سنت بزرگداشت «اربعین»، در میان پیشوایان دین، تنها برای سالار شهیدان مرسوم و مورد تاکید است؛ تا آنجا که «زیارت اربعین» از نشانههای ایمان معرفی شده است. اما چرا؟
جهانی که ما در آن زندگی میکنیم؛ پر از رمز و راز است و کمتر میتوان پدیدهای را فاقد ابعاد پنهان و اسرار شگفتانگیز دانست. برای همین است که در همه چیز عالم خلقت باید تدبر کرد. بیاعتنایی و سادهانگاری در مواجهه با حوادث و پدیدهها شیوه فرزانگان نکتهسنج نیست. از دعاهای پیامبر خدا (ص) این بود که «رَبِّ أرنی الأشــیاء َ کـما هـی »؛ خدایا! هر چیز را آنچنان که هست! به من بنمایان. این تمنای عاشقانه، نشانه آن است که آنچه ما به ظاهر میبینیم، همیشه هم با آنچه واقعاً هست، یکی نیست و «صورتی در زیر دارد، آنچه در بالاستی»!
یکی از این پدیدههای اسرارآمیز، اعداد هستند. رازهای نهفته در اعداد تا آنجا از پرده برون افتاده است، که جهان سراسر مادی امروز هم ناچار به اعتراف شده است و در حالی که بشر جز به ماده و مادیت نمیاندیشد، دانشی جداگانه برای شناخت اسرار اعداد بوجود آمده است. «عدد شناسی» (Numberology)، علمی است که به مطالعه معانی و رازهای نهفته در اعداد میپردازد.
- رازهای نهفته در عدد اربعین
اما افزون بر یافتههای علمی و تجربی، تاکید متون دینی بر بعضی اعداد، مانند هفت یا هفتاد، و توصیه به رعایت آنها نیز حاکی از آثار و خواص ناشناختهای است که در آنها وجود دارد. اینک اما آنچه مورد نظر است، چهل یا همان «اربعین» است که عدد مورد نظر پیشوایان دین در مواضع متعدد است. این عدد چندان مورد تأکید و اسرارآمیز است که نابغه علم و معرفت شیعی، علامه بحرالعلوم، در «رساله سیر و سلوک» خود مینویسد: «خود به عیان دیدهایم، و به بیان دانستهایم که این مرحله شریفه از مراحل عدد را خاصیّتی است خاصّ، و تأثیری است مخصوص، در ظهور استعدادات، و تتمیم مَلَکات؛ در طیِّ منازل و قطعِ مراحل. و منازل راه، اگر چه بسیار باشد، لکن در هر منزلی مقصدی است. و مراحل اگرچه بیشمار باشد؛ چون به این مرحله داخل شدی اتمام عالَمی است.»، و «بالجمله خاصیت اربعین در ظهور فعلیت و بروز استعداد و قوه، و حصول ملکه، امری است مصرّحٌ به در آیات و اخبار؛ و مجرّب اهل باطن واسرار».
- نمونههایی از اربعینیات
او سپس با استناد به احادیث، به مواردی از خصوصیت و تاثیر عدد چهل اشاره میکند: «تخمیر طینت آدم أبوالبشر به ید قدرت الهیّه در چهل صباح اتمام یافت؛ وَ خَمَّرْتُ طینَةَ آدَمَ بِیدَی أرْبَعِینَ صَباحاً. و در این عدد عالمی از عوالم استعداد را طي کرد. و به روایتی چهل سال جسد او میان مکّه و مدینه افتاده بود و باران رحمت الهیّه بر او میبارید، تا در این عدد قابل تعلّق روح قدسی شد. و میقات موسی علیهالسّلام در «اربعین لیلة» تمام شد. و قوم او را بعد از «اربعین سنة» از تیهْ خلاص کردند. و خاتم انبیاء صلّی الله علیه و آله و سلّم را بعد از چهل سال که به خدمت قیام نمود، خلعت نبوّت پوشانیدند. و زمان مسافرت عالم دنیا و ظهور استعداد، و نهایت تکمیل در این عالَم، در چهل سال است. چنانچه وارد است که عقل انسان در چهل سالگی به قدر استعداد هر کسی کمال میپذیرد...»
