- نوکردن غزل را بیشتر در حیطه محتوا ممکن و عملی میدانید یا فرم؟
به نظر من تحول در فرم غزل، نهایتش سیمین بهبهانی است و غزل سرایانی که خواستهاند با فرم غزل فراتر از حد خانم بهبهانی درگیر شوند، معمولاً شاعرانی بلاتکلیف بین غزل و شعر آزاد از کار درآمدهاند. البته استثنائاتی مثل محمد سعید میرزایی هست و صد البته نه همه کارهایش بلکه معدودی مثل غزلی با مطلع:
کجاست جای تو در جمله زمان که هنوز
که پیش از این که هماکنون که بعد از آن که هنوز
همین محمد سعید میرزایی گاهی که قصیده یا غزل به سبک قدیم میگوید، موفقتر است. مثال دیگر برای فرمگرایان، حسن صادقی پناه، ملایمترین چهره این طیف است که بیشتر کارهایش قابل قبول است.
- اگر بخواهید در یک حکم مجمل، سه غزلسرا که بیش از دیگران در نو کردن غزل توفیق داشتهاند، نام ببرید، این سه نفر چه کسانی خواهند بود؟
به ترتیب حسین منزوی، محمد علی بهمنی و سهیل محمودی که البته متأثر از بهمنی بوده است و لاجرم به او نرسیده است. بعضی از کارهای قیصر هم به اینها پهلو میزند.
- مبنای شما برای تقدم این سه شاعر بر دیگران چیست؟
مبنای من تغزل است که روح این قالب به شمار میرود والا غزل سرایان بزرگ دیگری هم داریم که چون در ساحت تغزل نسرودهاند، آنها را مؤخر میدارم مثل سایه یا قادر طهماسبی (فرید) غزلهای شاعران انقلاب، تأثیر تعیینکنندهای روی جریان غزل معاصر نگذاشته است اگرچه ردپای واضح آن را بر نسل جوان دهه هفتاد مییبنیم.
- رسیدیم به اصل بحث، یعنی غزل دهه هفتاد که خودتان هم از همین نسل بودهاید. درباره این نسل و فراز و فرود آن برایمان بگویید.
نسل ما شاعرانی مثل علیرضا سپاهی لایین، محمد رمضانی فرخانی، حسین تقدیسی، علیرضا دهرویه، سعید آرمات، سعید بیابانکی و... بودند و در ادامه منطقی شاعران پیشکسوت زمانه خود میسرودند. آن نسل به دلایل متعددی به درستی جایگاه خود را نیافت :
1 ) کم ادعایی و فرورفتن برو بچهها در انزوای شهرستانی 2) ارتباط ضعیف با مطبوعات و بازار نشر 3) نداشتن لیدر یعنی شاعری که خودش شاخص باشد و در عین حال بتواند سهم یک جریان شعری را با نظریهپردازیهایش بگیرد 4 ) میانه بودن اوضاع سیاسی اجتماعی آن روزگار ؛ عدهای از شاعران قبل از ما شاعر جنگ شناخته شدند و پس از آن همچنان مطرح ماندند؛ بعد از ما هم عده دیگری با موضع گرفتن در مقابل آن گروه و دمیدن در شیپور رفرمیسم میدان داری کردند؛ مشکل ما این بود که نه اولی بودیم، نه دومی 5) بعضی از ما شاید آگاهانه به راهی رفتند که اثری از غزل و تغزل آن دوره در کارهای بعدیشان دیده نشد، مثل سعید آرمات و تا حدودی محمدرمضانی فرخانی. اما به راستی موفقترین جوانهای غزل آن روزها همینها بودند.
- تأثیر نسلی که نام بردید بر غزل فرم که از سالهای آخر دهه هفتاد شروع شد چه بوده است؟
آنها تصمیم گرفتهاند جور خاصی غزل بگویند و این تصمیمشان متأثر از تئوری است ولی ما تصمیم نداشتیم جریانسازی کنیم و مانیفست هم پشت کارهای ما نبود؛ مثلاً محور عمودی غزل یا روایت که بعدها از عناصر ارگانیک غزل فرم شد، در بسیاری از غزلهای نسل ما به طور طبیعی اتفاق میافتاد بدون آن که به سرشت زبان فارسی و خصوصیات ژنتیک قالب غزل لطمه بزند.