اما هميشه در روي يك پاشنه نميچرخد و ممكن است روزي برسد كه وقتي در همان فضاي مجازي دنبال اسمش ميگردي ببيني كه نوشته «بازيكن تيم ملي در دام اعتياد!». مهدي فنونيزاده، فوتباليستي است كه سالها در تيم ملي بازي كرد اما بهخاطر رفيق ناباب دچار اعتياد به موادمخدر شد؛ به قول خودش آخرين نفري بود كه فهميد اعتياد دارد ولي وقتي كه فهميد كمر همت بست و تصميم به ترك آن گرفت. الان سالهاست كه پاك است و اين روزها به كمك كساني ميرود كه هنوز نتوانستهاند از شر اين افيون خانمان برانداز خلاص شوند؛ روزها در كمپ ترك اعتياد با رهايي يافتگان ورزش ميكند و به آنها فوتبال آموزش ميدهد. همين موضوع باعث شد تا سراغ او برويم و ببينيم كه ورزش چطور ميتواند در جلوگيري از اعتياد و همچنين ترك آن مؤثر باشد.
- رفاقت؛ شرط اول ترك
از اتوبان آزادگان به خروجي بهشتزهرا كه ميرسيد تابلوي بزرگي معلوم است كه نوشته «كانون ترك اعتياد ايمان رهيافتگان»؛ محوطه كانون تماما درختكاري شده و سرسبز است. وقتي از نگهباني سراغ مهدي فنونيزاده را گرفتيم گفت كه انتهاي محوطه در زمين ورزش است. زمين ورزش و وسايل ورزشي بعد از ساختمانهاي مديريت و خوابگاه است؛ صداي بلندي ميگويد: «ماشاالله پهلوون... يكي ديگه مونده» همينطور صداها بلندتر ميشود تا وقتي كه چنددقيقه بعد به كنار زمين ورزش ميرسيم. نزديك به 30نفر مشغول نرمش و كار با وسايل ورزشي هستند و مهدي فنونيزاده هم بالاي سر هر كدام ميرود تا ببيند روششان درست است يا نه.
چند دقيقه بعد در اتاق مديريت مينشينيم كه آقا مهدي شروع ميكند از كمپ تعريف كردن؛ «زماني كه من اينجا آمدم بيابان بود و چند نفر كه تصميم گرفته بودند اعتياد را ترك كنند چندتا چادر زده بودند. به من هم چادري دادند و حاج مهرداد كه از همه قديميتر بود گوشزد كرد كه اگر ميخواهي دوباره سراغ اعتياد بروي همين الان برو. روزهاي اول سخت بود ولي كمكم بهخاطر رفاقتي كه بين بچهها بهوجود آمد توانستم اين دوره را پشت سر بگذارم». حاجمهردادكه تقريبا همهكاره است هم چند دقيقهاي ميشود كه پيشمان نشسته است و براي تأكيد بيشتر اينطور ميگويد: «اينجا اصل ما بر رفاقت است؛ يعني اگر كسي تصميم ميگيرد مواد را كنار بگذارد همه به او كمك ميكنند تا واقعا پاك شود. اعتياد يكسري ويژگيها در فرد معتاد ايجاد ميكند. ظلمت، ترس، اضطراب، كفر، حقارت و دروغ و موارد ديگر به سراغ معتاد ميآيد و او را رها نميكند.
براي رهايي از چنگال اعتياد بايد حركت و اين خصايص را با صفات پسنديده جايگزين كرد؛ از ظلمت به نور، از ترس به شجاعت، از اضطراب به آرامش، از كفر به ايمان، از حقارت به سرافرازي و... اين يك سفر دروني و بيروني است كه بايد معتاد انجام دهد تا به مرحله پاكي برسد. طبيعي است كه اين مسير هم بدون همراه نميشود براي همين همه ما به هم كمك ميكنيم، چنان كه همه اين كمپ ترك اعتياد با همت خود بچهها به شكل فعلي درآمده است و ساختمان و زمين فوتبال و ورزش دارد. الان ما ظرفيت پذيرش 60 رهيافته را داريم؛ يعني از نظر پزشكي، مشاورهاي، خورد و خواب و غيره ميتوانيم از اين تعداد نگهداري كنيم كه بخشي از هزينههاي آن با خودشان است و بقيه را هم بهزيستي و شهرداري منطقه كمك ميكنند». مهدي فنونيزاده هم براي همين است كه الان در كانون با بچهها ورزش ميكند تا بتواند سلامت جسمي رهيافتگان را تأمين كند چرا كه معتقد است اعتياد يعني گل بهخودي و كسي كه بهخودش گل ميزند بايد بيشترين تلاشاش را بكند تا آن را جبران كند.
