روغنش را عوض كرده بود و باك بنزين را هم پُر. به قول خودش چيزي نمانده بود كه چك نكرده باشد و ماشينش جان ميداد براي رانندگي در جاده. وسايل را درون صندوق گذاشت و راه افتاد، اما هنوز يك ساعتي توي جاده حركت نكرده بود كه متوجه شد ماشين ميلرزد و تكان ميخورد. لاستيك عقب پنچر شده بود و متأسفانه براي تعويض لاستيك، توي ماشين جَك نداشت. كنار جاده ايستاد و براي هر ماشيني كه با سرعت رد ميشد دست تكان ميداد و كمك ميخواست اما كسي توقف نميكرد. يك ساعتي گذشت، خسته كنار ماشينش نشست. با خودش فكر ميكرد همهچيز ماشين درست و عالي بود و تنها بهخاطر يك پنچري كوچك لاستيك عقب، حركت غيرممكن شده است.
آري؛ ضعفهاي اخلاقي و رفتاري ما هر كدام بسيار مهم هستند و هيچ كدام را نبايد ناديده گرفت و كوچك شمرد چرا كه يك ضعف اخلاقي به ظاهر كوچك ميتواند تمام خوبيها و نقاط قوت ما را بياثر كند؛ در واقع براي حركت در مسير رشد و كمال همهچيز بايد درست و بجا باشد. هر عيبي به تنهايي ميتواند اين حركت را مختل كند و مانع بزرگي براي پيشرفت ما بشود. بهعنوان مثال تصور كنيد كسي را كه خيلي اهل عبادت است و در سخاوت و دستگيري ديگران و كار خيركردن فوقالعاده است اما همين آدم در ارتباط با ديگران خصوصا خانوادهاش خيلي عصبي و تندخو و پرخاشگر است!
همين ضعف اخلاقي چه بسا اثر مثبت عبادت و سخاوت او را از بين ببرد و از محبوبيت اجتماعياش كم كند. يا كسي را فرض كنيد كه خيلي مهربان است و به ديگران محبت ميكند اما در عين حال خيلي پرتوقع و زودرنج است. يادتان باشد يك عيب ظاهرا كوچك ما، مثل پنچري لاستيك ماشين ميتواند تمام قابليتهاي ما را از بين ببرد و ماشين رشد و موفقيت و سعادت ما را از كار و حركت بيندازد. يادتان باشد آن راننده هيچ وقت نميتواند با تقويت موتور يا بنزين سوپرزدن، باعث حركت دوباره ماشينش شود. راننده براي حركت فقط بايد يك كار كند؛ اينكه لاستيك را عوض كند و پنچري آن را بگيرد. راستي عيب من و شما چيست و چه ايرادي هست كه خوبيهاي ما را ضايع و حركت ما را مختل ميكند؟