البته اینکه کدام سریال اول از همه بعد از اذان پخش شود، مهم است اما تجربه پارسال نشان داد زیاد نمیشود رویش حساب کرد چون پارسال «آخرین گناه» شبکه2، بلافاصله بعد از اذان پخش میشد ولی چشم برزخی و این حرفها نگرفت.
سال گذشته همشهری جوان قبل از آغاز ماراتن رمضان 1427، پیشبینی کرد که رقابت اصلی بین «صاحبدلان» و «زیرزمین» است که درست هم از آب درآمد. اما امسال همه شبکهها توپشان پر است و از 3ماه قبل از رمضان استارت زدهاند؛ شبکه یک با «اغما» به کارگردانی «سیروس مقدم»، شبکه2 با «میوه ممنوعه» که کار حسن فتحی است، شبکه3 با «نقشی بر زندگی» ساخته علی عبدالعلیزاده و شبکه تهران با «شکرانه» به کارگردانی «سعید سلطانی». باید دید امسال چه سریالی برندة ماراتن ماه رمضان میشود!
داغداغ در تاجیکستان
شبکه5 حسابی مخفیبازی درآورده و بیسروصدا در تاجیکستان دارد «شکرانه» (وراء) را میسازد. فعلا فقط میتوانیم دربارة برگهای برندة احتمالی این سریال حرف بزنیم.
سعید سلطانی: شنبهشبها «سالهای برف و بنفشه»اش را دارید از شبکه3 میبینید؛ سریالی که بیننده دارد اما به پای «پس از باران» و «خانهای در تاریکی» نمیرسد؛ سریالهایی که با اجتماع همه بدبختیها در اطراف چند زن بختبرگشته و مردان خبیث، بازار دستمال کاغذی را تکان دادند! سلطانی استاد ایجاد و استفاده از لحظات درام است و اهل سوسول بازی و پایان خوش و این حرفها نیست.
پوریا پورسرخ: «شاهین» سال پیش صاحبدلان، بعد از فیلم موفق «روز سوم» و کاندیداتوری نقش دوم جشنواره فجر، نقش متفاوتی را تجربه میکند. انگار بار اصلی سریال روی دوش اوست.
حامد بهداد: «فؤاد» روز سوم که برای تلویزیونیها هنوز یادآور نقش کوتاهش در سایه آفتاب است. انرژی فوقالعاده بهداد میتواند بازیگرهای روبهرویش را هم شارژ کند.
حسن جوهرچی: چه بخواهد چه نخواهد، دیگر همه او را با «او یک فرشته بود» میشناسند. نوع بازی او معمولا در ماه رمضان جواب میدهد.
خارج: بیشتر کار در تاجیکستان گرفته شده. جذابیتها و خطوط قرمزی که در خارج کمرنگ میشود، احتمالا اقبال به این کار را بیشتر میکند؛ بهخصوص که نقش روبهروی پورسرخ، یک دختر تاجیک است. تجربه مدار صفر درجه نشان داده که این نوع جذابیت تصویری جواب میدهد.
پنجهطلا در دالان وحشت
یکی از موضوعات جذابی که در فضای سریالهای مناسبتی – خصوصا ماه رمضانی – بهتر جا میافتد، مسائل ماورایی و متافیزیکی است؛ اتفاقاتی که میتواند جانمایه خیلی از قصههای به قول معروف مذهبی – معنوی ماه رمضان شود. شروع این اتفاق از سریال مناسبتی «کمکم کن» قاسم جعفری و «او یک فرشته بود» علیرضا افخمی بود و سال گذشته هم با سریال «آخرین گناه» ادامه پیدا کرد.
امسال هم تلویزیون از این مسئله بینصیب نمانده است و این دفعه هم مثل سریال «کمکم کن» زندگی بیمارانی که در اغما هستند قرار است زمینه طرح این مسائل ماورایی را فراهم کند. وظیفه دست و پنجه کردن با این موضوع هم بر گردن سیروس مقدم گذاشته شده است؛ کارگردانی که با آثاری چون «نرگس»، «ریحانه» و «مسافر» خوب بلد است از پس صحنههای ملودرام برآید و مخاطب را تا آخرین سکانسهای سریالش دنبال خودش ببرد.
شخصیت اصلی قصه هم پزشک ماهر و زبردستی است که به دلیل جراحیهای فراوانی که در جبهه روی رزمندگان انجام داده و سوابق درخشانی که داشته، به «پنجه طلا» معروف شده است.