غلام يكي از ره يافتگاني است كه 6سال پاكي را به همراه دارد. درباره حال و هواي بعد از ترك با هم حرف ميزنيم كه ميگويد: «بعد از ترك مهمترين چيزي كه با آن مواجه ميشويم نگاه جامعه است. اينكه ما را هنوز به چشم معتاد ميبينند خيلي بد است و علت برگشتن خيلي از بچهها به موادمخدر هم همين است؛ چرا كه با خود ميگويند وقتي كشيدن و نكشيدن فرق نميكند پس چرا خودم را پاك نگه دارم؟ خيلي از بچههايي كه پاك هستند با مشكل بيكاري مواجهند؛ مثلا عباس يكي از كساني است كه 30سال مواد مصرف ميكرده و الان 4سال است كه پاكي دارد ولي كاري بلد نيست و كسي هم حاضر نميشود به او كار بدهد. اين خيلي مهم است كه جامعه بپذيرد شخص معتادي كه حالا ترك كرده از گذشتهاش پشيمان است و الان نياز به حمايت دارد».
نكته مهم درباره اعتياد اين است كه شخصي كه گرفتار آن ميشود معمولا از اعتمادبهنفس پاييني برخوردار است و ترجيح ميدهد هيچ تلاشي نداشته باشد؛ حتي ميبينيم كه شخص معتاد علاقه دارد از جمع كناره بگيرد. ورزش يكي از اسبابي است كه باعث ميشود افراد در جمع قرار بگيرند و بهخصوص ورزشهاي گروهي مثل فوتبال يا واليبال همدلي را بين افراد بهوجود ميآورند. كسي كه ورزش ميكند بهخاطر آدرناليني كه در بدنش بهوجود ميآيد هم انرژي زيادي دارد و هم بهخاطر تعرق و پمپاژ خون به رگها بهتر ميتواند تصميم بگيرد و متوجه شود كه موادمخدر ميتواند براي او ضرر داشته باشد. ورزش، توان انسان را براي انجام كارهاي روزمره شخصي و اجتماعي بالا ميبرد؛ حتي عباداتي مثل نماز، روزه، حج و جهاد نيز با بدني سالم و نيرومند، بهتر، بيشتر و راحتتر جامه عمل بهخود ميپوشند. بايد اين را بگويم كه بهطور كلي در انسان غريزه قدرتطلبي، برتريجويي و مبارزه وجود دارد. ورزش و مسابقات ورزشي اگر در محيط و جو سالم برگزار شوند، زمينه اشباع اين غريزه از طريق صحيح را فراهم ميسازند. اگر اين غريزه و ساير غرايز، كنترل نشده و به مسير صحيح هدايت نشوند، ابتدا براي خود آدم و بعد هم براي جامعه خطرآفرين هستند. حالا از يك طرف ديگر به قضيه نگاه كنيم، اعتياد باعث ميشود فرد معتاد انساني بيهدف و بدون برنامه شده، ساعتهاي خواب و بيدارياش نامنظم شود؛ اينكه چه بخورد و چه بپوشد ديگر برايش مهم نيست، اين موضوع كه چه كار انجام دهد و كجا برود اهميت ندارد برايش. همين مسئله هم باعث افزايش مصرف موادمخدر ميشود. بعضيها ميگويند كه مصرف مواد باعث خلاقيت ميشود؛ درحاليكه اين افراد به غلط توهم را نوعي خلاقيت ميدانند. برخي هم اينطور فكر ميكنند كه مصرف ترياك باعث جوان ماندن ميشود؛ اما حقيقت آن است كه مصرف ترياك نهتنها باعث جواني و سلامتي نميشود بلكه بهشدت بدن را، هم از نظر جسمي و هم از نظر رواني تحليل ميبرد. اين از نظر علمي ثابت شده است و خوشبختانه خود من هم بعد از آزادي از بند اعتياد خيلي مطالعه كردم؛ ترياك گيرندههاي درد را از كار مياندازد و لذا فرد احساس درد و ناراحتي نميكند و بهنظرش ميرسد كه سالم است و ترياك به سلامت او كمك كرده است، درحاليكه اينچنين نيست. به هر حال ما خيلي در اخبار يا اطراف خود ميبينيم كه شخصي ورزشكار حرفهاي است و سالها در ردههاي قهرماني فعاليت كرده است ولي بعد از مدتي به دام اعتياد ميافتد؛ اين مسئله علتهاي مختلفي دارد كه شايد مهمترين آنها غروري است كه فرد به آن دچار ميشود.
