براساس گزارش ساينس الرت، گابريانو از طريق مصاحبه با افرادي كه به اتهام قتل در زندان و يا در انتظار اجراي حكم به سر ميبردند، توانسته زوايايي از روحيه اين افراد را مشاهده كند كه افراد عادي قادر به مشاهده آن نيستند.
- قاتلها هيولا نيستند
گابريانو ميگويد از مصاحبت با قاتلها به اين نتيجه رسيدهاست كه در زير لايههاي متعددي از خشونت و تمايلات پيچيده وجود اين افراد،شخصيتي ساده نهفته است كه تنها به كمك نياز دارد. وي ميگويد اگر تنها به عنوان يك انسان مقابل آنها بنشينيد متوجه انسانيت آنها خواهيد شد. در يكي از موارد،گابريانو با مردي مصاحبه كردهبود كه از ديد همه فردي وحشتناك بود،اما گابريانو دريافت اين هيولا هرشب آنقدر گريه ميكند تا به خواب برود. وي ميگويد چنين لحظاتي به او كمك كرده تا جهان را از ديدگاه فرد قاتل ببيند و افكار آنها را درك كرده و معضلات اخلاقي كه آنها را در دام جنايت انداخته احساس كند.
- قاتل سنگدل وجود ندارد
گابريانو ميگويد هر جنايت منطق خاص خود را دارد،حتي اگر جهان قادر به ديدن آن نباشد. اين قاتلان را از كارهاي وحشتناكي كه مرتكب شدهاند مبرا نميكند،اما ميتواند داستان كليدي را آشكار سازد كه درون روان قاتلها پنهان شدهاست، تا با اتكا به آن بتوان ريشه وقوع جنايت را درك كرد.
گابريانو آغاز گنگهاي تبهكارانه را مثال ميزند، پيش از ورود به يك گنگ، بيشتر افراد براي اثبات كارايي خود يك قرباني را به قتل ميرسانند. به آنها گفته ميشود كه به قرباني فرصت انتخاب كشته شدن با چاقو يا اسلحه را بدهند، انتخابي كه با انتخابهاي ديگر افراد در طول زندگي تفاوت فراواني دارد. به گفته گابريانو فاصله مانع از آن ميشود كه ديگران ميزان خطرات واقعي را درك كنند. نوجوانان معمولا براي محافظت از خود به گنگها ميپيوندند، اما موانعي كه براي پيوستن به اين گروهها وجود دارند به اندازهاي خشن و وحشيانه هستند كه جامعه تنها ميتواند عوارض آن را ببيند.
- قاتلها به شدت آسيبديدهاند
گابريانو ميگويد اين شيطان نيست كه عدهاي را تشويق به كشتن انسان ميكند. در عوض قاتلها تحت تاثير آسيبهاي رواني شديد به كشتن تمايل پيدا ميكنند. در هر مصاحبهاي كه گابريانو با قاتلان انجام دادهاست 10 پرسش را مطرح كرده تا درباره تاريخ آسيبهاي رواني ناشي از سواستفاده،خشونت و ديگر آسيبهاي دوران كودكي در آنها آگاه شود. امتياز اين آزمون كه مقياس تجربيات ناخوشايند كودكي ناميده ميشود، از يك تا 10 بوده و در افراد عادي صفر تا يك است،درحالي كه به ندرت پيش آمد كه يكي از افراد مورد مصاحبه گابريانو امتيازي كمتر از هشت بگيرند درحالي كه امتياز 9 و 10 در ميان آنها كاملا رايج بود.
گابريانو اين تجربيات را با حمله كوسه مقايسه ميكند. به گفته وي هيچكس جواني 25 ساله را كه در پنجسالگي يكي از پاهايش توسط كوسه از بين رفته و درمان مناسبي دريافت نكرده و حتي نتوانسته عضو مصنوعي مناسبي را خريداري كند، خطاكار نميداند. به گفته گابريانو بسياري از قاتلان سختيهايي مشابه با اين را تجربه كردهاند گويي دچار حمله كوسه شدهاند اما از نظر رواني. تكهاي بزرگ از روان آنها كنده شده و گابريانو معتقد است در زمان درك دليل وقوع جنايت و نحوه برخورد با عاملان جنايت بايد اين بعد از روان تبهكاران نيز توجه شود.
- خطرناكترين تبهكاران هم از قابليت تغيير برخوردارند
گابريانو ميگويد شدت جنايت هرگز ميزان واكنشپذيري جنايتكار را در دورههاي توانبخشي مشخص نخواهدكرد. وي در كتابش از نوجواني سخن گفته كه نقشه قتلعامي را در مدرسه ترتيب دادهبود و دادگاه تلاش كرد با دادرسي او به عنوان يك بزرگسال براي محكوم كردنش به قتل با قصد قبلي به خاطر طرح اين نقشه، وي را بيش از ده سال به زندان بياندازد. اما گابريانو تلاش كرد تا شرايط رواني او به عنوان يك نوجوان بررسي شود، در نتيجه اين نوجوان آزاد شد و به دبيرستان بازگشت و پس از چند سال به ارتش پيوست و در نهايت نيز خانوادهاي ترتيب داده و به زندگي عادياش پرداخت.
- ارزيابي به شدت كشنده
گابريانو ميگويد ورود به زندگي اين افراد و كنار آمدن با چنين حجمي از عذاب و آسيب كار بسيار طاقتفرسايي است. وي حين انجام اين پژوهش دچار مشكلات فراواني شدهبود زيرا در هر مصاحبه تكهاي از تراژدي با او همراه ميشد و پس از پنجسال،او ديگر نتوانست به كارش ادامه دهد. در نتيجه وقفهاي يكساله ايجاد كرد تا بتواند بار سنگين دردهايي كه در همنشينيهايش با تبهكاران در وجودش تلنبار شده بودند را تحمل كند.