افشین سنگ چاپ – دستیار سیروس مقدم که در واقع در همه سریالهای او حضور دارد و به عنوان بازیگر هم در این سریال نقش ناصر بتونی (راننده بیل مکانیکی) را بازی میکند - درباره اغما میگوید: «از 30خرداد سریال را در همین بیمارستانی که مجتمع معلولان است، کلید زدهایم و فکر میکنم کار تا 15رمضان طول بکشد. این بیمارستان مهمترین لوکیشن ماست. خانه دکتر پژوهان در شهرک غرب هم از دیگر جاهایی است که بخش زیادی از قصه در آنجا اتفاق میافتد».
البته قصه به معلولان ارتباطی ندارد و علت انتخاب مجتمع معلولان چیز دیگری بوده است؛ «چون هیچ بیمارستانی اجازه نمیدهد که ما حداقل 2 ماه در آنجا مستقر شویم و فیلمبرداری کنیم. با هماهنگی این مرکز و تغییراتی که در آن دادیم، اینجا به عنوان مرکز اصلی فیلمبرداری انتخاب شده است».
گفته میشود این سریال هم مثل خیلی از سریالهای مناسبتی با نبود فیلمنامه کامل و مشخصی روی آنتن رفته است؛ اتفاقی که به نظر میرسد به هر حال تاثیر منفیاش را روی سریال میگذارد و از کیفیت کار کم میکند.
با این حال انگار سیروس مقدم خیلی هم از این وضعیت نگران نیست. او که در کارهایش همیشه به سرعت بالای فیلمبرداری و جمع و جور کردن سریع هر سکانس و پلان معروف است و مثلا در فاصله 5 – 4 ماه یک مجموعه 40 – 30 قسمتی را روی آنتن میفرستد، میگوید: «قبول دارم که وقتی فیلمنامه درست و حسابیای در دست کارگردان نباشد، کار بازدهی بالایی ندارد اما من خیلی با داریوش مختاری – نویسنده سریال – صحبت و بحث کردم؛ ضمن اینکه یک خلاصه کامل از آن چیزی را که قرار بود اتفاق بیفتد در دست داشتم و هر جایی هم که به ریزهکاریهای فیلمنامه یا دیالوگهای اساسی و مهم میرسیدم، با همدیگر آن را درست میکردیم.
با این حال بحث فیلمنامه آنقدرها هم لطمهزننده نبود. چون بعد از چند روز فیلمبرداری، چند قسمت اولیه فیلمنامه به دستمان رسید. البته علیرضا افخمی هم به داریوش مختاری در نوشتن و رساندن فیلمنامه کمکهای مؤثری کرد».
سیروس مقدم اصولا کارگردانی است که موقع ضبط رج میزند و خیلی مقید نیست که سکانسها را به ترتیب بگیرد. به همین خاطر مقداری سختش بوده که بر اساس فیلمنامهای که هر روز دستش میرسیده، فیلمبرداری کند؛ مثلا ترجیح میداد اول همه صحنههای بیمارستان را بگیرد، بعد به سراغ خانه پژوهان برود. ولی حالا کارگردان باید مدام در بین این دو فضا در رفت و آمد باشد.
با این حال او از نحوه کارش راضی است؛ «من در طول کار، هم به سرعت اهمیت میدهم و هم کیفیت. شاید فرق من با دیگران این است که اصلا اجازه نمیدهم وقت تلف شود. با یک برنامهریزی، جای دوربین، نماها و پروژکتورها را از قبل آماده میکنم تا حین کار مشکلی پیش نیاید؛ اما اینطور نیست که سرعت فیلمبرداری ما لطمهای به کیفیت کارمان بزند».
داریوش مختاری درباره قصه سریال میگوید که مطلقا وابسته به ماه رمضان نیست؛ «خیلی سعی کردهایم که به لحاظ مضمون بحث خیر و شر و نیروهای خوب و بد را در وجود انسان کنار هم بگذاریم و یک پیام انسانی بدهیم. قرارمان از اول با علیرضا افخمی و کارگردان این بود که به جای سطحینگری، به روحیه آدمها توجه کنیم؛ خصوصا آدمهایی که متحول میشوند».
او از خود فیلمنامه مثال میزند؛ «مثلا شخصیت رز قدیانی – که دختری مرفه است و در دبیرستان زمین خورده و دچار شکستگی جمجمه شده – یک شخصیت شروعکننده در سریال است.
