از مراجع بزرگ شيعيان بود. شيخ اعظم، فقيه بزرگ، علامه شيخ مرتضي انصاري. ايشان مادرش را تا نزديك حمام به دوش ميگرفت و او را به زن حمامي سپرده، ميايستاد تا بعد از پايان كار او را دوباره به روي دوشش گذاشته و به خانه برگرداند. هر شب بهدستبوسي مادر رفته و صبح بدون اجازه او از خانه بيرون نميرفت. ايشان پس از مرگ مادر، بهشدت ميگريستند و وقتي اطرافيان علت را جويا ميشدند، ميفرمودند: گريهام براي اين است كه از نعمت بسيار مهمي چون خدمت به مادر محروم شدم! ايشان پس از مرگ مادر با آنكه مادرشان از متدينههاي روزگار بود، با وجود كثرت كار و تدريس و مراجعات بسيار مردم، تمام نمازهاي واجب عمر مادرش را خواند. اين يكي از بزرگاني است كه با خدمت كردن به مادرش به مقامات عاليه رسيد و بيترديد در دنيا و عقبي صاحب عزت شد.
به كجا چنين شتابان؟! بد نيست به اين نعمتهاي الهي كه خداوند منان از سر لطف به بندگانش عنايت كرده كمي بيشتر بينديشيم و قدر آنها را تا از وجودشان بهره ميبريم، بدانيم. فراموش نكنيم كه هر وقت عكسشان را با روباني مشكي رنگ به ديوار اتاقمان نصب كنيم، تنها حسرت و پشيماني است كه نصيبمان ميشود. كساني كه غافل بودند، حسرت ميخورند كه چرا قدر آنها را ندانستند و آنهايي كه به والدينشان خدمت كرده، سري به نشانه حسرت تكان ميدهند كه چرا بيشتر به آنها خدمت نكردند. ما كجاي راهيم؟ اگر هنوز از اين نعمت بهرهمنديم، فرصت را غنيمت شمرده و نوكر ايشان باشيم تا خداوند آقاي ديگرانمان كند. اگر هم از دستشان داديم برايشان خيرات داده و طلب مغفرت كنيم تا حتي بعد از مرگشان هم دست به درگاه الهي بلند كرده و برايمان دعا كنند. هنوز دير نشده، فقط كافي است از خواب غفلت بيدار شويم!