تاریخ انتشار: ۴ شهریور ۱۳۸۶ - ۰۸:۳۸

عباس ثابتی‌راد: مروری بر گسترش مساحتی و جمعیتی تهران از ابتدا تاکنون.

هنوز امیر آباد یادگار امیرکبیر و خلوتگاهش در دوران صدارت، به مانند تمام 47 روستای اطراف پایتخت، دهی بود در پنج کیلومتری شمال غربی تهران، هنوز این شهر بزرگ اراضی عباس‌آباد را در خود نبلعیده بود و در میان راه تهران به تجریش قرار داشت و یادگاری بود از حاجی میرزا آقاسی، که در ساعت 5بعد‌از ظهر روز 15 دی ماه 1327 نخست وزیر، هیأت وزیران و نمایندگان مجلس و بسیاری از رجال به دعوت شهردار تهران وارد سالن شهرداری شدند.

دولت‌آبادی شهردار وقت، خسته و ناتوان از مشکلات شهر، تمام رجال را جمع کرده بود تا از آنان کمک بگیرد برای سامان دادن تهران.

هنگامی که او در میان ازدحام مردان حکومتی، سخن از جمعیت یک میلیون و دویست هزار نفری مردم تهران به میان آورد شاید هیچ یک از مردان سیاست آن‌ روز، 24 اردیبهشت ماه 1317 را به یاد نداشتند.

دولت آبادی نیز به مساحت 110 کیلومتری شهر تهران اشاره کرد و وضعیت مناطق جنوبی شهر را اسف‌بار دانست. او هیچ گاه به یاد نداشت که تقریبا ده‌سال پیش، در یکی از روزهای بهاری تهران، اداره بلدیه، با یک برنامه‌ریزی مدون جلوی رشد جمعیت و توسعه مساحت شهر را گرفته است.

اما آنچه او درباره آن سخن می‌گفت چه بود؟ آیا تهران را به گونه‌ای دیگر می‌دید؟ او از تهرانی سخن می‌گفت که  یک‌باره جمعیتی حیرت آور یافته است و مساحت آن نیز چند برابر شده‌است؛ آنهم فقط در عرض چند سال.

دولت‌آبادی در آن جلسه از لزوم جلوگیری ادامه این روند سخن راند و  به مانند ده سال پیش طراحی برنامه‌ای را یادآور شد که نجات دهنده شهر باشد. اما این سخنان خیلی زودتر از آنچه که تصور می‌شد به فراموشی سپرده شد و تهران هر روز بزرگ و بزرگتر شد و امروز تمامی سخنان آنان در روزگار گذشته بیشتر شبیه یک خاطره دوردست و باور نکردنی است.

بازگشت به ده سال پیش

در 24 اردیبهشت 1317 بسیار قبل‌تر از آنکه شهر تهران شاهد قحطی نان و بیماری تیفوس باشد، شهرداری اعلام کرد که حدود شهر تعیین شده است. شهرداری حد شمالی شهر تهران را خیابان انقلاب(شاهرضا) اعلام کرد که طول آن تقریبا به پنج کیلومتر می‌رسید.

محدوده غربی شهر نیز خیابان سی متری باغ‌شاه(کارگر) اعلام شد به طول 4500 متر. در شرق خیابان 17 شهریور و ری به طول 4500 متر محدوده شهری قلمداد می‌شد و در جنوب نیز ایستگاه راه‌آهن تا دروازه ری به طول 4 کیلومتر. بر این اساس مساحت کلی شهر تهران  نیز 25 کیلومتر تعیین شد.

شهرداری در آن روز اعلام کرد که این محدوده شهری، هیچگاه دستخوش تغییر نخواهد شد و از این رو قیمت زمین‌ها و املاک داخل محدوده با نرخی پایه‌ای ثابت خواهد ماند و افزایش نخواهد یافت.

این تلقی که شهر تهران حدود و ثغورش مشخص شده، در وهله اول برای ساکنان شهر خوشایند بود. اینکه پایتخت به مانند سال‌های پیش از آن، هر روز بزرگتر نشود و حدی معین یابد. شهرداری تهران نیز پیش‌بینی کرده بود که اگر جمعیت شهر چند برابر شود، باز هم تهران گنجایش خواهد داشت و با تبدیل خانه‌های هم کف به دو طبقه امکان افزایش جمعیت آن وجود دارد.

