کارم را از سرویس حوادث شروع کردم، بسیار خوشحالم، چون این سرویس با درگیریهای عاطفی و کاریای که دارد، روزنامهنگار را پخته میکند.
بهزادی در همان آغاز کار و بعد از یک سال توانست تواناییهای خودش را به مسؤولان روزنامه نشان دهد و دبیر سرویس حوادث شود، این در حالی بود که در آن زمان تصاحب سمت دبیری یک بخش از روزنامه به «حداقل 10 سال سابقه کار» نیاز داشت.
دکتر بهزادی در ادامه این نشست، دلیل پایان دادن به کار خود در سرویس حوادث روزنامه اطلاعات را چنین بیان کرد: «برای تهیه خبری در خصوص پرونده یک قتل به دادگاه رفته بودم و تهیه گزارشی از روند این پرونده از سوی من، ضمن جلب توجه عده زیادی از مردم، باعث شد که جلسات بعدی دادگاه در سالن بزرگ دادگاه و با حضور جمعیت کثیری از کسانی که نسبت به این پرونده کنجکاو شده بودند، برگزار شود. حکم قطعی دادگاه، قصاص و اعدام برای متهم پرونده بود. بعد از این ماجرا و با آن که با قاضی مربوطه صحبت کرده بودم و شنیده بودم که تهیه و انتشار گزارشهای من هیچ تأثیری در صدور حکم قصاص متهم نداشته است، بر خودم لرزیدم و به ذهنم رسید که نکند در یک مورد گزارش یا خبر من و فشار افکار عمومی ناشی از این خبر، باعث انشای حکمی شود که من هم در آن نقشی داشته باشم. به همین دلیل حادثهنویسی را کنار گذاشتم و به حوزه اجتماعی روزنامه آمدم».
وی از کار در روزنامه ایران به عنوان «به یاد ماندنیترین بخش زندگی»اش یاد کرد و گفت: از سال 73 به مدت هفت سال در روزنامه ایران سردبیر و سردبیر اجرایی مشغول به کار بودم. یک سال هم به عنوان سردبیر روزنامه ایران دیلی که به زبان انگلیسی منتشر میشد، کار میکردم که خاطرات و تأثیرات آن دوران در حوزه روزنامهنگاری ایران برای همیشه در خاطرم مانده است.
بهروز بهزادی تا به حال در دانشکده خبر و بسیاری مراکز دیگر روزنامهنگاری را تدریس کرده است، اما به گفته خودش چون تدریس در دانشگاه به کارش در روزنامه آسیب میرساند، آن را رها کرد. او سردبیری روزنامه را کار پرمشغلهای دانست و گفت: «روزنامهنگاری و سردبیری برای من 24 ساعته شده و زندگیام به همین شغل گره خورده است».
او در ادامه این نشست به بیان خاطرات و تجربههایش پس از انقلاب اسلامی ایران پرداخت و با تأکید بر اعتقادی که به نقشآفرینی جوانان در این حوزه دارد، افزود: بیشتر جوانان روزنامهنگار من را میشناسند. چون سعی کردهام به آنان کمک کنم تا روزنامهنگاری را بهگونهای یاد بگیرند که بتوانند روی پای خود ایستاده و به ردههای شغلی بالاتر روزنامهنگاری برسند.
دکتربهروز بهزادی، روزنامهنگار پیشکسوت درکارنامه کاری خود سردبیری روزنامههای ایران و اعتماد را دارد و در حال حاضر سردبیر خبرگزاری ایسکانیوز است.
سلسله نشستهای تاریخ شفاهی مطبوعات از سوی ماهنامه مدیریت ارتباطات با مشاوره و راهنمایی استاد سید فرید قاسمی در اولین دوشنبه هر ماه برگزار میشود.
روابطعمومی ماهنامه مدیریت ارتباطات