برميگرديد قفل را چك ميكنيد، در را چندبار محكم تكان ميدهيد باز برميگرديد اما دلتان باز آرام نميگيرد. ميخواهيد باز برويد و در را چك كنيد. در واقع قضيه اصلا در و قفل نيست بلكه اين وسواس است كه دارد دائم در خانه شما را ميزند و شما هي مجبوريد برويد جوابش را بدهيد. هدف وسواس، ايجاد اختلال در قدرت تشخيص و يقين و اطمينان شماست. وسواس در اصل به صداي آهستهاي ميگويند كه از به هم خوردن زينت آلات به گوش ميرسد. شايد چون اين صدا خيليها را وسوسه ميكرده، بعدها به هر صداي آهستهاي كه بعد از آن موجي از افكار بد و نامطلوب در دل و جان انسان پيدا شود وسواس گفته شده، آدم را ياد وسوسهها وزمزمههاي در گوشي شيطان مياندازد كه خيلي هم يادآوري نابجايي نيست. اما وسواسي كه ما ميشناسيم فكر، تصور، احساس يا حركت مكرر يا مضري است كه با نوعي احساس اجبار و ناچاري ذهني و علاقه به مقاومت در برابر آن همراه است. نكته جالب در مورد وسواس اين است كه آدم وسواسي از وسواسش هم بهخوبي خبر دارد منتها سعي ميكند طوري آن را براي خودش و دور و بريها منطقي نشان دهد و به همين دليل در برابر درمان هم مقاومت ميكند و گاهي حتي مشكل را از ديگران ميداند. وسواسيها با اينكه تلاش ميكنند تا فكرهاي وسواسي را از خود دور كنند اما اين افكار دائما در سرشان تكرار ميشود و اين قضيه بدتر آنها را داخل دور و چرخهاي آزاردهنده براي رهايي از آن افكار مياندازد.
- از كجا بفهميم وسواس داريم يا نه؟
اگر نشانههايي مثل نشانههاي زير را درخودتان يا دور و برتان ميبينيد حتما بقيه مقاله را دنبال كنيد؛ اگر از آلوده شدن يا نجسشدن در اثر تماس يا دستدادن با ديگران و يا دستزدن به چيزهايي كه ديگران لمس كردهاند ميترسيد. موقع ترك خانه يا محل كار دائما شك ميكنيدكه در را قفل كردهايد يا گاز را خاموش كردهايد. وقتي وسايل مرتب نيستند يا درجاي مناسبشان گذاشته نشدهاند به هم ميريزيد يا استرس شديد ميگيريد. وحشت اين را داريد كه به كودكتان آسيب رساندهايد. ميترسيد يا انگيزه ناگهاني براي فحاشيكردن در جاهاي غيرمناسب داريد يا حتي افكار مسخره مثل داد زدن در يك جمع حسابي رسمي و يا حتي ترس از اين نشانهها داريد، حكايت از حضور اين مهمان ناخوانده در كاسه سر شما دارند. خاصيت اين فكرها و تجسمات اين است كه ناخواسته و بهصورت غيرارادي در شما بهوجود ميآيند و با وجود اينكه ظاهرا بيمعني ميآيند اما زماني رخ ميدهند كه شما سعي به فكركردن يا انجام ساير كارها داريد و بدتر اينكه هرچه بيشتر تلاش ميكنيد يكجوري فراموششان كنيد و از دستشان در برويد بيشتر بهدنبالتان ميدوند.
- چرخه بي پايان
در چرخه 4 مرحلهاي وسواس، شما اول دچار وسواس ميشويد كه همان گير كردن در يك فكر، ترس يا نگراني وسواسي است، مثل اينكه جايي از لباستان يا تنتان نجس شده است. بعد نوبت به مرحله بعد يا نگراني ميرسد كه احساس اضطراب و پريشاني وجودتان را ميگيرد. در مرحله بعد اجبار به سراغتان ميآيد كه شما از الگويي اجباري براي كاهش اضطراب و پريشاني خود استفاده ميكنيد؛ مانند شستن و آب كشيدن چندباره و چندباره و چندباره. اين كار را كه كرديد نوبت مرحله آسودگي موقتي ميرسدكه باعث تسكين و فراغتي موقت از اضطراب شده، اما دقيقا مشكل همينجاست كه از بد حادثه هنوز چيزي نگذشته يا با قرار گرفتن در موقعيت مشابه دوباره سر و كله مرحله اول يا همان وسواس پيدا ميشود و دوباره روز از نو روزي از نو.
