حتما ديدهايد گاهي ميگوييم از دهانم پريد فلان چيز را گفتم يا فلان حرف را زدم. ميخواهيم ببينيم اين پريدن از دهان يا همان زبان بيكنترل چه بلايي سرمان ميآورد و چه بايد برايش كرد.
- زبان عضو عجيبي است
زبان يكي از پركارترين اعضاي بدن است. پژوهشها نشان دادهاند خانمها تقريبا بهطور متوسط روزانه 20هزار كلمه صحبت ميكنند و اين ميزان در آقايان هم چندان كم نيست و تقريبا 7هزار كلمه در روز است.
كارخانهاي را فرض كنيد كه سرعت مشخصي براي توليد محصولات خود دارد. طبيعي است كه صرفا توليد محصول در آن هدف اصلي نيست و كنترل كيفيت بخش حياتي آن باشد. حالا كافي است در فرضمان سرعتي بيشتر از حد معمول را براي خط توليد اين كارخانه درنظر بگيريم. نتيجه، آدم را ياد فيلمهاي كمدي مياندازد؛ سيلي از محصولات درب و داغان كه اين طرف و آن طرف پرت ميشوند. در عمل، حرف زدنهاي ما هم دقيقا همينطور است منتها نتيجه هميشه خندهدار نيست. وقتي سرعت حرف زدنهاي ما از حدي بيشتر ميشود يعني پرحرف ميشويم يا حرفهايمان قبل از توليد، كنترل كيفي نميشوند. نتيجه گاهي خيلي آسيب بارتر از اين ميشود كه بخواهيم به آن بخنديم. تركش توليد محصولات بيكيفيت اينچنيني، به سر و صورت و دل خيليها ميخورد و مجروحشان ميكند. ممكن است دلي بشكند، آبرويي برود، آتش اختلافي روشن شود يا خانوادهاي به هم بريزد كه هيچكدامشان خندهدار نيستند.
بعضيها عادت دارند اول فكر كنند و بعد سنجيده حرف بزنند. بعضيها عادت دارند اول حرف بزنند و بعد فكر كنند چه گفتهاند و دست آخر بعضي دوستان با حال هم هستند كه فقط حرف ميزنند و ديگران مجبورند بهجاي آنها فكر كنند. فكر كنند كه به قول خودمان چطور جمعش كنند. اما ميشود اين جنبنده چموش را رام كرد ؟ بله اگر اين چند راه را كه پيشنهاد ميشود انجام دهيد.
- حرفزدن را جزو اعمالتان حساب كنيد
حواستان هست ما اصلا حرف زدن را جزو كارهايمان حساب نميكنيم؟ درصورتي كه هم بالاييها مشغول ثبت كردن كلمه به كلمه حرفهاي ما هستند، هم در عمل ديدهايم كه گاهي يك حرف چطور ميتواند دنياي ما را دگرگون كند. حالا چه خوب چه بد. اگر آنطوركه خداوند در قرآن فرموده:«ما يلْفِظُ مِن قَوْلٍ إِلاّ لَدَيهِ رَقِيبٌ عَتِيدٌ»؛ انسان هيچ سخني را بر زبان نميآورد مگر اينكه همان دم، فرشتهاي مراقب و آماده براي انجام مأموريت (و ضبط آن) است.(سوره ق- آيه 18) فقط بخواهيم جوابگوي حرفهايمان باشيم، خدا بهدادمان برسد با اين همه حرف؛ بجا و نابجايش جاي خود. از پيامبر(ص) سؤال شد آيا سخن گفتن هم چيزي است كه انسان بر اثر آن عذاب شود؟ پيامبر(ص) در پاسخ فرمودند: «و هل يكبّ النّاس علي مناخرهم في النّار الّا حصائد السنتهم؟» آيا چيزي جز دروشدهها (و محصول) زبان، انسان را از ناحيه صورت به دوزخ ميافكند؟ پس هر كس ميخواهد از عذاب در امان باشد و سالم بماند مراقب زبان و گفتههايش باشد. حرفزدن جزو اعمال مهم ماست. هم آنرا بهحساب بياوريد و هم محاسبه كنيد.
