هركسي با هر سن و سالي كه در آن دوران زندگي كرده است خاطراتي از شور و شيدايي انقلاب دارد؛ روزهاي مبارزه و تظاهرات و مرگ بر شاه گفتن. در آن سالها واقعه عاشورا محدود به ايام محرم نبود؛ مردم هر روز در كوچه و خيابان خود را از ياران اباعبدالله ميديدند؛ ايران كربلا بود و دلها با قافله سرور و سالار عاشقان.
داستان «موهاي تو خانه ماهيهاست» روايت پسربچهاي كمسن و سال و روستايي است از روزهاي آغاز انقلاب. اما حضور دختر غاضريه باعث پيوند پسر با واقعه عاشورا ميشود. درحاليكه مردم روستا در حال تدارك مراسم تعزيهخواني هستند خبر به خاك و خون كشيده شدن طلاب مدرسه فيضيه را ميشنوند. پسر روستايي هم از زبان دختر غاضريه تكههايي از روز عاشورا را ميشنود، هم از زبان پدر وضعيت سياسي و مبارزاتي آن زمان را و هم در گيرودار زورگويي قلدر مدرسهشان است. داستان حجم اندكي دارد و فضاي آن روزها را به خوبي بازسازي كرده است.