به گزارش مهر هوشنگ مرادی کرمانی در آیین رونمایی و نقد تازهترین کتاب خود با عنوان «ته خیار» که عصر 16 آذر در خبرگزاری مهر برگزار شد، به اینکه انسان بدون فرهنگ وجود ندارد، اشاره و بیان کرد: انسان با فرهنگ معنا پیدا میکند و خبرنگاران و روزنامهنگاران به تبادل فرهنگی در یک کشور و معرفی کالاهای فرهنگی کمک میکند.
نویسنده کتاب «شما که غریبه نیستید» به ماجرای شکل گیری و نگارش این کتاب اشاره کرد و افزود: یک روز با پسرم «هومن» در بهشت زهرا قدم میزدم به او گفتم هر کدام از اینها که زیر این خاک خوابیدهاند میتوانستند نویسندههای خوبی باشند چون زندگی هیچ کس شبیه دیگری نیست. هر کدام از این رفتگان جنگ و فقر و ناملایمات و خوشیها و ناخوشیهای بسیاری را دیده و تجربه کردهاند اما لب باز نکرده و آنچه بر سرشان رفته را ننوشتهاند چون مواد اولیه هر نوشتهای همین زندگی روزمره ای است که هر کدام از ما پشت سر میگذاریم.
مرادی کرمانی، قبرستان را به یک کتابخانه تشبیه کرد و گفت: من بسیار به مرگ فکر میکنم. از این رو در مجموعه داستان «ته خیار» که تازه ترین کار من است، به نگارش داستانهایی با موضوع «مرگ و پیری» پرداختهام. نزدیک به 340 داستان درباره مرگ و رویدادهای تلخ زندگی انسان نوشته و در تمام این داستانها به این فکر کرده ام آیا میتوان این تلخیها را با شیرینی همراه کرد چون بیشتر آدمها از مرگ میترسند و بسیاری از نویسندگان دوست ندارند درباره مرگ بنویسند. من در مجموعه «ته خیار» نگاه طنزآمیزی به مرگ داشتم.
خالق «قصههای مجید» با اشاره به گفتهای از ارسطو، بیان کرد: در هر واقعه به دو دیدگاه میتوان توجه کرد؛ یک دیدگاه تراژیک و دو زاویه کمیک. من به مرگ از هر دو زاویه نگریسته و هم تلخیها و هم شیرینیها را بازگو کردهام. طی پنج سال هر آنچه که مربوط به مردن و مرده بود را یادداشت کرده و از دل 340 داستان، 30 داستان را بیرون کشیده ام. شاید برای مجموعه «ته خیار» جلد دومی هم وجود داشته باشد. جلد دوم این مجموعه را دیگران می توانند بنویسند چون من بهترین داستان های خود را نوشته ام و هیچ وقت به قول خود وفادار نبوده ام.
وی ادامه داد: برای مثال خیلی ها از من خواستند که جلد دوم «شما که غریبه نیستید» را بنویسم. اما کریم فیضی در گفتگو با من که در کتابی به عنوان «هوشنگ دوم» آمده، از 19 سالگی به بعد مرا روایت کرده پس من دیگر نیازی به نوشتن جلد دوم «شما که غریبه نیستید»، نمی بینم. در ارتباط با مجموعه «ته خیار» نیز همین موضوع وجود دارد. من بهترین داستان های خود درباره مرگ را گردآوری و منتشر کرده ام. دیگران هم می توانند از نگاه طنزآمیز به مرگ نگاه کنند.
مرادی کرمانی نوشته های خود را فرزندان خود دانست و افزود: اثر هنری هر هنرمندی به فرزند او می ماند. او بچه اش را به دنیا می آورد، غذا می دهد، دستش را میگیرد و به مدرسه می برد. آنجا خود بچه است که باید گلیم خود را از آب بیرون بکشد و خود اوست که باید بداند با بغل دستی اش چه می کند و جواب معلم را چه می دهد. کتاب های من، بچه هایم هستند. بعد از انتشار، راه خود را در پیش می گیرند. در چاپ اول و دوم خیلی ها به خاطر اسم من، کتاب را می خرند. چاپ های بعدی است که نشان می دهد استقبال واقعی مردم از کتاب چه بوده است.
