گاه تاریخ اتفاقاتی را رقم میزند که نمیتوان آن را تصادف صرف نام نهاد. همزمانی مرگ استاد احمد محسن پور با درگذشت استاد نورعلیخان برومند، دریک روز از این دست اتفاقات است. مرحوم برومند سیام دیماه ۱۳۵۵ درگذشت و نزدیک به چهار دهه بعد درست در همان روز احمد محسنپور درگذشت.
هر دوی این بزرگواران از یک ویژگی مشترک برخوردار بودند که تقریبا در کمتر موزیسینی وجود داشت ویژگی که دست تقدیر در وجود آنها نهاد، اما هر دوی این بزرگواران از این تقدیر ، قدر و قیمتی دیگرگونه ساختند و نه تنها آن را نقطه ضعف زندگی خویش به حساب نیاوردند که به نقطه قوتی برای فعالیتهایآنها بدل شد. این هر دو تن نابینا بودند و موسیقی را با گوش نیوش و از جان میشنیدند. آن حسی هم که در هنر موسیقی مهم است گوش است، همچنانکه در هنرهای دیگر چون سینما و تاتر و عکاسی و نقاشی، این چشم و بینایی است که مهم است. موسیقی اما این ویژگی را دارد که جدای از همه هنرهای دیگر است. استثنایی است که قاعده بردار نیست. همه چیزش گوش است و حتی اگر بخواهیم نغمهای را بشنویم اگر چشممان را ببندیم و گوشمان را به آن نغمه بدهیم، به عمق یک قطعه بیشتر پی میبریم. از کف رفتن نعمت بینایی در این نقطه تمرکزی را به آدمی میبخشد که در کمتر کسی میتوان سراغ گرفت.
برومند آنچنانکه مرحوم روحالله خالقی در خاطراتش بیان کرده است گنجینهای از موسیقی ایرانی و از بصیرتی برخوردار بود که نغمه و صدای اصیل را از آثار و اجراهای بدلی تشخیص میداد. شاگردانی که بر جای گذاشت و نوع و سلوک درسدادنش به شاگردان نشان داد که پدیدهای در تاریخ موسیقی ایران بود که هنوز تاثیراتش را میتوان بر گفتمان موسیقی ایرانی دید و ملاحظه کرد.
احمد محسنپور نیز همین ویژگی را داشت، بسیاری از نغمات منطقه شمال و بدلی و اصلی بودن آنها با محک و تشخیص محسنپور رنگ و زنگ خاص خود را پیدا میکردند. او به واقع یکی از دُردانههای موسیقی منطقه مازندران و گلستان بود، با حجم عظیمی از تحقیق و پژوهش و نوازندگی و نواپردازی با تمرکز بر موسیقی آن منطقه. چه عشقی به موسیقی منطقه خود داشت که توانست هم گروه تشکیل دهد، هم ساز بزند، هم به شکلی پیوسته و مستمر به گردآوری آثار و گوشههای موسیقی مازندران از هر گوشه و کنار این مرز و بوم بپردازد و هم یک نهادی همانند فرهنگخانه را، آن هم در سالهای عسرتآباد موسیقی (دهه شصت)، بنا نهد که اینک درختی برومند و بارآور شده و بسیاری زیر سایهسار آن میآرامند و بسیاری دیگر از میوههای پرثمرش بهره میبرند.یاد این شعر مرحوم معینی کرمانشاهی میافتم که در سوگ مرحوم برومند سرود:
بر در کاخ هنر پوش سیه بربندید
کان قویپنجه که این کاخ درافکند شکست
نگاهی به کارنامه کاری او در بیش از سه دهه گذشته نشان میدهد که او یک دم از کار و تلاش برکنار نبود. تولید نزدیک به ۲۰ آلبوم موسیقی ویژه منطقه مازندران، اجرای صدها کنسرت در داخل و خارج ایران، برگزاری و دعوت از هنرمندان شاخص برای سخنرانی های پژوهشی -آموزشی و برجای نهادن برخی از نغماتی که گردآورد و هنوز امکان انتشار آنها فراهم نشده است. و یا کاری که در زمینه ردیف موسیقی ایرانی برای کمانچه و نیکرد که امید که امکان انتشارش فراهم شود.
موسیقی مازندران همهگاه وامدار این مرد بیادعا، اما پرکار و دانش و بصیرت است. یادش گرامی ونغمههایش همهگاه زمزمهگر لبان و اذهان مردمان این دیار.