- سكوت را تجربه كنيد
بعضي بزرگان مثل «ربيع» معروف به خواجه ربيع كه در مشهد مقدس مدفون است كاغذي همراهشان داشتند و حرفهايشان در طول روز را در آن مينوشتند و هر شب آن را بررسي ميكردند كه ببينند چه گفتهاند، چه حرفي را بجا زدهاند و چه حرفي را نابجا. خدا وكيلي ميشود حرفهاي يك روز ما را با ركوردرهاي ديجيتال چندگيگي جمع كرد؟حتما ميشود. امام علي(ع) فرمودهاند: كسي كه زياد صحبت كند خطا و لغزشاش زياد ميشود و كسي كه خطا و لغزشاش زياد شود حيايش كم ميشود و كسي كه حيايش كم شود، پرهيزگارياش كم ميشود و كسي كه پرهيزگارياش كم شود، قلبش ميميرد و كسي كه قلبش بميرد، داخل آتش دوزخ ميشود (نهجالبلاغه، كلمات قصار 34). آنقدر به حرفزدن عادت كردهايم كه يادمان رفته سكوت چه شكلي است. كمگويي و گزيدهگويي، فرصت فكركردن و سنجيده حرف زدن را به ما ميدهد. اين فرصت را از خودتان نگيريد. بعضيها حتي سنگريزه در دهانشان ميگذاشتهاند تا بتوانند سرعت اين عضو عاصي را كنترل كنند. كمي هم تمرين سكوت كنيد در روز. يادمان نرود خدا دوگوش داده و يك زبان. شايد يك دليلش اين باشد كه بيشتر بشنويم و كمتر صحبت كنيم.
- اثر كلام را جدي بگيريد
چه بسيار جنگها، خونريزيها و ويرانيها كه فقط با يك سخن ناروا شروع شدهاند. همين زندگيهاي خودمان را نگاه كنيد، اگر نگوييم همه طلاقها، اختلافهاي زناشويي، ناسازگاريها و مشكلات خانوادهها ريشه در حرفهايي دارند كه رد و بدل ميشوند شك نبايد كرد كه در اغلب اين موارد ردپايي از كلام ميتوان پيدا كرد؛ از مشكلات ارتباط كلامي در سادهترين شكلشان مثل سوءتفاهم و سوءبرداشت گرفته تا آفات كلامي مثل دروغ و غيبت و تهمت. و با وجود تمام اينها ميگوييم حرف باد هواست؟ بله حرف باد هواست اگر بدانيم كه اين باد ميتواند نسيم جانبخش صبا و نفس عطرآگين سحري باشد يا خداي نكرده توفان خانمانبراندازي كه خانههاي بسياري را ويران ميكند. اين اثر آنقدر قوي است كه گاهي آن را به سحر و جادو تشبيه كردهاند. مردم آواي قرآن را ميشنيدند و روحشان آنچنان مست ميشد كه مشركين پيامبر را ساحر ميناميدند. همينطور كه اين كلام زيبا اثري معجزهوار بر انسانها دارد روي ديگر سكه زبان هم در زشتترين صورت خود مانند طلسمي زهرآگين ميتواند كشنده و خانمانسوز باشد. از اميرمؤمنان علي(ع) سؤال شد: زيباترين آفريدههاي خداوند چيست؟ فرمودند: سخن گفتن، و سپس سؤال شد زشتترين مخلوفات خدا چيست؟ فرمودند: سخن گفتن. سپس فرمودند:« با زبان و سخن گفتن، چهرهها سفيد و نوراني ميشود و با همين سخن گفتن چهرهها سياه ميشود.» كلام را دستكم نگيريد. برابر هر كلمهاي اثري است و برابر هر حرفي مسئوليتي.
- بگو مگو را ياد بگيريد
خوب حرف زدن هنري است كه بايد آموخت.
هنر بگو مگوي مورد نظر ما در اينجا يعني هنر گفتن؛ آنهايي كه بايد گفت و نگفتن آنهايي كه نبايد. حرفزدن شباهت زيادي به رانندگي دارد. شما راننده هستيد و زبان شما ماشين شما. اگر اختيار ماشين بهدست رانندهاي ماهر باشد با خيال راحت به مقصد ميرسد اما اگر اختيار راننده به ماشينش واگذار شود جاي جفتشان ته دره است.
همانطور كه رانندگي خوب هنر است، خوب حرفزدن هم هنري است كه بايد آن را ياد گرفت و با آموختن بگو مگوهاي آن، گاز و ترمزش را شناخت؛ اينكه بدانيم كجا حرف بزنيم و كجا سكوت كنيم و اگر شروع به حرف زدن كرديم چه بگوييم و چه نگوييم.
براي يك رانندگي خوب، رعايت قوانين رانندگي و پرهيز از تخلف حرف اول را ميزند مثل رعايت سرعت مجاز، دقت به علائم، انتخاب بهترين مسير از مبداء و رعايت تقدمها.
