همسران بايد دقت داشته باشند كه در چه مسائلي باب انتقاد را باز كنند و در چه مسائلي و در چه مواقعي از انتقاد پرهيز كنند. براي مثال يكي از مسائلي كه بسيار براي زن اهميت دارد، نظر مرد در مورد ظاهر اوست. آنچه در شرع و عرف هم متداول است اين است كه پسر، ظاهر و قيافه دختر را از روز اول زندگي مشترك پذيرفته است و به همينخاطر براي خانمها هميشه اين موضوع اهميت دارد كه مطمئن باشند شوهرشان آنها را زيبا ميدانند. پس اين مورد از مواردي است كه آقايان نبايد در مسئله نقد به آن ورود داشته باشند بلكه پيوسته بايد اين اطمينان را به همسر خود بدهند كه او را زيبا ميدانند و در كلام خود از او و ظاهرش مانند روزهاي اول تعريف كنند.
در طرف مقابل هم مشابه اين مسئله وجود دارد و براي مرد هم نقاط حساسي وجود دارد كه زن نبايد در انتقادهاي خود آن موارد را زير سؤال ببرد. مردها معمولا به هر آنچه به «مردانگي» آنها مربوط ميشود، حساس هستند. براي مثال زن نبايد مقولات مربوط به درآمد مرد را زير سؤال ببرد. زن بايد بداند چنانچه موارد مربوط به مردانگي مرد را زير سؤال ببرد با واكنش سختي از سوي او مواجه ميشود و در نتيجه به هدف خود هم نميرسد.
تذكردادن و نقدكردن هم آدابي دارد؛ يعني حتي در مواردي هم كه نقد جايز است آن را بايد با آداب خاص و رعايت مواردي بيان كنيم. مثلا يادمان باشد هيچگاه در حال ناراحتي يا عصبانيت و در مواقعي شبيه به دعوا از كسي انتقاد نكنيم كه نهتنها اثري نخواهد داشت بلكه ممكن است اثر عكس هم داشته باشد. وقتي شخصي به شخص ديگري انتقاد ميكند اين نقد بايد كاملا در فضاي محبت انجام شود. منظور ما از محبت تنها محبتي نيست كه افراد در دلشان نسبت به يكديگر دارند بلكه اين محبت بايد ابراز و با كلمات بيان شود و در بين آن نقدها نيز با ظرافت به طرف مقابل گفته شود. در زندگي زناشويي تنها زماني نقد و انتقاد جواب خواهد داد كه در فضايي مملو از عشق و در اتمسفري از مودت و رحمت بين زن و شوهر صورت بگيرد.
همچنين نقد وقتي كارساز خواهد بود كه بهوقتش و بهصورت مرتب خوبيهاي همسر را به او گوشزد كرده باشيم و تنها در اين صورت است كه بيان نقاط ضعف براي طرف مقابل معنادار ميشود.