نویسنده کتاب «مربای شیرین» با اشاره به اینکه من خودم را تکرار نکرده ام، گفت: نزدیک به 50 سال است که می نویسم اما نمی دانم که خداوند و طبیعت چه در ذهن من به ودیعه گذاشتهاند که همچنان خود را و شخصیت ها و داستان هایم را تکرار نمی کنم.
مرادی کرمانی در پاسخ به اینکه در بعضی داستان های مجموعه «ته خیار» مثل «بچههای پرنده» به دعا و جادو و توجه کرده است، گفت: یکی از چیزهایی که بشر همواره به آن چنگ می زند، مسائل ماورایی است. ما خیلی به آنچه واقعیت دارد و قابل رویت است، چسبیده ایم. هیچ وقت به درون آدم ها نرفته و از ذهنیات آنها باخبر نشده ایم. حتی در کشورهای اروپایی هم جاهایی شبیه سقاخانه های ما وجود دارد که تمثال حضرت مسیح را آویخته اند و شمع روشن می کنند. من در این داستان ها می خواستم به مخاطب خود بگویم همه چیزهایی که فکر می کنیم روشنفکرانه است و از زندگی عوام جداست، در زندگی تک تک آدم ها جریان دارد.
نویسنده کتاب «خمره» به داستان «کار و بار عروسک ها» در مجموعه «ته خیار» اشاره و بیان کرد: در این داستان زندگی آدم هایی روایت شده که از مرگ دیگران، روزگار میگذرانند. به این معنی که روستایشان سر گردنه ای واقع شده که بسیار تصادف خیز است. هر اتوبوسی که تصادف می کند، آنها هم به کمک مردم میروند و دست و صورت زخمی شان را می بندند، هم پول و پله ای می گیرند و به نان و نوایی می رسند. من چنین چیزی را دیده و تجربه کردهام. روستایی که من در این داستان تصویر کرده ام، جایی بین شیراز و کازرون بود. در کل می توان گفت من این 30 داستان را زیسته و تجربه کرده ام.
شهرام اقبالزاده، منتقد هم در آئین رونمایی از «ته خیار» به نقد این داستان پرداخت و گفت: از مرادی کرمانی بسیار گفته و نوشته اند. یکی از زنگ تفریح های زندگی ادبی من، خواندن کتاب های مرادی کرمانی است چون از دید یک بچه محصل، بهترین ساعت مدرسه، زنگ تفریح است و برای من بهترین ساعت زندگی ادبی، خواندن کتاب های مرادی کرمانی است. گرچه کتاب «ته خیار» را با عجله خوانده ام و خواندن این کتاب برایم چون مشق شب بود.
این نویسنده و منتقد ادبی مجموعه «ته خیار» را مجموعهای برای خواننده بزرگسال دانست و افزود: «ته خیار» تنها مجموعه ای از مرادی کرمانی است که برای بزرگسالان نوشته شده، نه به این مفهوم که نوجوان ها نمی توانند کتاب را بخوانند بلکه به این معنی که موضوع برای خواننده بزرگسال است.
اقبالزاده یکی از ویژگی های مرادی کرمانی را ساده نگاری دانست و افزود: این ساده نگاری به معنی ساده اندیشی نیست. داستان های مرادی کرمانی یک لایه رویی دارد که از زندگی روزمره صحبت می کند اما دچار روزمرگی نیست بلکه پشت زندگی روزمره را روایت می کند. او عمیق ترین گفته ها را در قالب ساده ترین کلمات به مخاطب خود منتقل می کند.
