مطلع شعر به همراه گزیدهای از بندهای آن تقدیم میشود.
ای سرّ توحید ازل، در طالع تقدیرها
ای نور ذات جلوهگر، در جلوهها، تصویرها
در ذات ذرّات جهان، هر دم ز تو تأثیرها
ای آفتاب،ای آفتاب، از خلق پنهان تا به کی
عالم سیه، از بس ستم، این خلق، پنهان تا به کی
ای از افقهای قِدَم، تابیدهای بر کائنات
اندر بیان تو بود، آیات حق را بینات
ای بینات حق و عدل،ای رایت راه نجات
ای آفتاب،ای آفتاب، از خلق پنهان تا به کی
مقهور افکار قرون، آیات قرآن تا به کی
«الله اکبر» را زتو، باید که عالم بشنود
این بانگ «انسان ساز» را، فرزند آدم بشنود
با صِدق ِصدیقان ِحق، گیتی به یکدم بشنود
ای آفتاب،ای آفتاب، از خلق پنهان تا به کی
عالم سیه، از بس ستم، این خلق، پنهان تا به کی
هر جا روان مستکبران، شیطان امیر کاروان
انسان حقیر و ناتوان، جنگ صلیبی شد عیان
قدس و نجف را این خسان، بشکسته حرمت همچنان
ای آفتاب،ای آفتاب، از خلق پنهان تا به کی
عالم سیه، از بس ستم، این خلق، پنهان تا به کی
راز حروف سورهها، در سّر الرّحمن تویی
در خَلق نَفس ُالاَمرها، ظرفیّت امکان تویی
بر واقع توحید حق، برهان صدّ یقان، تویی
ای آفتاب، ای آفتاب، از خلق پنهان تا به کی
عالم سیه، از بس ستم، این خلق، پنهان تا به کی
تاریخ انتشار: ۱۳ شهریور ۱۳۸۶ - ۱۵:۵۵
محمدرضا حکیمی، اندیشمند و نویسنده معاصر، شعر چهل بندی تازه خود را که درباره امام زمان(عج) سروده، به سیدحسن نصرالله تقدیم کرده است.