اتفاقاتی که برای او میافتد یکجورهایی به کل داستان ربط پیدا میکند. در این بین حضور یک پزشک متدین مانند دکتر طه پژوهان – که انسانی مثبت است – در کنار دکتر جودت – که شخصیتی تقریبا خاکستری دارد – و دکتر سیمین بردیا که متخصص بیهوشی است، میتواند شخصیت دکتر پژوهان را دچار تزلزل کند و او را در مسیری قرار دهد که به یک آزمون الهی شبیه است. در واقع اصل درام قصه در بیمارستان و میان همین آدمها رخ میدهد».
سیروس مقدم هم انگار از فضای قصه خیلی خوشاش میآید؛ «وقتی این کار از طرف رضا جودی به من پیشنهاد شد، خیلی خوشحال شدم چون وقتی فیلمنامه اولیه را خواندم حس کردم ویژگیهای مثبتی دارد.
در واقع قصه به شدت من را جذب کرد. چون تا به حال در این ژانر کار نکرده بودم و محوریت ماورایی داستان برایم تازه و جذاب بود و دیگر اینکه کار در بعضی جاها وارد گونههای وحشت میشود و تعلیقهای متافیزیکیاش آدم را به مبارزه میطلبد. خودم هم دوست داشتم در اینگونه سریالسازی – که مناسبتی است و مسلما به خاطر زمان پخشاش خیلی بیننده دارد و به چشم میآید – خودم را بار دیگر محک بزنم».
او به این نکته هم اشاره میکند که در طول سریال، از 2 مشاور مذهبی (حجت الاسلام جواد گلی) و مشاور پزشکی (دکتر ایرانزاد) هم استفاده کرده است. مقدم درباره حضور بازیگران حرفهای در سریالش میگوید که برای او خیلی مهم بود که چهرهها نه خیلی تکراری باشند و نه متوسط.
برای همین حضور امین تاریخ و لعیا زنگنه را در سریال خیلی مهم میداند. او از همه انتخابهایش راضی است و علت سرعت بالای کارش را حضور حرفهایهایی میداند که ارتباط برقرار کردن با آنها راحتتر است و کارشان را خوب بلدند؛ «سعی کردم از تیمهای بازیگری قبلیام خیلی استفاده نکنم تا مخاطب با چهرههای تازهای روبهرو شود و داستان برایش جذابتر باشد».
مقدم پیشبینی میکند که اغما مخاطبان زیادی را جذب میکند؛ «علتش هم این است که این سریال فضای متفاوتی را بین سریالهای تلویزیونی دارد». او چندان از کارهای دیگر همکارانش در شبکههای دیگر خبری ندارد ولی از رقابتی که قرار است در ماه رمضان بین شبکهها بر سر دیدن سریالها بهوجود بیاید، راضی است. او انگار مطمئن است که اغما در ماراتن رمضان، رقیب سرسختی برای بقیه خواهد بود.
شاهلیر عاشق میشود
«اسفندماه سال قبل به من پیشنهاد تهیه یک مجموعه داستانی از طرف شبکه 2 شد، من هم دو تا طرح به شبکه دادم که هر دوتایشان وجهه اجتماعی پررنگی داشتند. یکیاش پذیرفته شد که همین «میوه ممنوعه» است. بعد هم وقتی خواستم بروم سراغ یک کارگردان، یاد حسن فتحی افتادم که سالها قبل وقتی اصلا حرفی از سریالهای مناسبتی نبود، با ساخت «همسایهها» در سال 72، اینجور سریالها را باب کردیم. قصه را هم به علیرضا کاظمیپور سفارش دادم».
اسماعیل عفیفه حرفهایش را اینگونه شروع کرد. او که تهیهکننده کارهایی مثل «خانهای در تاریکی»، «رسم عاشقی»، «جوانی»، «پس از باران» و «خداوند عشق را آفرید» بوده و اخیرا هم «سالهای برف و بنفشه» را روی آنتن داشت، میگوید: «این سریال نه مذهبی صرف است و نه ارتباط مستقیمی با ماه رمضان دارد؛ ما میخواستیم مسائل اجتماعی را بر پایه اخلاق و معنویات بنا کنیم و یکجور معناگرایی را در کار بگنجانیم».
ساخت این سریال هم تا ماه رمضان تمام نمیشود؛ «این کار از سوم تیرماه کلید خورده و با توجه به وسواسی که فتحی در کار دارد و حتی به خاطر کیفیت فیلمنامه و توقعی که گروه از خود داشته، نمیتوانیم کار را تا ماه رمضان تمام کنیم. فعلا که 50 درصد کار آماده است و فکر کنم فیلمبرداری و تدوین قسمتهای نهایی تا دهم رمضان طول بکشد».