به گفته او، کار ادبیات عادت زدایی است و مرادی کرمانی در داستان های خود آشنایی زدایی می کند. برای مثال خود من فکر نکرده بودم «ته خیار» کجاست. بعد خیار استعاره ای می شود برای ابتدا و انتهای زندگی با یک عمق جامعه شناختی. هدف نویسنده در این داستان این است که بگوید ما به اختیار خود نمی آییم. من انتخاب نمی کنم که ایرانی باشم، کرد باشم، شیعه باشم. چون در کرمانشاه به دنیا آمده ام، کرد شیعه ایرانی شده ام. اگر در سنندج به دنیا آمده بودم، کرد سنی ایرانی شده بودم. مرادی کرمانی همه این مسائل را به راحتی و در ساده ترین و در عین حال ژرف ترین کلمات مطرح می کند. ضمن اینکه داستان «ته خیار» از یک پایان بندی شگرف برخوردار است. خواننده درنمی یابد که نابینا، قورباغه را خورده است یا نه.
اقبال زاده با اشاره به اینکه چند نوع روایت در مجموعه «ته خیار» وجود دارد، گفت: داستان های این مجموعه یا شخصیت محور است یا حادثه محور یا به توصیف یک موقعیت پرداخته اما بیشتر داستان ها، شخصیت محورند. سبک داستان ها رئال یا واقعی گرایانه است. بعضی داستان ها جنبه سمبلیک دارند و برخی دیگر ترکیب واقع گرایی و فرا واقع گرایی هستند. او داستان های خود را به طور بسیار دراماتیک جلو می برد، درازگویی نمی کند، دیالوگ محور است و حتی با یک توصیف خیلی کوتاه، وارد دیالوگ می شود و دیالوگ فضا و کنش های انسانی را می سازد.
به گفته این منتقد ادبی، در آثار مرادی کرمانی یک نوع اومانیسم ایرانی به چشم می خورد. تفکر او تقلیدی نیست. مرادی به شدت ایرانی و در عین حال جهانی است. او ضد غرب نیست اما به ایران و حتی به زادگاه خود عشق می ورزد. او در مجموعه «ته خیار» نیز مثل همه داستان های دیگرش، در سنت ها، آداب و رسوم، شعرها و ضرب المثل های ایرانی تکیه دارد.
اقبال زاده به ذهن غنی و پربار مرادی کرمانی اشاره و بیان کرد: مرادی تجربه غنی زیسته ای دارد. او شخصیت های متعددی را در داستان های خود می آورد اما هر کدام با دیگری تفاوت دارند. دیالوگ هایی که برای هر کدام از این شخصیت ها انتخاب می شود، متناسب با فرهنگ و پایگاه اجتماعی و خانوادگی شان است.
دکتر محمد مختارپور یکی دیگر از منتقدانی که در مراسم رونمایی و نقد مجموعه «ته خیار» حضور داشت، به واکاوی نخستین داستان از این مجموعه پرداخت و گفت: قصه «ته خیار» جزو معدود داستان های این مجموعه است که واقع گرایانه بوده و به یک بحث فلسفی می پردازد و منطق، ریشه فلسفه است. اینکه زندگی شبیه خیار است و این پرسش که آیا اول خیار تلخ است یا آخر آن، هم نوعی آشنایی زدایی است، هم ذهن مخاطب را با این موضوع درگیر می کند که کیفیت زندگی و آغاز و پایان آن چگونه است. خیار از ریشه «حنظل» گرفته شده و این همان هندوانه ابوجهل است که از اساس تلخ بوده و به ندرت بر اساس تغییرات هورمونی و ژنتیکی از میزان تلخی خیار کم شده، حالا می توان این ماجرا را به کل زندگی تعمیم داد و گفت اساسا زندگی تلخ است و به یک شب طولانی می ماند که گاه بارقه هایی از نور امید در آن دیده می شود.
