البته من زياد متوجه نميشوم كسي كه اين جمله را ميگويد منظورش از فرهنگ چيست. تعريفهايي كه من از فرهنگ ديدهام زياد با اين جمله همخواني ندارند. اما مشكلي را كه اين جمله به آن اشاره ميكند خوب ميفهمم. به گمان من اين مشكل استفاده آزاردهنده از تكنولوژيهاي نو است. مثال خيلي واضح و بارزش گوشيهاي هوشمند تلفن همراه است. نخستين گوشيها هوشمند نبودند. فقط به درد مكالمه و پيامك فرستادن ميخوردند. آن زمان توي تاكسيها مردم از دست صاحبان گوشيهاي همراه در عذاب بودند. كمي كه گذشت دوطرف با هم تطبيق پيدا كردند. از يك طرف مردم و رانندههاي تاكسيها به صاحبان گوشيهاي همراه تذكر دادند كه در محيطي مثل تاكسي كوتاه و ضروري صحبت كنند و از طرف ديگر تا حدي هم به اين پديده نو عادت كردند.
حالا گوشيهاي هوشمند خيلي كارها ميكنند. حتي در فروردينماه امسال يك توليدكننده گوشيهاي هوشمند ويدئويي پخش كرد كه فردايش تصريح كرد شوخي بوده و در آن ويدئو از گوشي هوشمند براي خرد كردن گوشت و پوستگرفتن ميوه و كارهاي مختلف در آشپزخانه (مثل اندازه گرفتن دماي سوپ در حال جوشيدن) استفاده ميكردند.
از اين شوخي كه بگذريم، گوشيهاي هوشمند علاوه بر گوشي تلفن ابزار اطلاعرساني، سرگرمي و چيزهايي ديگر نيز هست. شما با گوشيتان فيلم ميبينيد، موسيقي ميشنويد، بازي ميكنيد و البته ناخواسته در تمام اين مواقع اگر در فضايي عمومي باشيد مزاحم ديگران ميشويد.
خيلي ساده، صداي فيلم و موسيقي و بازي شما براي ديگران دلپذير نيست و حتي آزاردهنده است. براي اينكه ديگران را آزار ندهيد نيازي به فرهنگ نداريد. فرهنگ چيز خوبي است اما جلوي صدا را نميگيرد. شما به يك هدفون مناسب نياز داريد؛ هدفوني كه برخلاف هدفونهاي معمولي عايق صوتي داشته باشد و مانع خروج صدا شود.
هدفونهاي معمولي كه عايق صوتي ندارند براي استفاده در خانه، در طبيعتگرديهاي تنهايي، در فضاهاي باز و آزاد مناسب هستند اما اگر ميخواهيد در اتوبوس و مترو و تاكسي از اپليكيشنهاي مختلف گوشي همراهتان استفاده كنيد، آن عايق صوتي لازم است.