تاریخ انتشار: ۶ آبان ۱۳۹۴ - ۰۸:۰۱

همشهری دو - کورش علیانی: آدم‌ها در هر سن و سال و موقعیتی با هم اختلاف پیدا می‌کنند؛ از اختلاف‌های بزرگ بر سر مسائل جهانی بگیر تا اختلاف‌های کوچک و سلیقه‌ای.

و حالا كه اختلاف هست، آدم‌ها يا با هم كنار مي‌آيند يا به جان هم مي‌افتند؛ راه ديگري وجود ندارد. نمي‌شود دنيا تماما به كام همه آدم‌ها باشد. يكي ناهار چلوكباب دوست دارد يكي آبگوشت. يكي دوست دارد پنجره‌ اتاق باز باشد يكي دوست دارد بسته باشد. يكي دوست دارد در خانه جوجه نگه‌دارد يكي از جوجه متنفر است.

و باز آدم در هر سن و سال و موقعيتي كه باشد اگر نخواهد با ديگران درگير شود و نخواهد يكسره خون دل بخورد، براي كنار آمدن با ديگران بايد بتواند با آنها حرف بزند؛ يعني بايد بتواند بي‌اينكه به آنها احساس ناامني بدهد خواسته‌هايش را طرح كند و بي‌اينكه از ديگران حس بدي به‌او دست بدهد خواسته‌هاي آنها را بشنود.

شما اگر بخواهيد از روي جوي آب بپريد بايد تمرين داشته باشيد. همين راه رفتن ساده را هم با تمرين ياد گرفته‌ايد. گفت‌وگو از اين كارها پيچيده‌تر است و كسي بدون تمرين گفت‌وگو را ياد نخواهد گرفت. اگر در خانه فرزندي داريد كمكش كنيد تا بتواند گفت‌وگو را تمرين كند. بايد بتواند ملايم حرف بزند تا ديگران را نترساند. بايد بتواند در عين ملايمت جدي حرف بزند تا ديگران به اين فكر نيفتند كه از سر بازش كنند. بايد ياد بگيرد روشن حرف بزند تا ديگران بفهمند چه مي‌گويد و چه مي‌خواهد. بايد ياد بگيرد روشن و واضح فكر كند تا بتواند روشن حرف بزند. بايد بتواند منصف باشد تا حرف ديگران را بشنود. بايد بتواند اگر ديگران آرام يا واضح حرف نمي‌زنند منظورشان را بفهمد و ازشان نترسد. بايد ياد بگيرد ديگران را جدي بگيرد و بالاخره بايد ياد بگيرد براي مسئله‌هايي كه در اين گفت‌وگوها پديد مي‌آيند راه‌حل عملي پيدا كند.

و اگر كودكي اينها را نياموخت چه مي‌كند؟ ساده است. آدم‌هايي كه گفت‌وگو نمي‌دانند مشكلاتشان از راه مشت زدن حل مي‌شود. يا خودشان به ديگران مشت مي‌زنند و در عمل به سمت ستمگر بودن رانده مي‌شوند، يا از ترس مشت ديگران هميشه كوتاه مي‌آيند و ستم‌پذير مي‌شوند.