مردان ساختمان بلدیه در آن روزها، نمی‌دانستند که تهران روزی آنقدر بزرگ خواهد شد که بر دامنه‌های البرز نیز چنگ خواهد انداخت و جمعیت تهران، به یک‌باره و تنها در عرض ده سال سه برابر می‌شود و مساحت آن نیز 5 برابر. اما این اتفاق تنها در ده سال تهران را به شکلی باور نکردنی بزرگ کرد و آن حدودی که شهرداری برای آینده شهر پیش‌بینی کرده بود تنها در حد یکی از محلات کوچک شهر باقی ماند.

نگاهی به آمار

تهران خیلی زود بزرگ شد. از 106 هزار نفر در سال 1262 به 160 هزار نفر در سال 1270 رسید. در واقع تنها در طول 8 سال بیش از 54 هزار نفر به جمعیت این شهر افزوده شد. در سال 1301 نیز جمعیت تهران به 210 هزار نفر رسید تا آماده یک انفجار بزرگ باشد.

 در حدود 10 سال بعد 100 هزار نفر دیگر به جمعیت شهر افزوده شد و تهران دارای 310 هزار نفر شد. بالاخره در هفتم فروردین ماه 1319 اداره ثبت احوال تهران اعلام کرد که جمعیت پایتخت به 540 هزار نفر رسیده است. این آمارها، گویای انفجار بزرگی بود.

 این آمارها هشداری بود که دولت آبادی شهردار آن‌روز تهران اعلام کرد. او گفت که تنها در حدود 8 سال جمعیت تهران دو برابر شد و این شهر در آینده نیز به رشد سرسام‌آور خود ادامه خواهد داد. اما او هیچ گاه تصور نمی‌کرد که تهران شهری که او در آن روزها مدیریتش می‌کرد و مساحتی 110 کیلومتری یافته بود. روزی مساحتی 700 کیلومتری یابد و جمعیت آن نیز 7 برابر بیشتر شود. اما این اتفاق افتاد.

پرسه در گذشته

چهره تهران هشت ضلعی که بر گرفته از شهر پاریس بود و به دستور ناصر‌الدین شاه بدین شکل درآمده بود خیلی زود پوست انداخت و جای خود را به شهری داد که هر روز در دامنه البرز می‌خزید و روستاهای بی‌شمار اطرافش را می‌بلعید.

اگرچه در طول سالهای گسترش مساحتی این شهر اغلب به مناطق شمالی و شرقی خزید و کمتر به پیرامون جنوبی خود توجه داشت اما این واقعیت انکار ناپذیر است که در طول سالها رشد، تهران در حدود 47 آبادی مجاور خود را به هیأت محلات جدیدی، درون خود آورده و هر کدام از این محلات امروز به عنوان یکی از مناطق مرکزی این شهر قلمداد می‌شود.

از مجموع این آبادی‌ها و روستاهایی که از حاشیه تهران به داخل تهران پرتاب شدند تقریبا 29 آبادی و روستا در مناطق شمالی و در نزدیکی شمیران قرار داشتند و 8 آبادی نیز در مناطق شرقی تهران بودند. در حدود 2 آبادی نیز در مناطق غرب و شمال غرب قرار داشتند و 8 آبادی دیگر در مناطق جنوبی بودند.

در واقع هر روز که از عمر تهران می‌گذشت این شهر به سمتی می‌چرخید و مثل هیولایی سیری‌ناپذیر به مناطق فتح ناشده می‌رسید و آن مناطق را به درون خود می‌کشید. بدین ترتیب بود که شهری که مساحت آن در دوران رضا‌خان کمتر از 25 کیلومتر مربع بود به یکباره به مساحت 700 کیلومتری رسید و در کمتر از 70 سال رشدی عجیب به  خود دید.

  تهران دیگر آن روزگار را به یاد نداشت که سلطان صاحب قران این شهر به شکل یک هشت ضلعی شبیه شهر پاریس می‌خواست و مساحت آن نیز با محلات پنج‌گانه در حدود 10 کیلومتر مربع بود. اما خیلی زود این شهر پوست انداخت و بزرگ شد و اکنون اگر به آن چشم بدوزی انتهای این شهر بزرگ را در افق ناپیدا خواهی یافت.

اولین گام در گسترش تهران

کمی قبل‌تر از روزی که دولت‌آبادی در حضور مسئولان مملکتی نسبت به آینده تهران هشدار دهد، در روزهای 1317 که بوذرجمهری شهرداری قزاق پایتخت بر صندلی بلدیه تکیه زده بود، اولین گام‌های تغییر برداشته شد.

دیوارهای این شهر قدیمی که روزگاری به دستور شاه طهماسب صفوی بنا شده‌بود و در دوران ناصرالدین شاه به  ناگهان ویران شد. دوازده دروازه شهر فرو ریخت تا تهران بیش از پیش خود را آماده بزرگ شدن کند. در واقع دروازه‌هایی که نماد حدود شهر بودند فروریختند و بسیاری از مناطق حاشیه‌ای که تا پیش از آن به عنوان مناطق خارج از شهر بودند به جمع محلات شهری اضافه شدند.