- 7قدم خودماني براي درمان وسواس
اگر بخواهيم يك كم علمي بگوييم روشهاي رفتاري براي درمان اختلال وسواسي- جبري عبارتند از: رويارويي (مواجهسازي) و پيشگيري از پاسخ، حساسيتزدايي، توقف فكر، غرقهسازي، غرقهسازي تجسمي (انفجاردرماني) و شرطيسازي بيزارگرايانه. اما اگر خودمانيترش را بخواهيم 7 قدم زير حتما بهدردمان ميخورند.
1- بيمحلياش كنيد تا رهايتان كندوسواس معمولا در مورد مسائلي پيش ميآيد كه برايمان خيلي مهم هستند. اين اهميت دادن زياد وقتي راهش را گم كند به وسواس تبديل ميشود. كسي كه به نظافت اهميت بيش از حد ميدهد در معرض وسواس نجس و پاكي قرار ميگيرد. كسي كه ظاهر و قيافه برايش بيش از حد مهم باشد دچار وسواس ظاهر ميشود و گاهي آنقدر پيش ميرود كه بعد از 10 عمل جراحي زيبايي هم قيافهاش را بيشتر از ريخت بيندازد و آخرش هم احساس رضايت كامل نكند. براي شكستن چرخه وسواس بايد راه رفته را دوباره برگشت يعني اول از همه بايد اهميت موضوع مورد نظر را كمرنگ كرد. و اين البته سختترين قسمت كار است كه برايش بايد تمرين كرد. شخصي به خدمت امامصادق(ع) آمد و در مورد خوردن پنير سؤالكرد. حضرت فهميدند كه اين شخص وسواسي است. پولي به غلامشان دادند و فرمودند: برو پنير بخر و بياور. غلام هم پنير را آورد و حضرت از آن خوردند. دوباره آن شخص در مورد پنير سؤال كرد. امامصادق(ع) فرمودند: مگر نديدي آن را خوردم؟ گفت: ديدم اما دوست دارم از خودتان بشنوم! حضرت فرمودند: در مورد پنير و غيرآن به تو ميگويم كه هر چه كه در آن حلال و حرامي بود، بر تو حلال است تا آنكه مورد حرام را بهطور مشخص بشناسي، در آن صورت بر تو حرام است و تركش واجب. چاره وسواس بيمحليكردن و بياعتنايي به آن است. تا بيمحلياش نكنيد رهايتان نميكند، به همين دليل هم هست كه همه فقها و مراجع تقليد ميگويند: شكاك و وسواسي بايد با بياعتنايي دست از كارهايش بردارد.
2- حساسيتزدايي كنيد
هر چه با وسواس و وسواسي راه بياييد حالش بدتر ميشود. براي رفع مشكل بايد بهصورت مداوم و تدريجي از شخص وسواسي حساسيتزدايي كرد.اين يعني مجاورت دادن ايمن، ملايم و مداوم شخص با ميزان قابل تحملي از مورد حساسيتزا. البته اين مطلب را فراموش نكنيد كه اين كار را يك دفعه و ناگهاني نميشود انجام داد و در موارد جدي وسواس حتما بايد با درمان تخصصي و روانپزشكي به سراغ آن رفت.
3- كاهشي عمل كنيد
اگر به نجس و پاكي حساس هستيد بهجاي 30بار شستن، هر دفعه سعي كنيد از خودتان تخفيف بگيريد و مثلا 29 بار اين كار را انجام دهيد و دفعات شستن را همينطور به مرور و با كاهش تدريجي هر بار به ميزان طبيعي نزديكتر كنيد.
