به گزارش رويترز پژوهشگران آمريكايي 1420 کودک در فواصل سنی 9 و 16 سال را پیگیری و آنان را تا حداکثر برای شش مورد از تشخیصهای روانپزشکی شایع و نیز مشکلات بهداشت روانی که به حد تشخیص بیماری روانپزشکی تمامعیار نمیرسند، ارزیابی کردند.
پژوهشگران در مرحله بعد 1273 نفر از این کودکان را سه بار در فواصل 19 تا 26 سالگی پیگیری کردند تا ببیند آیا مشکلات دوران ابتدایی کودکیشان با مشکلات در دوران بزرگسالی ارتباط دارد یا نه.
کودکانی دچار اختلال روانپزشکی تشخیص داده شده بودند، در مقایسه با کودکانی که بدون چالشهای بهداشت روانی رشد کرده بودند، با احتمال شش بار بیشتر در دوره جوانی در بزرگسالی دچار مشکل شده بودند. حتی کودکان دارای مشکلات بهداشت روانی که شدت مشکلاتشان در حدی نبود که تشخیص بالینی بیماری در آنان داده شود، با احتمال سه برابر بیشتر در بزرگسالی دچار مشکل شده بودند.
ویلیام کاپلند، پژوهشگر در مرکز پزشکی دانشگاه دوک و نویسنده اصلی این بررسی گفت: «اثرات مشکلات دوران کودکی تا دوران بزرگسالی باقی میمانند، حتی اگر خود مشکل برطرف شده باشد و این تداوم تأثیر تا دوران بزرگسالی حتی برای مشکلاتی که به آستانه معمول تشخیص بیماری روانی نمیرسند، هم دیده میشد. هردوی این یافتهها من را غافلگیر کرد.»
آزمودنیهای این تحقیق، شرکتکنندگان در بررسی Great Smokey Mountains بودند که کودکان 11 بخش عمدتاً روستایی در کارولینای شمالی را در بر ميگرفت.
اختلالات روانپزشکی رایج ارزیابیشده در این بررسی شامل اضطراب، افسردگی، اختلال سلوک، اختلال نافرمانی مقابلهای، اختلالات کمتوجهی یا بیشفعالی و سوءمصرف مواد بودند.
پژوهشگران همچنین پیامدهای دوران بزرگسالی را در کودکانی ارزیابی کردند که معیارهای بالینی تشخیص اختلال روانپزشکی را نداشتند، اما بااینوجود دارای برخی از علائم مشکلات سلامت روانی بودند که زندگی روزمرهشان را مختل کرده بود.
درمجموع، 26 درصد از کودکان در این بررسی معیارهای تشخیصی برای یک اختلال رایج رفتاری یا عاطفی را در نقطهای در دوران کودکیشان داشتند، درحالیکه 31 درصد از افراد بدون تشخیص هنوز علائمی را داشتند که زندگیهایشان را مختل میکرد.
حدود 42 درصد کودکان دارای علائم روانی که به تشخیص بیماری تمامعیار منجر نشده بود و 60 درصد از کودکانی که معیارهای تشخیص اختلال روانی را داشتند، دستکم در یکی از زمینهها در دوران بزرگسالی دچار مشکل شده بودند.
این پژوهشگران اذعان میکنند که مشکلات بهداشتی، قانونی، مالی و اجتماعی میتوانند حتی بزرگسالان جوان بدون تاریخچه مشکلات بهداشت روانی را درگیر کنند. در این بررسی که نتایج آن در ژورنال JAMA Psychiatry منتشر شده است، 19 درصد چنین کودکانی در دوران بزرگسالی با چالش دستکم در یکی از این زمینهها روبرو شده بودند.
اما درمجموع، تقریباً 80 درصد از شرکتکنندگان با مشکل بهداشتی، قانونی، مالی یا اجتماعی در دوران جوانی در هنگام کودکی مشکلات بهداشت روانی داشتند. این امر برای نزدیک به 90 درصد از جوانان دچار مشکلاتی در بیش از یکی از جنبهها در زندگیهایشان مصداق داشت.
این پژوهشگران میپذیرند که آزمودنیهای این بررسی نماینده کل جمعیت آمریکا نیستند. برای مثال، اختلال روانپزشکی دوران کودکی درصورتیکه قبل از وارد شدن کودک به این بررسی تشخیص داده شده باشد، ممکن است در دادههای این بررسی ثبتنشده باشد.
بنجامین لاهی، پژوهشگر بهداشت عمومی در دانشگاه شیکاگو گفت، همچنین روشن نیست که چرا یا چگونه اختلالات روانپزشکی دوران کودکی بهصورت مشکلات در دوران بزرگسالی درمیآیند.
لاهی که نویسنده یک ادیتوریال (مقاله تفسیری) به همراه این مقاله پژوهشی است، گفت: «ما اکنون میدانیم که اختلالات روانی کودکان پیشبینی کننده اختلالات روانی، ارتکاب جرم، عملکرد پایینتر تحصیلی و دانشگاهی و ناپایداری اجتماعی در بزرگسالی است. ما نیاز به پژوهش بیشتری برای درک علت این رابطه هستیم تا بتوانیم به شیوهای درست مداخله انجام دهیم.»