برخی میدان‌های شهر نیز به جای دروازه‌های قدیمی بنا شدند. میدان رازی(گمرک) جای دروازه گمرک نشست. میدان ابن سینا نیز جای دروازه شمیران. میدان حر هم به جای دروازه باغشاه بنا شد و به جای دروازه یوسف‌آباد هم میدان فردوسی پی‌ریزی شد.

 هر روز نیز در مناطق مختلف شهر ساختمان‌های جدید ظهور می‌کردند و هر روز نیز مناطق دامنه‌‌ای اطراف شمیران بیشتر مورد توجه اعیان قرار می‌گرفت و بناهایی تازه در آن ساخته می‌شد.در سال‌هایی که تهران دارای پنج محله بود محلات عودلاجان و بازار و سنگلج جزء مناطق خوب و اعیان نشین بودند.

 البته بسیاری از درباریان و صاحب منصبان در اطراف محله دولت اقامت داشتند. اما با گسترش تهران و از میان رفتن اهمیت محلات قدیمی شهر به تدریج مناطق بالای شهر و نزدیک به شمیران مورد توجه اعیان قرار گرفت و هر روز نیز گسترش بیشتر یافت تا اینکه این شهر چنان رشد کرد که امروز شمیران و شهر ری نیز به رغم داشتن مناسبات دولتی مستقل مانند فرمانداری و ادارات دیگر جزیی از شهر تهران قلمداد شده و از محلات این شهر به حساب می‌آیند.

شهرداری؛ عاملی در گسترش

هر چند سال یکبار دولت و شهرداری تهران به حمایت بانک‌ها مقداری از زمین‌های اطراف تهران که هنوز در محدوده شهر نبودند را به فروش می‌رساندند. البته این اقدام برای شهرداران تهران سود بسیاری به همراه داشت. به همین منظور بسیاری از آنان به دلیل فساد مالی از کار برکنار شدند. در سال 1330 نیز شهرداری تهران به همراه بانک تصمیم به فروش زمین‌های موات اطراف تهران گرفت.

این بار زمین‌های سه محله حاشیه‌ای تهران به فروش می‌رسید. محلات یوسف‌آباد، نارمک و نازی‌آباد. این زمین‌ها در قطعات 200 تا 600 متری و به قیمت متری 40 ریال میان متقاضیان به فروش می‌رسید. در ابتدا بسیاری از مردم برای خرید زمین‌های نارمک و نازی‌آباد اقدام کردند. اما هیچ یک زمین‌های محله یوسف‌آباد را به دلیل شیب نامناسب برای خرید انتخاب نکرد.

 شهرداری تصمیم گرفت ابتدا زمین‌های نازی آباد و نارمک را بین مردم بفروشد و سپس کسانی که موفق به خرید زمین‌های این دو محله نشده‌اند در صورت رضایت مقداری از زمین‌های یوسف‌آباد را به آنان بفروشند. به این شیوه زمین‌های یوسف‌آباد به مردم فروخته شد در حالی که هیچ یک از آنان برای خرید این زمین‌ها به قیمت متری 40 ریال تمایل نداشتند.

رویایی باور نکردنی

اینکه تهران در طول دویست سال از حیاتش از روستایی بسیار گمنام به شهری کوچک بدل شد و پس از آن به عنوان پایتخت برگزیده شد و به تدریج رشد کرد و بزرگ شد و در این مدت دویست ساله از روستایی گمنام به پایتخت کشوری بزرگ تبدیل شده‌است ماجرایی شنیدنی است. تهران امروز به لحاظ مساحت تقریبا دو برابر تهران سال‌های 45 است.

 این شهر 33 برابر تهران روزگار رضاخان شده است و 53 برابر شهری که ناصرالدین  شاه در آن حکومت می‌کرد و دارالخلافه می‌نامید و 227 برابر شهری که شاه‌طهماسب صفوی دور آن حصار کشید و 943 برابر قصبه‌ای که مردم در آن زندگی می‌کردند و به واسطه نزدیکی به ری به آن توجه داشتند و 5555 برابر روستایی که مردم با حفاری زمین خانه‌هایی در زیر زمین برای خود ساخته بودند و برای حفظ اموال و زندگی‌شان از دست دزدان،  زندگی در زیر زمین را برای خود برگزیده بودند. این شهر امروزه اصلا شبیه گذشته خود نیست.

Sabeti@hamshahri.org