در كوچه پس كوچههاي سرآسياب مهمان هنرمندي ميشويم كه آثار منحصر به فردش نهتنها در گوشه گوشه موزههاي كشور جا خوش كرده كه مرزهاي كشور و هنر را درنورديده است. كسي كه اگرچه شوق هنر در آستانه 40سالگي و دوران كمال و پختگي در او تراويده اما به واسطه خدمات بسياردر حوزه هنر وكتاب الهي، خادم القران لقب گرفته. از «مهدي طوسي» ميگوييم؛ هنرمندي كه يكي از راههاي رسيدن به تكامل را انس با هنر ميداند و معتقد است كه تنها هنر ميتواند انسان را به جايگاه والا برساند و زندگي را متحول سازد؛ هنرمندي كه درآثارش ميتوان آموزههاي ديني و مضامين فلسفه و حكمت ديني را به وضوح حس كرد. استاد مهدي طوسي در سن 38سالگي فعاليت هنري خودش را با خوشنويسي شروع كرد و در سن 45سالگي دوران حرفهاي فعاليتش را در زمينه منبت كاري و مشبك آغاز و درسال84 دكتراي منبتكاري را اخذ كرد. از مهمترين آثاراستاد ميتوان به كتاب نمادين قرآن اشاره كرد كه در قطع 5 ×21 ×30سانتيمترو به وزن يك هزار و 800گرم با لولاي چوبي از چوب گردو خلق شده است. استاد در بيش از 80نمايشگاه داخلي و خارجي شركت كرده كه در اكثراين نمايشگاهها رتبه و عنوان كسب كرده و درجشنواره رضوي 8/8/88 هم رتبه اول را بهخود اختصاص داده است. با ما همراه شويد در اين گپ و گفت دوستداشتني.
از 38 سالگي و كمي دير به دنياي هنر وارد شدم. اما بايد معتقد باشي به اينكه برخي اتفاقات دست انسان نيست و تقدير گاهي ميخواهد رقم بزند آنچه را كه تصورش را نميكني و ورود من به دنياي هنرهمين گونه بود. برادرم قاسم كه به درجه رفيع شهادت نايل آمد من و همسرم خادم پدر و مادر شديم و اگر خادم القرآن ناميده شدم از بركت دعاي پدر و مادرم و برادر شهيدم بود كه با همسرم سالها خادمشان بوديم. امروز هر چه در زندگي بهدست آوردهام از بركت همين دعاها ست.
- در تلاطم يادگيري هنر
فعاليت هنريام را با خوشنويسي و از سال 65 شروع كردم اما خوشنويسي آن هنري نبود كه دنبالش بودم؛ هنري كه بتوانم با آن آرامشي كه ميخواستم را بهدست آورم، به همين دليل از سال 68 بهصورت خودآموز در زمينههاي منبت ظريف، مشبك منبت، معرق منبت و منبت خوشنويسي به فعاليت پرداختم تا اينكه در سال 75 در اداره هنرهاي سنتي سازمان ميراث فرهنگي بهصورت رسمي آغاز بهكار كردم. درواقع همه سالهايي كه كارمند دولت بودم و آن15سالي كه مسئول روابط عمومي كاخ سعدآباد بودم هميشه با ديدن آثار اهدايي با خودم ميگفتم بايد براي تاريخ اين مملكت كاري كنم و به موزههاي مملكتم غنا ببخشم. روي همين اصل در كنار كار اداري تصميم گرفتم يك كار هنري انجام دهم؛ هم براي تسكين روحيه و هم اينكه بعد از بازنشستگي كاري داشته باشم. همين شد كه در سن 37سالگي به سراغ خوشنويسي رفتم اما دو،سه سال بعد رهايش كردم. در تلاطم يادگيري هنري خاص بودم و اين در حالي بود كه با حقوق ناچيز ماهي 23هزار تومان نميتوانستم امور زندگي را بگذرانم چه برسد كه بخواهم خرج هنر و اين مسائل كنم. تا اينكه يك گردو در خانه بهانه آغاز كارم شد. روي پوست گردو و با چشم مسلح بيش از 24حيوان از شير گرفته تا مار را در يك طرف آن منقش كردم و اين خود بهانهاي شد تا جديتر كار را شروع كنم. كار نماديني از ديوان حافظ را بهمدت 4سال بهدست گرفتم و بعد هم آثار ديگريكي پس از ديگري خلق شدند.