- اربعین امام حسین علیهالسلام
زیارت «اربعین» سالار شهیدان نیز يکی دیگر از موارد بروز اسرار این عدد پر رمز و راز است. گرچه بزرگداشت چهلمین روز شهادت یا درگذشت افراد، امروزه کم و بیش مرسوم است، اما در میان همه پیشوایان دینی تنها در خصوص حادثه کربلاست که توصیه اکید به آن گردیده است. شاید این را نیز بتوان بر شمار «خصایص الحسینیه» افزود و دلیل آن را ویژگیهای منحصر به فرد عاشورا و آثار آن دانست.
احتمالاً به همین جهت هم باشد که «زیارت اربعین» از نشانههای ویژه مومنان تلقی شده است؛ چنانکه حضرت امام حسن عسکری (ع) فرمود: نشانههای مؤمن پنج چیز است: پنجاه رکعت نماز (در هر روز که شامل 17رکعت نماز یومیه و نیز نمازهای نافله میشود)، زیارت اربعین، انگشتر به دست راست کردن، جبین را در سجده بر خاک گذاردن، و بسمالله الرحمن الرحیم را در نماز بلند گفتن».
- نخستین زائر اربعین
آنگونه که در روایات و منابع متعدد و معتبر تاریخی و دینی آمده است، نخستین «زیارت اربعین» افتخاری است که نصیب صحابی وفادار و معمّر پیامبر خدا (ص)، یعنی جابر بن عبدالله انصاری شد؛ او بیستم ماه صفر، درست چهل روز بعد از شهادت امام (ع) وارد کربلا شد و سنت زیارت اربعین به دست وی اجرا شد. او ادب و آدابی در این زیارت نشان داد که بازخوانی آن، بسیار درسآموز است. فردی که به همراه جابر در این روز به کربلا آمده «عطیة بن سعد» است؛ که از بزرگترین دانشمندان، و نه غلام جابر است. وی از بزرگان تابعین و دارای تفسیری در پنج مجلّد بر قرآن مجید بوده و از راویان حدیث محسوب میشود.
عطیة میگوید: با جابر به قصد زیارت قبر امام حسین علیهالسّلام حرکت کردیم. همین که به کربلا وارد شدیم، نزدیک فرات رفت و غسل کرد. سپس جامهای به خود پیچید و جامهای دیگر بر دوش افکند. بعد از آن بستهاى را گشود که در آن مادهای خوشبو به نام سُعد بود. از آن بر بدن خود زد، و سپس به جانب قبر روان شد. جابر گامى برنمیداشت مگر با ذکر خدا؛ نزدیک قبر رسید. او که نابینا شده بود، به من گفت تا دستش را بر قبر امام گذارم. من چنین کردم. چون دستش به قبر رسید بى هوش بر روى قبر افتاد.
آبى آورده، بر وى پاشیدم تا به هوش آمد و سه بار گفت یا حسین! سپس با لحنی دردناک گفت: حَبیبٌ لا یُجیبُ حَبیبَهُ؟ آیا دوست جواب دوست خود را نمىدهد؟ و بعد خود جواب داد که: چگونه جواب دهى و حال آنکه رگهاى گردن تو در جای خود نیست و بر پشت و شانه تو آویخته شده، و بین سر و تن تو جدایى افتاده، پس شهادت مىدهم که تو فرزند بهترین پیامبران و پسر سیّد مؤمنان هستی. تو فرزندِ همزاد تقوى و هدایت، خامس اهل کساء، پسر سیّد النقباء و فرزند فاطمه هستی. چگونه چنین نباشى و حال آنکه به دست رسول خدا و در کنار متّقین پروریده شدى، از پستان ایمان شیر خوردى و از شیر بریده شدى. در حیات و ممات سلامت و پاکیزه بودى. همانا دلهاى مؤمنین خوش نیست به جهت فراق تو و حال آنکه شکى ندارند در نیکوئى حال تو، پس بر تو باد سلام خدا و خشنودى او، و همانا شهادت مىدهم که تو گذشتى بر آنچه گذشت بر آن برادر تو یحیى بن زکریا.