و اما قسمت جذاب پیشبینی؛ «هیچ پیشداوریای از الان ندارم اما با توجه به حساسیتهای زیادی که فتحی در پرداخت قصه داشته و رعایت ظرافتی که در بازی گرفتن از بازیگران به خرج داده، فکر میکنم این اثر اگر پربیننده هم نباشد، بسیار تاثیرگذار خواهد بود چرا که حسن فتحی کاملا به موضوع داستان اشراف داشته و هم با داستان و هم با بازیگران ارتباط خوبی برقرار کرده است.»
صحبتهای عفیفه به فیلمنامه کار هم میرسد؛ «با اینکه قصه اقتباسی از 2 اثر ارزشمند شاه لیر و شیخ صنعان و دختر ترساست اما عمده قصه رئال است و داستان در فضای امروزی با دغدغههای رایج زندگی ما اتفاق میافتد. علیرضا کاظمیپور که قبلا هم تجربه کار مناسبتی «او یک فرشته بود» را داشته، بعد از نوشتن 12 قسمت فیلمنامه، کار را به ما تحویل داد تا ما ضبط را شروع کنیم و بعد همزمان هر قسمت را به دستمان میرساند. البته شیوه کار، این شکلی است که دیالوگها را علیرضا نادری مینویسد و فضاسازی را کاظمیپور برعهده دارد.
برای اینکه مشکلی در متن و اجرا پیش نیاید، برای هر قسمت، با حضور کاظمیپور و فتحی جلسهای میگذاریم تا اگر نیاز به بازنویسی دارد، همانجا بازنویسی نهایی را انجام بدهیم؛ چون از دید ما فیلمنامه یک اثر صرف و منحصر به فرد نیست و میتواند تا لحظه آخر هم تغییر کند. به شما قول میدهم با یک اثر کاملا اجتماعی روبهرو شوید که با اثر قبلی نویسنده یعنی «او یک فرشته بود» متفاوت باشد». ن.ر.م
با استقبال روبهرو میشود
-
چطور شد کارگردانی یک کار مناسبتی در ماه رمضان را قبول کردید؟
فقط به خاطر اصرار مدیر شبکه 2 بود. چون با ایشان در سریال «روشنتر از خاموشی» همکار بودم و رفاقتی بین ما بود، وقتی پیشنهاد ساخت یک سریال 30 قسمتی را به من داد، دیگر نتوانستم نه بگویم؛ در واقع یک انتخاب و قبول رفاقتی بود.
-
شما سوابقی در تلویزیون دارید که همه انتظار خاصی از شما دارند. مخاطب تلویزیونی از شما انتظار دارد در ماه رمضان حسابی غوغا کنید.
البته میدانم که بقیه از من توقع زیادی دارند ولی باید این را هم در نظر گرفت که بین مجموعهای که برای آن 2 سال وقت میگذاریم، با مجموعهای که 3 ماه رویش کار میکنیم، تفاوتهایی وجود دارد. قبول کنید که مشکلات اینجور سریالها بیشتر است. سعیام این بود که بیشتر بار روی دوش خودم باشد و به کیفیت کار لطمهای نخورد. الان اینجا همه خستهاند و کمبود خواب دارند.
خود من از صبح تا شب سرصحنهام و اگر فرصتی پیش بیاید فقط فیلمنامه را مرور میکنم تا لطمهای به کار نخورد. کارهای مناسبتی فشارشان روی کارگردان و گروه مضاعف است.
فکر نمیکنید اگر این پروژه زودتر بهتان پیشنهاد میشد، کیفیت کار بهتر میشد؟
این مسئله را باید از دیگران بپرسید که چرا به کارهای مناسبتی آنقدر اهمیت نمیدهند که زودتر کلید بخورد. در حالی که اتفاقا این سریالها در ماه رمضان ـ چه خوب چه بد ـ پربیننده هستند چون مردم سر سفره افطارشان تلویزیون را روشن میکنند. فکر میکنم تا وقتی که در تلویزیون به کارهای مناسبتی به عنوان کار درجه یک و الف نگاه نشود و اهمیتی برایشان قائل نشوند، همین اتفاق هر سال تکرار میشود. در صورتی که اگر از 6 ماه قبل به تهیهکننده سفارش کار داده شود و او هم سر فرصت عواملاش را جمع کند، دیگر تا نیمه ماه رمضان، ما در حال ضبط سریال نخواهیم بود.