- دوست داشتم به هنرجويي كه علاقهمند باشد آموزش دهم
استاد طوسي در سال84 مدرك درجه يك هنري (معادل دكترا)را از سوي شوراي ارزشيابي هنرمندان كشور دريافت كرد. در آن سالها همچنين بهعنوان استاد تخصصي مركز آموزش عالي ميراث فرهنگي و مركز آموزش عالي سوره تهران و مدارس راهنمايي و آموزشگاههاي خصوصي به تدريس پرداخت اما خيلي زود از تدريس دست كشيد. در اينباره ميگويد: حس ميكردم كه تدريس كار من نيست، دوست داشتم به هنرجويي كه علاقهمند است آموزش بدهم نه به كسي كه فقط براي مدرك سركلاسها حاضر ميشود. به همين سبب خيلي زود از دنياي تدريس و آموزش در آموزشگاه فاصله گرفتم. ترجيح ميدادم به كساني آموزش دهم كه دغدغه هنر داشته باشند نه پول و مدرك.اينگونه، شاگرداني تربيت ميكردم كه به درد اين جامعه بخورند و غنا ببخشند هنر كشورمان را.
ميگويد: بسياري از آثارم را در زمينههاي فرهنگي و اسلامي و عرفاني پديد آوردهام مانند رحل قرآن و قلم و قلمدان و جاي مركب و انواع تابلوهاي خوشنويسي و نظاير آنها كه در نمايشگاههاي تخصصي و عمومي داخلي و بينالمللي و برون مرزي آنها را به معرض تماشا درآوردم تا همگان معناي هنر ايران را درك كنند.
- سبك گلزار و گلستانه
استاد درباره سبك كارهايش ميگويد: همه آثارم به سبك و شيوه ابداعي خودم يعني منبت خوشنويسي گلزار و گلستانه است كه با تكنيك منبت و مشبك منبت در تمامي طرحها اعم از تذهيب و مينياتور و گل مرغ و خوشنويسي كار كرده و بهعنوان سبك جديد ارائه كردهام. وي درباره اين سبكها همچنين توضيح ميدهد: منبت، قلمزني و مشبك ازجمله هنرهاي ريشه دار اسلامي هستند كه با ايجاد نقوش و خطوط زيبا روي چوب از زمانهاي قديم براي آذينبندي رحلهاي قرآن و همچنين اماكن مذهبي مورد استفاده قرار ميگرفتند. من هم همواره تمام آثارم با موضوعات عرفاني و برگرفته از مكتب قرآن و عترت است. در واقع هيچ اثري را بيرون از اين موضوعات خلق نكردهام چرا كه معتقدم زيبايي در ذات هنر است و قرآن كريم و احاديث مملو از زيبايي هستند و بهترين راه براي اينكه يك هنرمند هنر خود را متعالي سازد توجه به اين آثار است. از همه مهمتر خلق اين آثار، راه و رسم زندگي ات را هم تغيير ميدهد و من نگاهي كه به گذشته ميكنم ميبينم اثر اين كارها درگوشهگوشه زندگيام مشهود است. وقتي از او ميپرسم كه اين همه قلمزدن و منقشكردن و ريزهكاري چشمانتان را نميآزارد ميگويد: اگر به فكرچشم باشي كه زيبايي نميبيني.
ميگويد: كار را شروع نميكنم مگر اينكه وضو بگيرم چون كارم فقط با توكل و توسل انجام ميشود. براي من در انجام كار، مسائل مادي و دنيايي مهم نيست. كارهايم معمولا طرح ندارند؛ فيالبداهه و بدون هيچ نقشه از پيش برنامهريزي شده كار را جلو ميبرم. هميشه نيرويي هست كه مرا كمك ميكند كه ميان كار درمانده نشوم. در جشنواره 8/8/88 و جشن ولادت امام هشتم(ع) بود، با خودم فكر كردم كه من از همه امامان و درباره بسياري از موضوعات كار كردهام اما درباره ثامنالحجج هيچ ندارم و اين بود كه دست بهكار شدم و در اين جشنواره اثري كه مزين به نام آن امام و منقش به تصوير بارگاه ايشان بود ارائه دادم و توانستم رتبه نخست ملي را از آن خود كنم.
