اما شايد ندانند كه همين بهاصطلاح اشناتيون روز عروسي، يكي از شغلهاي خوب و سودآور تعدادي از مردم است كه از همين تزيين و بادكنكآرايي به ظاهر ساده، درآمدهاي مناسبي به دست ميآورند و بهعنوان شغل اول يا نهايتا شغل دوم به آن نگاه ميكنند. ناصر حسينپور يكي از همان معدود كساني است كه توانسته از 2 چيز كاملا در دسترس درآمدزايي خوبي داشته باشد؛ هوا و بادكنكهاي ماري! همان نگاه اول كه عكس كارهايش را ديديم، هيجانزده شديم. ادامه هيجانزدگيهايمان هم ماند براي وقتي كه از دستمزدهاي چند«ميليوني» تزيين بادكنكها براي يك جشن گفت. صحبتهاي حسينپور براي كساني كه ميگويند كار نيست، مفيد است؛ باد و بادكنك همهجا پيدا ميشود!
- اولين حقوقي كه گرفتيد از چه كاري بود؟
من در دبيرستان رشته تجربي خواندم و بعد از گرفتن ديپلم وارد بازار كار شدم. از آنجا كه تجربه يك دوره گرافيكي داشتم، بهدنبال شغلي در اين حيطه بودم و از طريق آشناييام با يكي از دوستان، وارد عرصه مطبوعات شده و در قسمت فني آن مشغول به حروفچيني و صفحهآرايي شدم؛ يعني نخستين تجربههاي كاريام در كارهاي گرافيكي روزنامههاي مختلف بود.
- بادكنكآرايي و كار با بادكنك از كجا وارد زندگيشما شد؟
من اين كار را مديون آقاي اسماعيل تهراني كه معلم پايه اول مدرسه ما بود، هستم. آقاي تهراني واقعا هنرمند بود و شكل هر درسي كه به بچهها ياد ميداد را با بادكنك درست ميكرد. مثلا وقتي ميخواست حرف «قاف» را درس بدهد، با بادكنك شكل قو درست ميكرد يا براي حرف «شين» آن را با يك شمشير بادكنكي نشان ميداد. من كار بادكنكم را از آنجا شروع كردم. البته اصل اين قضيه هم از آنجا شروع شد كه چندنفر از آموزش و پروش تايلند به مدرسه ما آمدند تا بازديدي از مدرسه داشته باشند. اين ارتباط در آموزش و پرورش خيلي معمول است كه از كشورهاي مختلف، مهمان دعوت ميكنند و مهمان هم ميفرستند. آنها با بادكنكهايي كه همراه خودشان آورده بودند، براي ايجاد يك روز شاد، چند شكل مختلف براي بچههاي مدرسه درست كردند. از آن روز آقاي تهراني ارتباطشان را با اينها حفظ كرد و اين ايده را ادامه داد. من از همانجا همراه با آقاي تهراني، پيگير اين طراحي شدم. ما با كمك گرفتن از اينترنت، مدلهاي ساختن انواع بادكنك را ياد گرفتيم.
- اين كار خيلي هنرمندانه است، چطور به آن بهعنوان يك شغل نگاه كرديد؟
راستش وقتي ديديم اين ماجرا براي بچههاي مدرسه جذابيت بالايي دارد، آن را به بيرون از مدرسه كشانديم. خانه فرهنگها خيلي به اين ايده بادكنكآرايي كمك كردند. بادكنكآرايي را در فرهنگسراها و براي جشنهايي كه فرهنگسراها ميگرفتند، مثل جشنهاي قبل از مدرسه، جشنهاي نوروزي، مراسم ماه مبارك رمضان و... انجام ميداديم. يادم هست كه در يكي از سالهاي جشن استقبال از نوروز، غرفههاي بادكنكآرايي داشتيم كه ما بادكنك درست ميكرديم و به بچهها هديه ميداديم. از آنجا كار من رونق گرفت و بادكنكآرايي شد شغل دوم من!
- برنامه كاريتان چطور است؟ ماهانه چقدر كار ميكنيد؟
ماهي 3 تا 4 برنامه و گاهي وقتها تا 10برنامه هم به من ميخورد. الحمدلله؛ خب، روزي را خدا ميرساند ولي اين كار يك كمكرسان خيلي خوب براي مخارج روزانه ماست. جشن تولد، جشن عروسي و جشنهاي تكليف دخترخانمها از برنامههايي است كه خيلي به خاطرشان سفارش كار داشتهام. براي هر 4-3 ساعتي كه من براي هر برنامه كار ميكنم، سودي كه براي من ميماند، 150تا 200هزار تومان است. البته بستگي به زماني كه صرف ميشود و حجم بادكنكهايي كه متناسب با برنامه استفاده ميكنم، ممكن است بيشتر هم بشود. بيشتر از همه، پول وقت و انرژي مصرفشدهمان را ميگيريم.
- خبر داريد كه افراد ديگري هم هستند كه كار شما را انجام بدهند يا نه؟
راستش اين كار، ايده جديدي بود اما قبل از آن بهصورت خيلي مختصر در تالارها و آن هم فقط بهصورت طاق انجام ميشد؛ اما ما آمديم و آن را رنگ و لعاب ديگري داديم. آمديم و با بادكنكهاي ماري، طرحهاي مختلف و جذابي درست كرديم.