براي حرف زدن هم همين داستان را داريم؛ پرهيز از تختگاز رفتن و پرگويي كردن، رعايت توقفهاي مجاز و سكوتهاي بموقع نه سكوت در برابر ضايعشدن حق مظلوم، رعايت تابلوهاي غيبت ممنوع، دروغ ممنوع و دور زدن ممنوع، دقت در قضاوت و پرهيز از پيشداوري براي انتخاب بهترين مسير، بيگدار به جاده نزدن، درست و حساب شده حرف زدن و مواظبت در سر پيچ خطرناك، حق گفتن بهخصوص وقتي جاده باريك ميشود.
پس هنر بگو مگو را ياد بگيريد.
حرف شما كارت ويزيت شماست. مواظب معرفي خود باشيد. گاهي شده حرفي را به نقل از كسي بشنويد و بگوييد اين حرف مال او نيست. انگار حرفزدنهاي ما يك جور امضاي مخصوص هركدام از ما را زيرشان دارند كه اگر دقت كنيم حرف زدن هر كس را از ديگري قابل تشخيص ميكنند.
اين يعني حرفهاي ما با شخصيت ما چنان ارتباط تنگاتنگي دارند كه مثل اثر انگشت ما عمل ميكنند.
وقتي حرفي را به نقل از كسي ميشنويم ناخودآگاه آن را با تصوير ذهني كه از شخص مورد نظر داريم تطبيق ميدهيم و انگار در كسري از ثانيه تمام شناسنامه شخصيتي وي را با امضاي كلامي او تطبيق ميدهيم.
از بزرگان شنيدهايم كه ميگويند؛ مواظب افكارت باش كه گفتارت ميشود، مواظب گفتارت باش كه رفتارت ميشود، مواظب رفتارت باش كه عــــادتات ميشود، مواظب عادتات باش كه شخصيتات ميشودو مواظب شــخـصيتات باش كه سرنوشتات ميشود.
جالب است همانطور كه شخصيت ما ساختار كلام ما را شكل ميدهد، كلام ما هم ميتواند شخصيت ما را تغيير دهد. همانطوركه گفتن كلمه گُل ذهن آدم را روانه باغ و بوستان ميكند و گفتن كلمه گل روانه خاك و گورستان؛ انگار گُل گفتن آدم را گُلي ميكند و گل گفتن يك جورهايي گلي.
تن بچههاي شيطان كت و شلوار كه ميكنند، احساس آقايي و آقامنشي، از شيطنتشان كم ميكند. وقتي ما تن كلاممان را با لباس زيبايي ميپوشانيم شخصيتمان زيبا ميشود و اين زيبايي شخصيت و منش به زيباتر شدن كلاممان منجر ميشود. اين يعني اثر دوطرفه؛ يعني شخصيت آدم رنگ حرفهايش را ميگيرد و حرفهايش رنگ شخصيتش را؛ پس سعي كنيد مثل لباسي كه عادت به شستن و تميزكردن و مرتب كردنش داريد، پاك و قشنگ حرف بزنيد و خود را به اين قشنگ حرف زدن عادت دهيد. براي اين عادت بايد اول هنر بگو مگو را خوب ياد بگيريد و بعد مرتب تمرين كنيد و تمرين كنيد و تمرين كنيد. عمده تلاش شما بايد صرف هرس كردن كلامتان از آفتهاي آن باشد. مطمئن باشيد با اين كار بيش از نصف راه را رفتهايد.
- آفات كلام را بشناسيد
غزالي در احياءالعلوم، 20 نوع از گناهان و آفتهاي زبان را نام برده، ولي واقعيت اين است كه آفات زبان بيش از اينهاست، ضمن آنكه بسياري از مصيبتهاي ما بهطور غيرمستقيم از زبان سرچشمه ميگيرد مثل: ريا، حسادت، تكبر، قتل و روابط نامشروع و... بر همين اساس رسول خدا(ص) فرمودند: «انّ اكثر خطايا ابن آدم في لسانه؛ قطعاً بسياري از گناهان انسان از ناحيه زبان او است.» و نيز فرمودند: «در روز قيامت بيشترين گرفتارها آنان هستند كه بيهودهگو بوده و زبان لق و بيكنترل داشتهاند.». آفات زبان را بشناسيد چون به فرمايش پيامبر، تنها ترك يك گناه غيبت از 10هزار ركعت نماز مستحبي نزد خدا محبوبتر و بهتر است.
