طارق عظیم وزیر اطلاعرسانی پاکستان با اشاره به طیف گستردهای از تهدیدات داخلی و خارجی گفت: احتمال هر گزینهای وجود دارد.
پس از اظهارات ارتشبد مشرف با مشاوران ارشد خود در هفته گذشته، کاندولیزا رایس وزیر امور خارجه آمریکا به مدت 15 دقیقه با وی گفتوگو کرد. مقامات دولت بوش از ارائه اطلاعات درباره محتوای این گفتوگو خودداری کردند اما مقامات پاکستان گفتند که رایس به مشرف توصیه کرده وضعیت اضطراری اعلام نکند و رئیس جمهور پاکستان نیز به برگزاری انتخابات آزاد متعهد شده است.
البته در همین حال برخی رسانهها، تلویحی از رایس نقل قول کردند که وی به مشرف گفته است، رسماً وضعیت اضطراری اعلام نکنید اما در عمل آن را اجرا نمایید.
اگر چه توصیه مقامات آمریکا بدون چون و چرا توسط مقامات پاکستان اجرا نمیشود اما تحولاتی در عرصه سیاست داخلی و منطقه برای پاکستان به وجود آمده که حساسیت آمریکاییها را درباره پاکستان افزایش داده است. این تحولات بدین شرح است:
1. آمریکا از عملکرد ارتش پاکستان و دولت مشرف در زمینه مبارزه با تروریسم رضایت ندارد. این دولت که از آن با عنوان «مهمترین متحد غیرقانونی آمریکا» یاد میشود، از 11 سپتامبر تاکنون بیش از 10 میلیارد دلار از آمریکا کمک دریافت کرده است. با توجه به قرار گرفتن پاکستان در جبهه مبارزه با تروریسم، واشنگتن حساب ویژهای برای اسلامآباد باز کرده بود و به همین دلیل امتیازات زیادی به آن داده است. برای مثال پس از سالها با فروش 36 فروند
اف – 16 به پاکستان موافقت کرد.
در مشاجرهای که در دسامبر 2001 بین هند و پاکستان به وجود آمد و دهلی نو اسلامآباد را به دخالت در بمبگذاری در پارلمان هند متهم کرد، به سود پاکستان میانجیگری نمود. در مقابل این امتیازات، به نظر مقامات آمریکا، پرونده همکاری پاکستان ناچیز بوده است.
اگر چه نیروهای امنیتی پاکستان صدها تن از اعضای القاعده را کشته و بازداشت کردهاند اما به نظر مقامات آمریکا، پاکستانیها در این رابطه بسیار محتاطانه و کند عمل میکنند و برای تداوم کمکهای آمریکا، تقریباً هر سال، یکی از سران ارشد القاعده را کشته و یا بازداشت مینمایند برای مثال ابوزبیده را در سال 2002، خالدشیخ محمد را در سال 2003، محمدنعیم نورخان در سال 2004 و ابوالفرج الیبی را در سال 2005 کشته و یا بازداشت کردند.
به علاوه نیروهای القاعده و طالبان به راحتی در مرزهای افغانستان در حال تردد هستند. انعقاد پیمان ارتش پاکستان با برخی از سران طالبان و القاعده در مناطق قبایلی پاکستان، موجبات نگرانی بیشتر آمریکا را فراهم کرد. مقامات افغانستان نیز به صراحت، پاکستان را به حمایت از القاعده متهم کرده و حتی روابط این دو کشور در مقاطعی نیز به حد بحرانی رسیده است. برگزاری جرگه امن با حضور سران قبایل و مقامات سیاسی پاکستان و افغانستان برای جلوگیری از تداوم اوضاع بحرانی مذکور بود.
در این جرگه 700 تن از سران قبایل حضور داشتند و پرویز مشرف که در نشست افتتاحیه آن شرکت نکرد اما در روز پایانی طی سخنان مهمی به عقبههای القاعده در خاک پاکستان اشاره کرد. در پایان این جرگه قطعنامهای درباره لزوم مبارزه مشترک با تروریسم و گسترش روابط دوجانبه منتشر شد.