به گفته این منتقد ادبی، در داستان «ته خیار» مرادی کرمانی به این ماجرا اشاره کرده که با تغییراتی که بشر در آداب و افکارش می دهد، می تواند از تلخی زندگی بکاهد اما اصل ماجرا را فراموش نمی کند. او زمانی می تواند چشم بر تلخی ها ببندد که نابینا باشد و مدارا کند و اصل مدارا، پذیرش واقعیت است. پذیرشی که بر مبنای تفکر شکل گرفته و نشانه ناتوانی انسان نیست. به همین خاطر می توان گفت داستان «ته خیار» یک قصه کاملا فلسفی است.
مختارپور، اضطراب را یکی دیگر از ویژگی های داستان های مجموعه «ته خیار» دانست و افزود: داستان های مرادی کرمانی در این مجموعه بر اساس دیالوگ پیش می روند و دیالوگ هایی که در داستان هایی چون «جوش نزن» و «دوهول و لگن» دیده می شود، خواننده را یاد کلیله و دمنه می اندازد. با این تفاوت که صحبت حیوانات در کلیله و دمنه در شرایط طبیعی پیش می رود اما در داستان های مرادی کرمانی موقعیت ها غیرطبیعی و فراتر از واقعیت است.
یکی دیگر از موضوعاتی که به گفته این منتقد ادبی در داستان های مرادی کرمانی دیده می شود، تنهایی است. او از انسان هایی تنها سخن می گوید. موضوع بسیاری از داستان ها مرگ است و داستان ها در عین غم انگیز بودن، لبخند بر لبان مخاطب می نشانند و این از ویژگی های مرادی کرمانی است که هر دو روی سکه را با هم درمی آمیزد.
به گفته مختارپور، به نوعی کتاب «ته خیار» یک اثر فرمالیستی است و نویسنده گفتارها و کارهای بیرونی را در یک قالب ادبی برجسته کرده، آشنایی زدایی اساس این سبک است و این هنر نویسنده ای چون مرادی کرمانی است که وقایع روزمره را به عنوان آنچه در بیرون اتفاق می افتد، برجسته کرده و در یک فرم و قالب ادبی به ما نشان داده است.
محمد رامسری، مدیر انتشارات معین به عنوان ناشر مجموعه آثار مرادی کرمانی نیز در جلسه نقد و بررسی حضور داشت و گفت: چاپ هر کتاب از مرادی یک خاطره است. سه نویسنده با انتشارات معین همکاری کرده و سعه صدر بسیار بالایی داشته اند. یکی از این نویسندگان احمد محمود بوده، دومی بهاءالدین خرمشاهی و سومی هوشنگ مرادی کرمانی. او از ابتدا تا انتها در کنار توست و تو را در جایگاه ناشر حمایت و راهنمایی می کند.
به گفته مدیر انتشارات معین، جعفر شهری در کتاب «طهران قدیم» دو هزار و 400 شغل را تعریف کرده است. در آثار مرادی کرمانی به مشاغلی پرداخته شده که شهری به آن اشاره نکرده است. برای مثال در «کار و بار عروسک ها» به کسانی اشاره کرده که از طریق مرگ دیگران ارتزاق می کند و سعادت آنها در بدبختی دیگران است. او هم شغل تازه ای را تعریف کرده که با کفن دزدی و گورکنی تفاوت دارد، هم به خواننده احساس ناخوشایندی نسبت به شخصیت های این داستان دست نمی دهد.
رامسری، توجه کارشناسان محیط زیست را به آثار مرادی کرمانی جلب کرد و افزود: وقتی ما با بحران کم آبی روبرو هستیم و مرادی کرمانی در قصه های خود چون «شما که غریبه نیستید» و «آب انبار» به تجربه مردم کویری در ارتباط با آب و ذخیره این مایع حیاتی اشاره کرده، ما می توانیم از این تجربه زیسته بهره ببریم.