-
کارهایتان مثل «مدار صفر درجه»، «شب دهم» و «روشنتر از خاموشی» را که خودتان نویسندگیاش را هم برعهده داشتهاید، بیشتر دوست دارید یا این کار را؟
من نویسندگی را از کارگردانی جدا نمیدانم. در عین حال برای هرکدام هم دغدغهای جداگانه دارم ولی خودم در کارهایی که نویسندگیاش را کردهام، راحتتر بودهام. خب، شما میتوانید فکر کنید که این کارها را بیشتر دوست دارم.
-
پیشبینی میکنید «میوه ممنوعه» در میان سریالهای دیگر ماه رمضان پرطرفدار باشد؟
فکر میکنم نتیجه کار خوب باشد. من و گروه سریال همه سعیمان را کردهایم که کار به خاطر مناسبتی بودن و کمبود زمان لطمه نخورد. هماهنگی و کارگروهی در این مجموعه خیلی به من کمک کرد تا از نتیجه کارم راضی باشم. امیدوارم این کار مثل کارهایی که در سال گذشته به عنوان یک سریال مناسبتی موفق روی آنتن رفته بودند، بگیرد و نمونه خوبی برای کارهای مناسبتی در تلویزیون باشد. پیشبینی من این است که کار با استقبال خوب مخاطبان روبهرو شود.
از «زیرزمین» پربینندهتر میشود
علی عبدالعلیزاده بعد از سالها به تلویزیون بازگشته و کارگردانی این سریال را بهعهده دارد. او قبل از اینها، سریالی چون «دانی و من» را در 52 قسمت ساخته بود که مایههای طنز داشت و همینطور «دردسر بزرگ» را و حتی قبل از آن «گروه نجات» را برای شبکه 2. با این حال او از سال 80 برای تلویزیون کار نکرده است.
خودش معتقد است احتمالا به دلیل آن دو تجربه اولش که در زمینه طنز بوده، ساخت تنها سریال طنز امسال به او واگذار شده است. وقتی هم کار به او پیشنهاد شده، فقط یک طرح 25-20 صفحهای به دستش رسیده است. هنوز هم فیلمنامه کامل نشده و 19 قسمت آن نوشته شده است؛« البته از ابتدا قرار نبود متنها آماده نباشد ولی پیشبینیها همیشه به همان شکل از آب درنمیآیند. البته الان کار سخت نیست ولی احتمالا تا پایان ماه رمضان درگیر این کار هستیم و تا 21-20ماه رمضان فیلمبرداری داریم. روزهای سخت ما هنوز باقی مانده است.»
لیگ برتر که نیست!
«خشایار الوند» - نویسنده فیلمنامه سریالهایی چون «دایره تردید» و «باغ مظفر»- فیلمنامه «نقشی بر زندگی» را نوشته است. او معتقد است بعد از سالها نویسندگی برای شبکه 3، دیگر با طبع مخاطبان این شبکه آشناست؛ «این طرح متعلق به «بهروز مفید» (تهیهکننده کار) است. یکی از دوستان نویسنده 5-4 قسمت آن را نوشته بود اما بعد به دلایلی کار به من واگذار شد. وقتی من برای نویسندگی این کار انتخاب شدم، طرح کامل بود و حتی بازیگرها و لوکیشنها هم انتخاب شده بودند».
او میگویدتوازنی میان طنز و موضوعات اجتماعی و بخش محتوایی کار در بدنه داستان وجود دارد؛«یعنی داستان اصلی یک فراز دارد که شخصیت اصلی دچار تحولاتی میشود. این ویژگی با ویژگی طنز تلفیق شده و سعی کردهایم کاری دلنشین باشد. بار طنز کار فقط روی دوش یکی دو شخصیت قصه است. درواقع داستان جدی است و یک گرهگشایی دارد که مطلقا طنز نیست».
الوند درباره این دو شخصیت طنز میگوید: «محسن قاضیمرادی و یوسف تیموری این بار طنز را به دوش میکشند؛ این دو پدر و پسری هستند از طبقه پایین اجتماعی». الوند در پاسخ به این سؤال که چه پیشبینیای برای پرمخاطبترین سریال ماه رمضان دارد، میگوید: «لیگ برتر که نیست تا ببینیم چه تیمی اول میشود! ».
نقش دایی پرویز و ایاز میگیرد
بهروز مفید – تهیهکننده – معتقد است نقشی بر زندگی به نوعی ادامه «زیرزمین» است؛«در این سریال از طنز استفاده کردهایم، آن هم طنز موقعیت چون سال گذشته این شیوه پاسخ داد». طرح این سریال متعلق به خود اوست؛«داستان تحول مردی از قشر متوسط جامعه و کمک به محرومین جامعه، به اضافه داستانهای فرعی دیگر، از چیزهایی است که سعی کردهایم در قصه از آنها استفاده کنیم تا سریال جنبه مذهبیبودن خود را برای این ماه بخصوص حفظ کند».
