چيزي كه محل تشخيص است، معمولا بيماري يا ناتواني فردي است كه درون آب حركت ميكند و از نوع فعاليتهايش ميتوان حدس زد كه گرفتار چه دردي است.
با اين همه، در حاشيه شنا، گفتوگوهايي در جريان و رفتارهايي در حال وقوع است كه برخي از آنها خيرهكننده است و بسته به موقعيت جغرافيايي استخر در شهر (كه اين روزها گسترش فوقالعادهاي هم يافته و كمتر محله و منطقهاي را ميتوان يافت كه فاقد چنين امكاناتي باشد)، تفاوت حيرتآوري دارد: در برخي از آنها نزاكت يا بينزاكتي شناگران جلب توجه ميكند؛ آنهايي كه مرتبا در حال بالارفتن از كل و كول يكديگرند و ناسزاهايي چاشني رفتارهايشان. كم پيش ميآيد كه ديگران تذكر مستقيمي بدهند و بايد منتظر سوت نجاتغريقها بود كه گوششان از اين اتفاقات پُر است و بعضا بيتوجه. فرصت بيلباسي استخر، نمايانكننده نقش و نقوشي است كه بعضيها (عمدتاجوانان) بر تن خود حك كردهاند؛ خالكوبيهاي ريز و درشتي كه بهنحوي خودنمايي ميكند و بازهم تمايلي به پيگيري مقررات جاري در قبال آنها نيست كه خالكوبيشدگان را وادارند تا تنپوشي مخصوص به تن كنند و آن تصاوير را بپوشانند. بهتزدگي بيشتر ناشي از برخي گپ و گفتهاست كه از شرطبندي گرفته تا فرار از مرز براي پناهندهشدن را در برميگيرد و گاهي بازخواني آموزههاي فرقههاي انحرافي عقيدتي و مالي.
در حاشيه بسياري از مجموعههاي آبي نوشته شده است كه سكوت را رعايت كنيد و فرضيه آن است كه آنها اماكنياند براي كسب آرامش؛ اين آرامش را بايد با جديت پي گرفت و پاس داشت و نبايد اجازه داد كه كسي زيرآواز بزند و شوخيهاي ناخوشايند بكند و نه بلندگوهاي استخر بهطور مداوم، موسيقيهاي پرهيجان پخش كند و بر سر و گوش شناگران بكوبد.
مجموعههاي آبي از پرمخاطبترين محيطهاي ورزشي شهرند و خصوصي و عموميشان را بايد مراقبت كرد.