براساس بند دوم این قطعنامه ، یک هیأت 25نفری از نمایندگان هر دو کشور به منظور تسریع در روند گفتوگو با مخالفان دولت و تشویق آنان برای پیوستن به روند آشتی ملی تشکیل میشود.
2 . همزمان با ناتوانی ارتش پاکستان در برآوردن انتظارات آمریکا، گروههای بنیادگرا نیز در پاکستان برتحرکات خود افزودهاند. حادثه مسجد سرخ (لعل) در همسایگی مقر ISI و عملیات انتحاری پس از پایان این حادثه، نمایش قدرت نیروهای بنیادگرا مقابل ارتش پاکستان و حامی آن (آمریکا) بود. بنیادگرایان پاکستان، همان نیروهایی هستند که آمریکا در دهه 90-1980 به تقویت آنها کمک کرد.
اندیشه وهابی و دیوبندی با سرمایهگذاریهای آمریکا در دوره اشغال افغانستان توسط شوروی در پاکستان نهادینه شد و نیروهای آموزش دیده هزاران مدرسه مذهبی، در جبههای از پاکستان تا آسیای مرکزی وارد میدان شدند. گروه القاعده و شخص اسامه بن لادن در مدرسه حقانیه در نزدیکی پیشاور آموزش دیدند. افراطیهای وهابی نیز با پشتوانه مالی از عربستان به پاکستان و افغانستان رفتند و حادثه 11سپتامبر از دل این جریانات متولد شد.
پس از 11سپتامبر، مهار این نیروهای سرکش، به نیروهای ارتش پاکستان سپرده شد. اما نیروهای تندرو به ارتش پاکستان نیز نفوذ کردهاند. البته نفوذ آنها به سالها قبل باز میگردد و به دوره نصرالله بابر وزیر کشور دولت بینظیر بوتو باز میگردد.
به علت روابط تنگاتنگی که وی با طالبان داشت، به پدر طالبان معروف شد. هرچقدر که از 11سپتامبر میگذرد، قدرت نیروهای بنیادگرای پاکستانی نیز افزایش مییابد و به همین دلیل ارتش پاکستان نیز از رسیدن به ماموریت تعریف شده خود باز میماند.
3 . نارضایتی اپوزیسیون پاکستان نیز معادلات سیاسی این کشور را پیچیدهتر کرده است. مشرف که قرار بود یونیفورم نظامی خود را درآورد، همچنان بالاترین مقام سیاسی و نظامی پاکستان را در دست دارد. مخالفان مشرف برای سرنگونی وی «ائتلاف احیای دموکراسی» را تشکیل دادند و نواز شریف و بینظیر بوتو، نخست وزیران اسبق پاکستان که مدتی در امارات تبعید بودند و پس از آن در انگلیس اقامت گزیدند نیز بارها آمادگی خود را برای بازگشت به پاکستان اعلام کردهاند.
برکناری افتخار چوهدری از قضات دیوان عالی پاکستان توسط مشرف، باعث تقویت اپوزیسیون شده و گستردهترین بحران سیاسی این کشور در دوره مشرف را رقم زد. هواداران چوهدری در تعدادی از شهرهای پاکستان از جمله بندر کراچی تظاهرات گستردهای علیه دولت راه انداختند که در اثر درگیری آنها با پلیس و هواداران مشرف، دهها نفر کشته شدند.
در چنین شرایطی به تدریج زمان برگزاری انتخابات در پاکستان فرامیرسد و آمریکاییها به شدت نگران سرنوشت پاکستان هستند. یکی از عمدهترین نگرانیهای آنها، به قدرت رسیدن بنیادگرایان است. باتوجه به اینکه پاکستان دارای بمب هستهای است این نگرانی مقامات واشنگتن بیشتر شده است.
به همین دلیل مقامات آمریکا در حال ارزیابی چگونگی تامین امنیت این سلاحها در آینده به ویژه در صورت به قدرت رسیدن شخصی غیر از مشرف هستند. از یک طرف تضعیف ارتش پاکستان نه به سود آمریکاست و نه از طرف دیگر امکانپذیر است اما ادامه وضعیت موجود نیز از نظر آنها قابل پذیرش نیست.