مفید پیشبینی میکند که موفقیت سریالاش امسال 15-10 درصد بیشتر از «زیرزمین» باشد. او حدس دیگری هم میزند؛ «2 شخصیت دایی پرویز و ایاز - که پدر و پسر هستند با بازی محسن قاضی مرادی و یوسف تیموری – توجه بیشتری را به خود جلب میکنند» .
امین تارخ (طه پژوهان)
دکتر پژوهان را دوست دارم
این روزها میتوانید امین تارخ جوان را در سریال «بوعلی سینا» - که دوباره دارد از تلویزیون پخش میشود – ببینید. او 3 سالی میشود که دیگر در تلویزیون حضور ندارد اما به گفته خودش مدتها بود که دنبال فرصتی میگشت تا دوباره به تلویزیون برگردد.
او در این سریال نقش اول را بر عهده دارد؛ یک پزشک جراح که به «پنجه طلا» معروف است. او فردی متدین است که روزهای زیادی از عمرش را در جبهه گذرانده و جراحیهای دشوار در زمان جنگ یکی از اعتبارات اوست. با این حال یک اتفاق به ظاهر معمولی باعث میشود او به دنیای دیگری برسد و متوجه شود تمام این مدت دچار چه خطاها و لغزشهایی شده است؛ «مهمترین دلیل پذیرفتن این نقش برایم شخصیت خود پژوهان بود؛ آدمی به ظاهر معمولی که تکبعدی نیست و تحولات زیادی که در شخصیت این آدم رخ میدهد ، او را به آدمی چند وجهی بدل میکند. حس کردم میتوانم خودم را به این نقش بسپارم».
او از کار با سیروس مقدم راضی است؛ «به نظرم مقدم یکی از چند کارگردان برجسته تلویزیون است که رسانهای مانند تلویزیون را خوب میشناسد و میداند که با بازیگر چه برخوردی کند و قابلیتهای او را به نمایش دربیاورد. همه اینها در کنار سرعت بالا و نظم ایشان در کار باعث شده از حضور در این سریال کاملا راضی باشم».
او امیدوار است اغما هم مانند دیگر سریالهای مناسبتی ماه رمضان سالهای گذشته – همچون صاحبدلان و او یک فرشته بود – بتواند موفق و پرمخاطب باشد و به یکی از سریالهای شاخص این دوره تبدیل شود.
لعیا زنگنه (دکتر سیمین بردیا)
تا به حال چنین نقشی نداشتهام
لعیا زنگنه نقش دکتر سیمین بردیا – متخصص بیهوشی – را بازی میکند. این روزها او را در سریال مدار صفردرجه در نقش بهجتالملوک میبینیم و قرار است به همراه تیم پزشکان به عنوان یکی از شخصیتهای تاثیرگذار در اغما دیده شود.
نقش دکتر بردیا برای او به این خاطر تازگی داشته که به گفته خودش تا به حال چنین نقشی را در پرونده بازیگریاش نداشته است. او دلیل پذیرفتن این نقش و بازی در یک مجموعه تلویزیونی مناسبتی را حضور سیروس مقدم به عنوان کارگردان و رضا جودی به عنوان تهیهکننده میداند؛ «مدتها بود که دوست داشتم کارگردانی مقدم را تجربه کنم». با این حال او از نبود فیلمنامه کامل چندان راضی نیست؛ «اگر فیلمنامه به موقع به دستم میرسید، فرصت بیشتری برای تمرین حسها داشتم». هرچند از نظر او برنامهریزی دقیق و حرفهای کارگردان و گروه زیردستش این نقص را جبران کرده است. زنگنه که علاقه چندانی به شرح و تفصیل نقشاش ندارد، میگوید خود کار باید دیده شود؛ «نظر خودم را در مورد نقش بعد از پخش آن میدهم».
هانیهتوسلی(هستی)
نمیتوانم پیشبینی کنم
مهمترین دلیلی که براساس آن توسلی بعد از بازی در مجموعه تلویزیونی «غریبه» و «وفا» مایل به همکاری مجدد در یک کار تلویزیونی شده، حضور حسن فتحی به عنوان کارگردان مجموعه بوده؛ «بعد از اینکه فیلمنامه را خواندم، از نقش هستی خوشم آمد و احساس کردم در کل سریال تاثیرگذار است. از اینجور نقشها کمتر در تلویزیون به من پیشنهاد میشود و برای همین وقتی با آقای فتحی صحبت کردم، مطمئنتر شدم. حرفهای ایشان من را به یک تصمیم کلی و نهایی رساند».