شخصي كه سالها ورزش كرده است اگر به هر علتي به او موادمخدر پيشنهاد شود يا سراغ آن برود، ابتدا با خود ميگويد من كه هيچ موقع معتاد نميشوم. اصلا سراغ هر معتادي برويد ابتدا به ساكن ميگويد كه من نميخواستم معتاد شوم ولي اين طنزي كه ميگويد «يه دود، 2دود، شد دودورو دودو» واقعيت است و متأسفانه دامن خيلي از جوانان و مهمتر از آنها خانوادههايشان را گرفته است. اما اين تنها عامل نيست، بهخصوص درباره ورزشكاراني كه بعد از مدتي از عرصه ورزش كنار ميكشند. آنها وقتي ميبينند كه ديگر جايي در ميان جمع ندارند و وقتي خداحافظي ميكنند ديگر كسي به آنها اهميت نميدهد، به انزوا كشيده ميشوند و در آنجاست كه ممكن است هزاران مشكل مثل اعتياد برايشان بهوجود بيايد، بنابراين بهنظر من بهتر است مسئولان فكري در مورد بازنشستگي ورزشكاران كرده و از تجربيات آنها به هر نحوي استفاده كنند تا سرخورده نشوند و فكر نكنند كه ديگر بيمصرف شدهاند و همه از آنها روي گردانند. اين چيزي بود كه براي خود من هم اتفاق افتاد؛ من بازيكني بودم كه بيشتر عمر خود را در زمين چمن گذراندم و از نظر تكنيكي و تاكتيكي هم مشكلي در بازي من نبود. بعد از بازنشستهشدن واقعا علاقه داشتم كه باز هم بين هواداران باشم و حداقل از كنار چمن سبز با بازيكنان همراهي كنم اما چنين فرصتي به من داده نشد و نتوانستم مربي شوم. براي همين ساعتها در خانه مينشستم و فقط از تلويزيون بازيها را دنبال ميكردم. بعد از مدتي هم گفتم كه اصلا چرا بايد بازيها را دنبال كنم، مگر تا وقتي كه پيگيري كردم چه شد. اينكه تك و تنها و به دور از زمين فوتبال، در خانهام مينشستم و از تلويزيون، مسابقه نگاه ميكردم عذابم ميداد. خودم متوجه نبودم اما روحيه و اعتماد به نفسم بهشدت پايين آمده بود و غرورم اجازه نميداد كه اين مشكلات روحيام را پيگيري كرده و راه درستي براي حل آنها پيدا كنم. بههمين دليل خيلي زود آسيبپذير شدم. از همينجا هم بود كه ضربه خوردم و بدون اينكه بفهمم، يك روز ديدم كه بهخاطر مصرف زياد مواد حتي قدرت تكان خوردن را هم ندارم.