- حرف زدنتان را ارادي كنيد
ما عادت كردهايم غيرارادي حرف بزنيم. اگر دقت كنيد از زمان كودكي تا هر سني كه هستيم ياد گرفتهايم تقريبا در تمام موقعيتها بهصورت خودكار نسبت به شرايط محيط واكنش نشان دهيم و قسمت عمدهاي از اين واكنشها همكلامي است. از بس ناخودآگاه و بياراده حرف ميزنيم از ياد بردهايم كه حرفزدن هم ميشود يا حتي بايد آگاهانه و ارادي باشد. براي اين كار از آگاهانه و ارادي بازكردن دروازههاي زبان يعني 2لب شروع كنيد. سعي كنيد ارادي و با تأمل شروع به صحبت كردن كنيد نه غيرارادي. سخن سقراط را از ياد نبريد كه گفت: اگر خاموش بنشيني تا ديگران به سخنت آورند، بهتر از آن است كه سخن بگويي و خاموشت كنند.
- كارشناس : فروغ نيلچي زاده
مردي 35ساله هستم كه چند وقتي است آرامش فكري ندارم. مدام استرس دارم و كم پيش ميآيد كه آرامش داشته باشم. همين موضوع باعث شده تا در محل كار بهدليل كمكاريهايي كه بهخاطر عدمآرامش داشتم مدام توبيخ بشوم. لطفا مرا راهنمايي كنيد كه چگونه به آرامش برسم.
متأسفانه برخي افراد وجود دارند كه دنياي درون خودشان را خيلي زياد بهخودشان مشغول ميكنند. اين افراد تا اندازهاي آرامش خود را از دست ميدهند كه فكر ميكنند اگر 2 نفر با هم صحبت ميكنند حتما در مورد او حرف ميزنند، يا فكر ميكنند از همه بدبختتر هستند و يا اگر از جايي رد شوند كه مانعي در آنجا باشد احساس ميكنند كه حتما با آن مانع برخورد ميكنند. بهعبارت ديگر هيچگاه احساس آرامش و شادي ندارند و هميشه از چيزي نگران هستند. براي رفع اين مشكلات در مرحله اول به اين فرد توصيه ميكنم كه ارتباط خود را با خدا از هميشه بيشتر كند. نماز بخواند، قرآن بخواند و سعي كند قبل از اذان سر سجادهاش باشد و با خدا راز و نياز كند و صلوات زياد بفرستد.
مطمئن باشيد كه ما ميتوانيم ذهن و رفتار خودمان را مديريت كنيم. براي اينكه به آرامش برسيد ميتوانيد با پذيرش ضعفها، رفتار خودتان را مديريت كنيد. مثلا فردي ميداند كه در انجام كاري در محل كارش ضعف دارد و هميشه بهخاطر اين موضوع آرامش ندارد، اين فرد براي اينكه آرامشاش را حفظ كند بايد بر آن ضعف خود فائق آيد و تلاش كند تا مشكل خود را حل كند. در اين زمينه تمرين كند وقت بيشتري بگذارد و مطمئن باشد پس از مدتي اين مشكل رفع خواهد شد.
بعضي وقتها بهخودتان وقت بدهيد كه به هيچچيز فكر نكنيد و فقط بهخودتان فكر كنيد. براي اينكه بتوانيد چنين فرصتي را در زندگي كسب كنيد بايد هميشه نظم داشته باشيد. كسي كه كارهايش را با نظم و برنامهريزي انجام ميدهد هم آرامش بيشتري دارد و هم وقت آزاد دارد تا بهخودش فكر كند.
در افكار و عقايد خودتان بازنگري صورت دهيد. سعي كنيد مثبتانديش باشيد. از بديهاي ديگران با صبوري بگذريد و اين كار را در ذهن و رفتارتان تقويت كنيد. حتي نسبت به اشتباهات خودتان نيز صبوري داشته باشيد.
اگر استعدادي داريد به تقويت آن فكر كنيد و همه افكارتان را به اين سمت حركت دهيد؛ به اينكه من فردي هستم كه ارزشها و استعدادها و مهارتهاي زيادي دارم و بايد همه تمركزم را به پرورش آنها اختصاص دهم.
هرگونه ترس را از خودتان دور كنيد. با مسائلتان در زندگي شجاعانه برخورد كنيد. البته توجهتان را در همه مسائل بالا ببريد. وقتي توجه و تمركزتان را افزايش دهيد بهطور قطع به آرامش خواهيد رسيد.