توسلی درباره ویژگی کار با حسن فتحی معتقد است که او خیلی به جزئیات اهمیت میدهد و در ضمن اصلا بازیگر را محدود نمیکند و همین مسئله برای او کافی است. وقتی از توسلی میپرسیم که آیا فکر میکند هستی یکی از شخصیتهای محبوب سریالهای ماه رمضانی امسال شود یا نه، میخندد و میگوید: «من هیچ پیشبینیای نمیتوانم بکنم چون بازی بقیه را در سریالهای دیگر ندیدهام.
هنوز برای قضاوت زود است». توسلی دوست ندارد فعلا در مورد جزئیات نقش هستی صحبت کند؛ «باید کار دیده شود و آن وقت در مورد حس و حال و هوای صحنهها حرف زد». اما یک نکته مشخص است؛ او از اینکه دوباره به تلویزیون آمده راضی است؛ «قبل از اینکه کار آقای فتحی را قبول کنم، با آدمهای زیادی که میدانستم نظرشان درست است، صحبت کردم. اکثر آنها میگفتند برای اینکه دیده شوی باید بازی کنی.
برای همین اگر نقش خوبی بهات پیشنهاد شد و احساس کردی که قابلیت نمایشی بالایی دارد، قبول کن و اصلا روی مدیوم سینما و تلویزیون حساسیت به خرج نده؛ خصوصا که به نظر خودم تلویزیون بسیار گسترده است و بازیگر هم بیشتر دیده میشود».
امیر جعفری (جلال)
اینبار جدی هستم
انگار امیر جعفری از بازی کردن در نقشهای کمدی و طنز خسته شده. او مدتهاست که سراغ اینجور کارها نرفته و به قول خودش همهاش منتظر بوده تا یک نقش جدی بهاش پیشنهاد شود. کسی هم این ریسک را نمیکرده که نقشی متفاوت به او بدهد اما بالاخره این موقعیت با بازی در میوه ممنوعه برایش پیش آمده.
حسن فتحی، جعفری را از فیلم تلویزیونی «نسخه خطی» (ساخته خود فتحی) به یاد داشته. البته نقش جعفری هم در آن کار طبق معمول جدی نبوده ولی رضایت هر دو نفر از اولین همکاری باعث شده که فتحی نقش جلال ـ پسر بزرگ خانواده فتوحی را که اتفاقا یک نقش کلیدی، مهم و البته جدی است ـ به جعفری پیشنهاد بدهد.
حالا قرار است مانند 2 سال قبل، امیر جعفری را در شبهای ماه رمضان ملاقات کنیم. خودش که خیلی به این نقش امیدوار است؛ «همین که توانستم سایه طنز را از روی سرم بردارم و در یک نقش جدی حاضر شوم، خودش کلی است. سعیام را کردهام آنطور که فتحی خواسته، نقش را خوب دربیاورم. برای همین خیلی دلم میخواهد کار پخش شود تا نتیجهاش را ببینم».
یوسف تیموری (ایاز )
من بازیگر لحظهساز هستم
یوسف تیموری در کارنامهاش نقشهای طنز زیادی را دارد. او ویژگی پسرهای شر و شیطان و تقریبا توسریخور را خوب بازی میکند؛ نمونهاش 3-2 سال پیش در سریال «برای آخرینبار»که اتفاقا در ماه رمضان به نمایش درآمد و اولین آنها هم در «مجید دلبندم».
- از ایاز چه خبر؟
ایاز یک پسر پایینشهری است که به دلایلی خانوادهاش پولدار میشوند و وقتی پولدار میشوند، تغییر میکنند. من سعی کردهام از آن زمان به بعد طنز کار را بیشتر کنم. خود کارگردان هم چنین چیزی را خواست و کمک کرد و البته متنهای خشایار الوند هم چنین ویژگیای داشت.
- شما اولینبار نیست که در ماه رمضان سریال بازی میکنید...
بله، بار آخر 2 سال پیش در سریالی بازی داشتم.
- چه خوب که مجددا تصمیم گرفتهاید ریسک کنید چون مثل اینکه هنوز هم متنها تقریبا روز به روز به دستتان میرسد.
آره، من برای بار دوم است که در ماه رمضان در سریالی بازی میکنم. بله، اهل ریسکم!
- با اینکه میدانستید فیلمنامه کاملی وجود ندارد!
البته از ابتدا نمیدانستم و متنهایی را که خواندیم کامل بود ولی من خودم هم بیشتر معتقد به لحظهسازی هستم.
