وقتی پدرم روزنامه میخرید؛ اطلاعات و کیهان را بیشتر میخواندم. یادم میآید همان زمانها بود که در مدرسه انشایی نوشتم و معلمم هیچ گاه نپذیرفت که به تنهایی آن انشا را نوشتهام. میگفت این مطلب نوشته پدرت است. حتی زمان دبیرستان هم برای بعضی روزنامهها مطلب ارسال میکردم و آنها هم چاپ می کردند.»
بهزادی از ۴۰ سال پیش روزنامهنگاری را آغاز کرد. سال ۱۳۴۷ کار رسمیاش را در روزنامه شروع کرد. رشته روزنامهنگاری در دانشگاه تهران پلی شد تا بهزادی عمیقتر به کار روزنامهنگاری بپردازد.
درست ۲۳ سال داشت که در لباس کارآموزی از دانشگاه تهران به موسسه اطلاعات رفت و به عنوان خبرنگار حق التحریر در سرویس حوادث روزنامه شروع به کار کرد.
او به همراه چند نفر از هم دانشگاهیهای خود به موسسه معرفی میشود. تقدیر این بود که بهزادی در روزنامه ماندگار شود و بقیه به دانشگاه بر گردند.
او میگوید: «از اینکه ابتدا کارم را از سرویس حوادث شروع کردم بسیار خوشحالم. چون این سرویس روزنامه نگار را پخته میکند. از همان موقع کارمطبوعاتیام را رسما شروع کردم.»
بهزادی بعد از یک سال توانست، تواناییهای خودش را به مسئولان روزنامه نشان دهد و دبیر سرویس حوادث شود. آن هم زمانی که سمت دبیری برای افرادی بود که باید حداقل ۱۰ سال سابقه میداشتند.
بهزادی ادامه میدهد: «آن قدر علاقه به کارم داشتم که در عرض یک سال دبیر سرویس شدم. بعد از آن در سال ۴۸ در بخش اخبار شهرستانهای رادیو و تلویزیون کار میکردم و همزمان صبحها در روزنامه اطلاعات مطلب مینوشتم و بعد از ظهرها برای تحصیل به دانشگاه میرفتم. با تاریک شدن هوا تازه کار در رادیو تلویزیون شروع میشد.»
غروب آفتاب با دیدگان بهزادی بیگانه است. خود میگوید : «در ۴۰ سال گذشته آنقدر مشغله کاری داشته که فرصت دیدن غروب آفتاب را پیدا نکرده است.»
«همیشه وقت غروب سرکار بودم. کار در رادیو و تلویزیون ۲۴ ساعته بود و پنجشنبهها تعطیلی نداشتیم. کسی که در مطبوعات صبح کار میکند شبها را نمیبیند.»
بهزادی سال ۵۶ برای ادامه تحصیل در رشته ارتباطات به آمریکا رفت. بعد از آن دوباره کار را در روزنامه اطلاعات ادامه داد.
جالبترین بخش زندگیش را ۱۵ سال اخیر عنوان میکند و میگوید: «از سال ۷۳ تا ۷ سال بعد در ایران سردبیر اجرایی بودم. یک سال هم به عنوان سردبیر روزنامه ایران دیلی که به زبان انگلیسی منتشر میشد، کار میکردم.»
بهروز بهزادی تا به حال در دانشکده خبر و دانشکده انجمن صنفی دورههای روزنامهنگاری را تدریس کرده است، اما به گفته خودش چون تدریس به کار در روزنامهاش آسیب میرساند؛ آن را رها کرد.
او سردبیری روزنامه را کار پر مشغلهای میداند و میگوید: «روزنامه نگاری و سردبیری برای من ۲۴ ساعته شده زندگیام به همین شغل گره خورده است.»
شاید اگر بهزادی هم مقالهها و یادداشتهایش را جمع آوری و به شکل یک کتاب منتشر میکرد به قول خودش میشد یک مثنوی هفتاد من کاغذ!
بهزادی سردبیری روزنامه اعتماد را نیز بر عهده داشته است. جمع و تفریق کارنامه کاریش نشان میدهد ۱۵ سال بعد انقلاب، سردبیری روزنامهها را بر عهده گرفته است.
میگوید بنویسیم که بیشتر جوانان او را میشناسند. چون سعی کرده است به آنان کمک کند تا آنها روزنامهنگاری را به گونهای یاد بگیرند که بتوانند روی پای خود ایستاده و به ردههای شغلی بالاتر روزنامهنگاری برسند