الان در سطح شهر تهران، تعداد كساني كه اين كار را در اين سطح انجام ميدهند به 30تا 40نفر هم نميرسد كه البته شايد من از نظر سطح كاري پايينتر از همه باشم. من ميشناسم كساني كه با برنامههاي ميليوني كار كردهاند. مثلا يكي از همكاران ما، يك لباس عروس بادكنكي طراحي كرده بود كه آن را به قيمت 4ميليون تومان به مشترياش فروخت. منظورم اين است كه در اين كار، كساني هستند كه با بادكنك، لباس ميبافند كه اين نهايت خلاقيتشان را نشان ميدهد.
- تا حالا تلاش نكردهايد طرحهايي اجرا كنيد كه دستمزدهاي ميليوني داشته باشد؟
چهكسي هست كه آرزو نداشته باشد كه پيشرفت كند؟ من به اين كار خيلي علاقه دارم ولي در حال حاضر در سطحي هستم كه هرچه را كه ببينم ميتوانم بسازم. اما آن آقايي كه ميگويم استاد ما هستند و اين نشانه فكر خلاقي است كه دارند. شايد بشود گفت كه من يك كپيبردار خوب هستم؛ مثلا ايده «عاشق محمد هستم» را درست كردهام. به هر حال، من در همين حد هستم اما آن كسي كه لباس عروس طراحي ميكند، فكر بينهايت خلاقي دارد. من در يك برنامه و جشن، 200 تا 300هزار تومان ممكن است بگيرم ولي آن فرد چيزي حدود 4ميليون تومان.
- فكر ميكرديد اين شغل بتواند درآمدهاي ميليوني بالا داشته باشد؟
شايد اولش نه ولي حالا باور دارم. كساني هستند كه تمكن مالي خوبي دارند و اين قيمتها را پرداخت ميكنند. كسي كه پول فوقالعادهاي دستمزد ميگيرد، حتما كار فوقالعادهاي انجام داده و كسي كه اين پول را پرداخت ميكند حتما چيز خاصي در اين هنر ديده كه حاضر است اين دستمزد را پرداخت كند.
- اگر همين امروز يك فرد بيكار سراغ شما بيايد و بگويد كه ميخواهد براي كسب درآمدش اين كار را انجام بدهد، كمكش ميكنيد؟
حتما، من كلاس تدريس و آموزش هم دارم. تدريس را از پارسال براي دانشآموزان مدرسه خودمان شروع كردهام. ما يك مجتمع هستيم كه از پيشدبستاني تا پيشدانشگاهي را دارد؛ من در مقطع دبستان فعاليت ميكنم. وقتي آموزش بادكنكآرايي را به بچهها شروع كردم، ديدم بچهها آنقدر مشتاق هستند كه با يك جستوجوي ساده در اينترنت و البته فكرهاي خلاقانهشان، نمونههاي خيلي جديد و جذابي درست كردند. يادم هست كه چندباري براي جشنهاي مدرسهاي دكور زدم. مدير آن مدرسه از كار من خوشاش آمد و گفت كه من يك نفر را پيش شما ميفرستم تا با هزينه مدرسه، به او آموزش انجام اين كار را بدهيد. حالا همين آقا، يكي از همكاران من در اين شغل شده است.
- يعني يك كارآفريني حسابي، بهدست شما!
تقريبا. اتفاقا همين چند وقت پيش و براي تزئين خيابانها براي روز 22 بهمن، كاري به من پيشنهاد شد كه دستمزد خوبي هم داشت اما چون من براي آن چند روز برنامه مسافرت به مشهد با خانوادهام داشتم، نميتوانستم قبول كنم و آن را به همين شاگردم سپردم؛ كاري كه از ساعت 8شب تا 8صبح زمان ميبرد و بايد براي خيابان آزادي دكور ميزدند.
- نميترسيد رقيب در كارتان زياد شود؟
زكات علم، ياد دادن آن به ديگران است. البته هرچه اين كار زيادتر شود، نفعش براي من هم بيشتر است چون بين مردم باب ميشود و مردم بيشتر اين حرفه را ميشناسند و سراغ آن ميآيند. جداي از اين حرفها، روزي را خدا ميدهد و به اين چيزها ربطي ندارد.
- كمترين حقوقي كه تزئين بادكنك يك برنامه برايتان دارد چقدر است؟
از 200هزار تومان شروع ميشود. البته بخش بسيار زيادي از موفقيت اين كار بستگي به تبليغات دارد. اگر تبليغات خوب باشد و مردم من را بشناسند، در روز 3 يا 4 جا هم ممكن است بروم.
- شما چطور تبليغ كرديد؟
بيشتر تبليغ من توسط دوستان و دهان به دهان بوده است. البته 3-2 هفتهاي هم ميشود كه به شبكههاي اجتماعي روي آوردهام و عكس كارهايم را آنجا ميگذارم تا مردم نمونه كارها را هم ببينند.