یعنی چی؟
یعنی بازی فیالبداهه پیش بیاید؛ زیاد به قبل و بعد آن فکر نمیکنم و فکر هم میکنم اگر فکر نکنیم بهتر است.
چه خوب!
بله دیگر. (با خنده) از ابتدا نقش تعریف میشود و در پیشزمینه ذهنی من است و هربار آن را در هر سکانسی به نقش اضافه میکنم.
- پیشبینی میکنید سریالتان رقبا را شکست بدهد؟ امسال سریال شما تنها سریال طنز ماه رمضان است.
فکر میکنم اگر پیشبینی کنم، توقع مردم را بالا بردهام. ممکن است کار پخش شود و اینجوری نباشد یا قسمتهایی از آن در تدوین جابهجا شده یا حذف شود. به همین خاطر پیشبینی نکنیم بهتر است.
چه کسی اول میشود؟
به نظر میرسد امسال با توجه به نامها و ستارهها، کیفیت تمام کارها بالاست؛ تنوع سوژهها هم زیاد است. ولی بههرحال ما خطر کردهایم و از همین الان رتبههای اول تا سوم جدول پربینندهترین سریالهای ماه رمضان را پیشبینی کردهایم:
یکی از پرمهرهترین سریالها، اغماست. سیروس مقدم - سازنده «نرگس» که بعد از سفر حج، زده توی فاز معنا - در کنار علیرضا افخمی - که معرف حضور هست - و البته با مشاورت جواد گلی - مشاور مذهبی صاحبدلان - و با تهیهکنندگی رضا جودی، مربع خفنی را درست کردهاند. داستان سریال، هم ماورایی است و هم یکجاهایی در ژانر وحشت. امین تارخ، لعیا زنگنه و ایرج نوذری هم از بازیگرهای سریال هستند. از ما نشنیده بگیرید ولی این سریال به احتمال زیاد در صدر قرار میگیرد.
رقیب اغما، دار و دسته حسن فتحی است. با ترفند همیشه جواب داده؛ عبور از خط قرمز و این بار عشق پیرمرد مذهبی به دختری جوان با حجم عظیمی از بازیگر مثل علی نصیریان، گوهر خیراندیش، هانیه توسلی، امیر جعفری و نیما رئیسی؛ ضمن اینکه احسان خواجهامیری هم با خوانندگیاش میتواند ضریبی به جذابیت سریال بدهد. رویه خطشکن فتحی - که این روزها «مدار صفر درجه»اش را با سارا آستروک میبینیم - میتواند میوه ممنوعه را بعد از اغما به رتبه دوم جدول برساند.
اما نکته نهچندان خوشایند اینکه امسال به جز سریال شبکه3، مابقی سریالها طنز چندانی ندارند و اتفاقا همین برگ برنده «نقشی بر زندگی» است؛ سریالی که برعکس 3 کار دیگر، شاید کارگردان معروفی نداشته باشد ولی یوسف تیموری، ابوالفضل پورعرب و آناهیتا همتی میتوانند یکباره ورق را برگردانند. مسئولان شبکه3 به سیاق سالهای قبل سراغ طنز رفتهاند تا مثل سالهای قبل هم جواب بگیرند. این سریال که خشایار الوند آن را نوشته و علیرضا افخمی هم از دور دستی بر آتشاش دارد، میتواند نشان بدهد مخاطب در ساعتهای هضم افطار به خنده میاندیشد یا دنبال «معناگراییجات»(!) خفن است. «نقشی بر زندگی» دیده میشود و اگر آن روحیه غیر قابل پیشبینی بودن ایرانیجماعت گل نکند، سوم است والّا...
یک نکته را باید قبول کرد؛ شبکه5 با تمام تلاشی که میکند، به خاطر استانی بودنش دایره مخاطب وسیعی ندارد اما این دلیل نمیشود که مسئولان این شبکه قافیه را ببازند. آنها سعید سلطانی اشک درآر را آوردهاند تا با استفاده از پورسرخ و بهداد و البته حال و هوای خارجکی سریال - که در تاجیکستان اتفاق میافتد - لااقل تهرانیها را راضی کند. البته فعلا هیچ عکس یا خبری از گروه سازنده این سریال به بیرون درز نکرده و این، کار را برای پیشبینی سخت میکند. همه اینها -یعنی این سریال - میتواند رقیب خطرناکی برای رتبه اول تا سوم پیشبینی ما باشد.
احسان ناظم بکایی- نیره رضایی مطلق- مریم درستانی