نقش دوستان در اعتياد خيلي مؤثر است چنانكه براي خود من هم اينطور بود و بهخاطر يكي از دوستانم به سمت اعتياد كشيده شدم. در دوره كودكي، خانواده تأثيرگذار ميشود ولي بعد از آن دورهاي است كه فرد بيشتر زمان خود را با دوستان ميگذراند و متأسفانه از همين زمان است كه انسان در معرض خطر قرار ميگيرد. من زماني كه از فوتبال كنارهگيري كردم تصميم گرفتم كه در حوزه اقتصادي وارد شوم؛ آن زمان سراغ يكي از دوستانم در توليدي پوشاك رفتم تا با هم براي شراكت صحبت كنيم. وقتي وارد آنجا شدم ديدم كه در حال مصرف مواد هستند و من هم كنارشان بودم؛ چندبار تصميم گرفتم از آنجا بزنم بيرون ولي باز غرورم اجازه نداد و ميگفتم من هرگز تحتتأثير قرار نميگيرم اما متأسفانه بعد از مدتي كه آنجا بودم نتوانستم جلوي نفسم را بگيرم و با تعارف دوستم مواد را امتحان كردم. بعد از مدتي مصرفم بيشتر شد و به جاي لذت بردن ازروزهاي اول، مواد باعث آزارم شده بود چرا كه بدون آن بدن درد ميگرفتم. وقتي هم كه بهشدت درگير اين موضوع شدم دوستم توليدي را تعطيل كرد و از كشور خارج شد و من تنها ماندم؛ آن زمان فكر ميكردم فقط من و دوستم از اعتيادم خبر داريم و اين در حالي بود كه خانواده و دوستان ديگرم متوجه اين موضوع شده بودند و خودم آخرين نفري بودم كه فهميدم واقعا معتاد شدهام. اما از طرف ديگر بايد اين را هم بگويم كه بهخاطر دوستان خوبم بود كه موفق شدم ترك كنم و امروز هم بيشتر زمانم را كنار بچههاي كمپ ترك اعتياد ميگذرانم و با كساني كه تصميم به ترك دارند ورزش ميكنم تا به وسيله ورزش روند ترك اعتياد آنها را تسريع كنم.
مهمترين علت ترك اعتياد من خانواده و بهخصوص دخترم است؛ زماني كه من گرفتار مصرف مواد بودم متوجه شدم كه دخترم به سني رسيده است كه متوجه اعتياد من ميشود. دوست نداشتم كه او من را اينطور ببيند براي همين تصميم قاطع گرفتم كه براي ترك اعتياد به كمپ بروم. همسرم نيز واقعا بردباري به خرج داد و من را رها نكرد. يكي از عوامل تشديد اعتياد همين مسئله به هم ريخته شدن كانون خانواده است كه شخص معتاد بيشتر به مواد رو ميآورد. خانواده مهمترين نقش را چه قبل از اعتياد و چه بعد از اعتياد دارد؛ مثلا در خانواده ما حتي شايد كسي درباره اعتياد هم حرف نميزد و خود من بهخاطر دوستان و غرورم بود كه گرفتار اين قضيه شدم اما بهخاطر رويهاي كه در خانواده داشتيم و اكثرا اهل ورزش بوديم زود از اين موضوع منزجر شدم و تصميم به ترك اعتياد گرفتم كه به لطف خدا هم مؤثر بود. از طرف ديگر اگر همسر و بچههايم نبودند شايد من بيشتر در اعتياد غرق ميشدم و هيچ وقت تصميم به ترك اعتياد نميگرفتم. ببينيد! باور غالب اجتماعي اين است كه شخص معتاد موجودي است كثيف، انگل، دزد، نفرتانگيز و مجموعهاي از رذائل و خصوصيتهاي منفي كه در يك انسان ميتواند وجود داشته باشد در معتاد متجلي است. بر پايه اين ديدگاه بايد از فرد معتاد حذر كرد و با نفرت و انزجار او را از جامعه دور كرده يا نابودش ساخت. رفتار اجتماعي با معتادين توأم با نفي و طرد، نفرت و انزجار، تحقيروتخفيف و خلاصه به شكل برخورد با مجرم خطرناكي است كه عدمش به از وجود است. اين نگاه غلطي است.
اوقات فراغت و پيشگيري از وقوع جرم
مصطفي آبروشن؛ عضو انجمن جامعهشناسي ايران
اوقات فراغت تجربهاي است كه فرد هنگام رهايي از الزامات كار روزانه براساس تمايلات و رهيافتهاي شخصي و تمايل داوطلبانه، متناسب با نياز و ذوق خود انتخاب ميكند تا جسم، فكر و شخصيت او رشد و پرورش يابد. شيوه نگرش و گذران اوقات فراغت افراد هر جامعه، تا حد زيادي نشاندهنده سبك زندگي آن گروه يا در واقع انعكاس فرهنگي آن جامعه است زيرا از منظر روانشناسي اجتماعي برنامههاي هر فرد و گروهي در گذران اوقات فراغت متفاوت است، بنابراين هركسي براي اوقات فراغتش برنامهاي نياز دارد كه به اعتقادات، سليقه، نيازهاي رواني، سن و توانايي مالي فرد بستگي دارد.