پس جابر چشم خود را به دور قبر و شهدا گردانید، و چنین سلام داد: «اَلسَّلامُ عَلَیْکُمْ اَیَّتُهَا الاَْرْواحُ الّتى حَلَّت بِفِناءِ قَبْرَ الْحُسَینِ عَلَیْهِ السَّلامُ وَ اَناخَتْ بِرَحْلِهِ اَشْهَدُ اَنَّکُم اَقَمْتُمُ الصَّلوةَ وَ آتَیْتُمُ الزَّکوةَ وَ اَمَرتُمْ بِالمَعْرُوفِ وَ نَهَیْتُمْ عَنِ المُنکَرِ وَ جاهَدْتُمُ المُلْحِدینَ وَ عَبدْتُمُ اللّهَ حَتّى اَتیکُمُ اْلیَقینُ.»
- وعدهای دلنشین برای زائران
پس از این، جابر بن عبدالله انصاری جملهای شوقآفرین بر زبان راند و گفت: سوگند به آنکه محمّد (ص) را به نبوّت بر انگیخت، ما هم در آنچه شما انجام دادید، شرکت داشتیم. عطیه با تعجب از جابر پرسید: چگونه ما با آنان شرکت داشتیم و حال آنکه در وادىای فرود نیامدیم و از کوهى بالا نرفتیم و شمشیری نزدیم؛ و امّا این گروه، بین سر و بدنشان جدایى افتاده و فرزندانشان یتیم و زنانشان بیوه گشته است؟!
جابر گفت: اى عطیّه! شنیدم از حبیب خود، رسول خدا (ص) که مىفرمود: هر کس گروهى را دوست داشته باشد، با آنان محشور میشود و هر کس عمل قومى را دوست داشته باشد، شریک در عمل آنان میگردد. قسم به خداوندى که محمّد (ص) را به حق برانگیخت، نیّت من و یارانم بر آن چیزى است که بر حسین علیهالسّلام و یارانش گذشته است (و بنا بر وعده پیامبر، ما با آنها در این جهاد و شهادت شریک هستیم!).
... و اینک ای شمایان که صدها سال پس از جابر و دیگر کاروان اربعین، رهسپار آن حرم پر شکوه هستید، ای کسانی که توانستهاید صدای «لبیک» خود را به عمق خیام یگانه تنهای تاریخ برسانید، ای دلسوختههای ستمستیزی که سفیر شهیدان و ایثارگران این امّت با وفا بوده و هستید، آنان، رهبر جانباز و فرزانه آنان، و همه ما محرومان را نیز یاد کنید؛ آنگاه که در روز اربعین، همنوا با منتقم غایب (عج)، زمزمه میکنید که: «اَلسَّلامُ عَلى وَلِىِّ اللَّهِ وَ حَبیبِهِ؛ اَلسَّلامُ عَلى خَلیلِ اللَّهِ وَ نَجیبِهِ؛ اَلسَّلامُ عَلى صَفِىِّ اللَّهِ وَ ابْنِ صَفِیِّهِ؛ اَلسَّلامُ عَلىَ الْحُسَیْنِ الْمَظْلُومِ الشَّهیدِ؛ اَلسَّلامُ على اَسیرِ الْکُرُباتِ وَقَتیلِ الْعَبَراتِ ...»
- منبع: پايگاه اطلاع رساني شخصي دكتر محسن اسماعيلي