از آن سال تاكنون هر سال اثري به نام امامرضا(ع) خلق ميكنم و اكنون هم اثري كه خلق كردهام را بهزودي تقديم موزه آستان قدس رضوي خواهم كرد. در واقع از كرامات ثامنالحجج تغيير اساسي در كارم ايجاد شد اما متأسفانه از دهمين جشنواره رضوي متوجه شدم كه رشته صنايعدستي بنابر صلاحديد شوراي سياستگذاري حذف شده كه نميدانم به چه علت چنين تصميمي گرفتهاند و واقعا مايه تأسف است. اين موضوع نهتنها براي من خيلي ناخوشايند است بلكه براي بسياري از هنرمندان جوان كه در اين راستا حركت ميكنند ضربه بسياربزرگي است كه اميدوارم هر چه زودتر اين موضوع حل شود.
- خلق آثار بينظير
از استاد ميخواهم درباره ديوان حافظ كه از برجستهترين كارهاي وي به شمار ميرود توضيح دهد. ميگويد: اين اثر را از چوبهاي شمشاد (زرد) و عناب (قرمز) و گردو (قهوهاي) و با استفاده از منبت ظريف و مشبك و تذهيب و خوشنويسي و مقرنس طراحي كردم كه در حال حاضر در موزه هنرهاي سنتي سازمان ميراث فرهنگي و صنايعدستي و گردشگري نگهداري ميشود. در اين اثر علاوه بر اشعاري از حافظ، 26چهره مينياتور متفاوت شامل چهره حافظ و 25تن از ياران او همراه مينياتور مرد و زن و آهو ديده ميشود.
وي درباره كتاب نمادين قرآن هم اينگونه توضيح ميدهد: اين مجموعه را بر پايهاي 6 وجهي كه نماد 6 روز خلقت و نماد كعبه در مركز با 5نام مبارك مولا علي به نام 5تن و ثبت اسامي پيامبران اولوالعزم و نيز 6بيت از اشعار مولوي و 12نام مبارك علي(ع) به نام 12امام و سورههاي حمد و اخلاص و آيات يك تا 5سوره بقره و آيه « و ان يكاد» و مجموعهاي از گل و مرغ و تذهيب خلق كردم كه نمونهايبينظير است.
- براي امرار معاش به سوي هنر نياييد
از استاد طوسي ميخواهم به كساني كه وارد وادي هنر ميشوند توصيه كند. ميگويد:جوانها وقتي وارد كار هنري ميشوند عرصه خوبي را انتخاب كردهاند اما جنبه مادي را هم بايد درنظر بگيرند. همه فكر و زندگي نبايد هنر باشد چون در هنر پول نيست. من تا 4بعدازظهر اداره بودم مسافركشي هم ميكردم بعد از اداره هم با خانواده سرگرم بودم اما كار هنريام را نيمهشب و با زدن از خواب انجام ميدادم. توصيه ميكنم براي امرار معاش به سوي هنر نيايند. من اگر باز هم متولد شوم اينكار را زودتر از سن 40سالگي شروع ميكنم. خانواده و همسرم با من بسيار همراه بودند كه توانستم موفق شوم.
باورتان نميشود همسرم از من يك نمونه كار خواست كه مرتبط به ائمهاطهار نبود و من تا به امروز نتوانستهام آن را انجام دهم (با خنده). واقعا همسرم همراه خوبي بوده است وگاهي از من از اينكه اين همه زمان براي خلق يك اثر صرف ميكنم متعجب ميشد. به هرحال همانطوركه گفتهاند «هميشه پشت هر مرد موفق يك زن موفق ايستاده» راست ميگويند، كه اگر صبوري ايشان نبود اين همه كار در فضاي خانه با اين همه ريخت و پاش كه اين شغل دارد انجام نميشد. به هر حال نظر من اين است كه درهنر نبايد به دنيا فكركني. زندگي بايد با هنر بگذرد چون دنيا بيارزش است و چقدر زيبا ميگذرد اين دنيا با هنر. هنر تسلاي روح آدمي است. كسي كه آرامش آن را تجربه كند هرگز از آن نخواهد گذشت. در ابتدا به اين كار بهعنوان شغل دوم نگاه ميكردم ولي وقتي به دنياي واقعي هنر وارد شدم و حقيقت هنر را درك كردم ديگر به آن بهعنوان يك شغل نگاه نميكنم ودر خاتمه اينكه به قول مولانا : كس نميداند در اين بحر عميق *** سنگريزه قرب دارد يا عقيق