وضعيت اقتصادي افراد و طبقه اجتماعي آنها از متغيرهايي هستند كه در انتخاب تفريح افراد تأثير دارند. بهطور كلي هر چه وضعيت اقتصادي افراد جامعه مناسبتر باشد، آزادي فرد در انتخاب تفريح و انجام آن براساس خواستههايش، بيشتر است و در غيراين صورت، براساس ضرورت دست به انتخاب خواهد زد.
اوقات فراغت بهعنوان زيرمجموعهاي از زمان، اهميت و ارزش بالايي دارد و موضوع مشتركي است بين تمامي اقشار جامعه، اعم از زن، مرد، پير و جوان و با مشغلههاي بسياري كه در زندگي دارند. در اين ميان، اوقات فراغت جوانان از اهميت خاص و درخور توجهي برخوردار است زيرا جوانان بهعنوان بخش عظيمي از پوياترين گروههاي اجتماعي محسوب ميشوند. آنها از يك سو وجودي سرشار از توان، انرژي و اميد دارند كه اگر به آنان پاسخي مناسب داده شود، دنياي آنها به دنياي خوبيها، شاديها، بالندگيها، خلاقيتها و نوآوريها مبدل ميشود و رشد و اعتلاي شخصيت و شكوفايي استعدادهاي آنها را در پي خواهد داشت. از سوي ديگر اگر براي هدايت و بهرهبرداري از اين اوقات و انرژي جواني، برنامهريزي بهينهاي صورت نپذيرد، ممكن است گروهي از جوانان بهطور ناخواسته به سوي گروههاي ضداجتماعي گرايش پيدا كنند؛ بهعبارتي بيتوجهي، بيتفاوتي و عدماحساس مسئوليت نسبت به نيازهاي فراغتي جوانان موجب ميشود كه جوانان تصور كنند درك نميشوند و جامعه نسبت به آنان بيگانه است، كه اين سوءنگرش با بدبيني و احساس تنهايي در جوان توأم ميشود كه بستر بسياري از موارد شديد بزهكاري يا مصرف موادمخدر در ميان نوجوانان و جوانان است.
پركردن اوقات فراغت در مراكز پرجمعيت فقيرنشين، حاشيهنشين و همچنين محلات جرمخيز از اهميت بيشتري برخوردار است. علت اين امر آن است كه بهدليل تراكم جمعيت در خانواده، محدود بودن فضاي خانه و فرهنگ حاكم بر اين مكانها، جوانان ترجيح ميدهند اوقات فراغت خود را با پرسهزني در خيابان بگذرانند كه در اين شرايط، نظارت خانوادگي بسيار كمرنگ ميشود و فرد در معرض انواع آسيبهاي اجتماعي قرار ميگيرد.
ترغيب كردن جوانان به ورزش باعث نشاط و شادابي آنان شده و افسردگي را كاهش داده يا از بروز آن جلوگيري ميكند. در واقع تحرك فيزيكي، كسالت و تنبلي را از انسان زدوده و فرد را از وابستگي به مواد افيوني و مسكنها ميرهاند. بارزترين خصوصيت جوان، احساس استقلالطلبي، تشخص و خودنمايي است. اين گروه اجتماعي در نبود سازوكاري كه بتواند تواناييهايش را به نمايش بگذارد به گروههاي بزهكار متمايل ميشوند و با تقليد، همسازي و الگوگيري از رفتار منحرفين، متمايز بودن و شايستگيشان را در انجام اعمال خلافكارانه به اثبات ميرسانند، درواقع الگوي فكري و هيجاني جوان كه در مسير درست هدايت نشده بهعنوان بستري است كه جوانان را به سوي بزهكاري سوق ميدهد و اين گروه از جوانان، طعمه مناسبي براي عاملان پخش موادمخدر هستند. بنابراين به اين نتيجه الزامآور ميرسيم كه بايد با تربيتي صحيح، جوانان را از ضررهاي انواع تفريحات ناسالم آگاهي داده و با تفريحات سالم و مثبت آشنا كنيم و زمينه تفريحات سالم را بيش از پيش فراهمسازيم. در واقع تاسيس و گسترش بيش از پيش فضاهاي ورزشي، فرهنگي و مفرح را ميتوان بهعنوان يك راهكار ساختاري عمده در پيشگيري از اعتياد جوانان تلقي كرد.