اما در اكثرموارد، زمينه زيستي و بيولوژيكي وجوددارد كه تحتتأثيرعوامل استرسزاي محيطي و خانوادگي و تحصيلي برجسته شده، فكر يا اقدام بهخودكشي را باعث ميشود.
در نوجواني اين زمينههاي زيستي برجستهتر ميشوند و اختلالاتي مانند بههم ريختگي خلقي، افسردگي، تمايل به مصرف مواد و رفتارهاي پرخطر بيشتر ميشوند. اين عوامل درصورتي كه به موقع شناسايي نشوند و خانوادهها با مهارتهاي فرزند پروري مناسب در سنين نوجواني آشنا نباشند، احتمال رفتارهاي پرخطر ازجمله خودكشي را بالا ميبرند، بهخصوص اينكه بهطور طبيعي نوجوانان قدرت آيندهنگري كاملي ندارند و در بسياري از موارد به زندگي در لحظه و براساس قوانين حاكم بر گروه دوستان بيش از تن دادن به قوانين خانواده تمايل دارند.
اينجاست كه نقش خانواده و مدرسه در توانايي كنترل ياعدم كنترل مشكلات خاص اين سنين برجسته ميشود. نوجوانان بهطور طبيعي اكثر مشكلات خود را به بيرون و بهخصوص به خانواده نسبت ميدهند كه اگر خانواده خود را در موضع دفاع يا حمله به اشتباهات فكر و هيجان ِ نوجوان ِ درحال رشد قرار دهد ممكن است مسئله تا حد بحران و رفتارهايي مانند خودكشي، فرار، مصرف مواد يا حتي گرايش ناسالم به جنس مخالف پيش برود.
دراينگونه موارد نميتوان خانواده را مقصر اين رفتارها قلمداد كرد، اما نقش آنها را در پيشگيري، شناسايي و كمك به درمان اين موارد بايد برجسته كرد؛آنها بايد بدانند كه چه عواملي از بدو تولد يا حتي پيش از آن بر سلامت روان -كه عملكرد مغز فرزندان آنهاست- اثر ميگذارد. خانوادهها بايد با علايم خطر وجود اختلالات روانپزشكي دركودك و نوجوان آشنا باشند و از مراجعه به روانپزشك و روانشناس متخصص در اين زمينه واهمه نداشته باشند.
چرا كه شناسايي زودرس اختلالات روانپزشكي و درمان آنها وكمكهاي تيمهاي تخصصي ازمهمترين عواملي هستند كه ميتوانند جلوي رويدادهاي دردناكي مانند خودكشي را بگيرند. تا زماني كه متوليان امر، نحوه ارتباط صحيح با كودك و نوجوان را در سطح عموم آموزش ندهند و آگاهي عمومي را درجهت چگونگي كم كردن استرسهاي رشدي، محيطي، خانوادگي و بهخصوص تحصيلي بالا نبرند، نميتوان و نبايد خانوادهاي را درناتواني حل مشكلات نوجوان بهخصوص بعد از پيشامد مسئله پيچيده و چند عاملي مانند خودكشي مقصر قلمدادكرد.
گروه دوستان واقعي بسيار بر رفتار نوجوانان مؤثرند و والدين وظيفه دارند راههاي دوستيابي سالم را آموخته؛ ازكودكي به فرزندان خود ياد بدهند و درصورتي كه نوجوان آنها تمايل به دوستان يا گروههاي پرخطر دارد، از مشاوراني كه دراين زمينه علم و تبحركافي دارند در حل مسئله كمك بگيرند.
در كنار اين مهم، آنچه اخيرا بهعنوان عامل خطر درافزايش مشكلات نوجوانان شناسايي شده است، گروههاي مجازي است. گروههاي مجازي كه بدون نظارت بزرگسالان و عضويت مراقبان بزرگسال سالم در بين نوجوانان درحال رواج يافتن است، ازعوامل مهم درتأثيرپذيري نوجوانان از نوشتهها، عكسها و رفتارهاي پرخطر يكديگر است. استفاده ازشبكههاي مجازي در حالي بين نوجوانان و حتي كودكان درحال رواج است كه هنوز قوانين استفاده صحيح از آنها و نحوه نظارت و آموزش خطرات آن براي والدين و فرزندان روشن نيست.
لازم است سرعت عمل مسئولين و متخصصان در آموزش خانوادهها در زمينه نحوه استفاده و نظارت بر شبكههاي اجتماعي براي فرزندان افزايش يابد؛ در غيراين صورت به گمان نگارنده بايد منتظر فاجعه تأثيرپذيريهاي عميق و گروهي نوجوانان كه ناشي از ناآگاهي استفاده ازگروههاي مجازي است بود و افزايش رفتار خودزني و خودكشي گوشهاي از اين مسئله است.
- روانپزشك
نظر شما