گفت: نميبخشم. تا آخر عمر از سر تقصيرش نميگذرم. گفتم: « بهنظرم مسئله اين نيست كه تو نميخواهي او را ببخشي. تو نميتواني او را ببخشي! يعني آنكه ضعيفي. آنقدر توان و قدرت نداري كه بتواني از خطاي او عبور كني!»جالب است در روايت داريم هركس اهل گذشت باشد عمرش طولاني ميشود.
تحليل معنوي اين كلام به جاي خود اما طبيعي است هركس كه نميتواند از خطاي ديگري بگذرد، ناچار است حقد و كينه او را مدام به دوش بكشد و در دلش انبار كند. غصه بخورد و گهگاه با يادآوري آن عصباني شود و مترصد آن باشد كه تلافي كند يا حسابش را كف دستش بگذارد. اين همه فكر و خيال حتما بهدنبال خود بيماريهاي جورواجور ميآورد. پس عمر آدمهايي كه اهل گذشت هستند، منطقا هم زيادتر است.
بايد دانست بخشش فقط بيان الفاظ نيست بلكه بخشش، رها كردن خشم و رنجش است.حال، بخشيدن خطاها و اشتباهات مردم، هنر ميخواهد يا قدرت؟ پاسخ آن است كه بخشيدن يك نوع قدرت است. گذشت، اوج بزرگواري است و بزرگواري يعني بزرگ بودن. آدمهاي بزرگ، قوي هستند و نيرومند.
انسان مؤمن بايد آنچنان قوي شود كه بتواند در هر شرايطي از خطاهاي ديگران چشمپوشي كند. از امام حسين(ع) نقل شده كه «اگر كسي در سمت راستات به تو ناسزا گفت، سپس به سمت چپ تو رفت و پوزش طلبيد، پوزش او را بپذير.» اين حالت يعني توانمندي. پس بخشيدن ديگران نيازمند بزرگ شدن روح و توانمندشدن عقل است. جامعه امروز بيش از هر زمان ديگر به اين خصلت احتياج دارد.
براي همين است كه برخي شهرهاي بزرگ، شعار «شهر مهربانيها» را براي خود برگزيدهاند.خوشبختانه براي اكثر ما هرگز وضعي پيش نميآيد كه ناگزير باشيم قاتلي را ببخشيم، با وجود اين هر روز ما نياز داريم همسر، والدين، فرزند، همكار، دوست، همسايه يا حتي يك غريبه را ببخشيم كه البته كار راحت و آساني نيست. اما بدانيم كه ما هم به بخشيده شدن توسط ديگران محتاجيم. پس بايد كمك كرد و آموزش داد كه شهروندان براي بخشيدن خطاهاي همديگر توانمند و صاحب مهارت باشند تا زندگي كنار هم راحتتر و سالمتر باشد.