بعد از مدتي خودتان ميبينيد كه پيشرفتتان قابل توجه شده. اگر وسواستان از نوع شمارشي است هر بار تعداد را كم كنيد. اگر مقداري است يا تكراري از مقدار يا دفعات تكرار در هر دفعه كم كنيد. اگر زير بار نميرويد، دفعه آخر را به بعد موكول كنيد و بگوييد اين آخري را بعدا انجام ميدهم. ازآنجا كه كارهايي كه به بعد موكول شوند معمولا انجام نميشوند از اين روش ميتوانيد به كاهش وسواس و رسيدن به وضعيت نرمال استفاده كنيد.
4- دقيق نشويد
هر چه راجع به وسواستان دقيقتر شويد و تمركز كنيد وضعيت بدتر ميشود. در مورد اطرافيان وسواسي هم قضيه به همين صورت است. هر چه شرايط تمركز و دقت در قضيه وسواس بهتر فراهم شود درگيريشان در چرخه وسواس بيشتر ميشود. شخصي از امامصادق(ع) پرسيد: خون دماغ شدهام و نميدانم به لباسهايم ريخته است يا نه. حضرت فرمودند: قبلا به طهارت لباست يقين داشتي و حال شكداري كه نجس شده يا نه؛ پس يقينت را با شك نقض نكن. پس تا ميتوانيد حواستان را از موضوع مورد وسواستان پرت كنيد و فكرتان را مشغولش نكنيد. حتي بعضي داروها كارشان اين است كه تمركز را در مورد وسواس كاهش ميدهند و با توقف فكر، فرد را درمان ميكنند.
5- با وسواس لجبازي كنيد
هرچيزي كه از آن فرار ميكنيد برايتان مهيبتر ميشود. امير مؤمنان(ع) ميفرمايند: هرگاه از كاري ترسيدي، خود را بـه كام آن بينداز زيرا ترس شديد از آن كار، دشوارتر و زيانبارتر از اقدام به آن كار است. در وسواس هم با انواعي از ترس روبهروييم كه با رودررو شدن با آنها بهتر ميشود با آنها جنگيد. مثلا اگر ميترسيد چيزي نجس باشدعمدا به آن دست بزنيد. اگر ميترسيد در باز باشد بگذاريد باز بماند. اگر ميخواهيد باز چيزي را بشماريد عمدا نشماريد. به اين ميگويند رويارويي يا مواجهسازي و پيشگيري از پاسخ. قطعا اين لجبازيها راحت نيست اما با تمرين،كم كم بهتر ميشود ضمن اينكه بايد از دور و برهم كمك گرفت. همت كنيد و از كم شروع كنيد.
6- از الگوها الگوبرداري كنيد
روايتي از اميرمؤمنان(ع) است كه مضمونش چنين است: باكي ندارم از اينكه آنچه به من ترشح شده باشد پاك باشد يا نجس، وقتي كه نميدانم. همين مقدار كه نميدانم پاك است يا نجس، يعني براي من پاك است هر چند در واقع نجس باشد. اين قاعده «طهارت» بسياري از امور را براي ما راحت كرده است. و همينطور قاعده «حلّ» كه وقتي نميدانيم فلان چيز حلال است يا حرام، بنا را برحلال بودن آن بگذاريم. اسلام اين قواعد را به اين دليل وضع كرده است كه ما وسواسي نشويم. حواسمان بايد باشد كه اگر الگوي عملمان بزرگان ما هستند نه جلوتر رفتن از آنها درست است نه جا ماندن از آنها.
7- بيكار نمانيد
يكي از دلايل اصلي هجوم افكار وسواسي، بيكاري است. زمان آزاد باعث ميشود كه فرد وسواسي به موضوعاتي كه برايش مهم هستند (يعني همان موضوعات وسواس) فكر كند. همانطور هم كه گفتيم، هرچه بيشتر به اين موضوعات فكر كنيد، بيشتر در وسواس فروميرويد. حتي اگر كاري نداريد، براي خودتان كار بتراشيد؛ از كتاب خواندن گرفته تا ورزش. اين كارها هرچقدر فيزيكيتر باشند، شما را زودتر خسته ميكنند و به رختخواب ميفرستند. از دعا غافل نشويد. ارتباط با خدا و توجه به مباني اعتقادي ديني ميتواند شما را از شيطان وسواس دور كند.