نخستين قدم براي كمك به آنان كمك به راهرفتن روزانه است. قدم دوم كمك به كنار گذاشتن شرم از وسايل است. هر انساني در هر سني ممكن است ناتوانيهايي داشته باشد كه با كمك وسايلي جبران شوند. بسياري از مردم عينك ميزنند، گروهي از مردم به ياري سمعك صداي اطراف را ميشنوند، كساني با عصا يا حتي با واكر راه ميروند، انواع پروتزها نيز به آدمها كمك ميكنند تا به شرايط عادي زندگي برگردند. اما طبيعتا نياز به استفاده از اين وسايل در ميان سالمندان بيشتر است.
همانطور كه بايد به سالمندان بباورانيم كه هنوز ميتوانند كارهاي خودشان را مديريت كنند و انجام بدهند و نياز ندارند كسي برايشان نان و شير بخرد، از سوي ديگر بايد به آنان بباورانيم كه استفاده از وسايل جبراني نه خجالت دارد و نه پنهان كردن. استفاده از عينك، سمعك، عصا، واكر، دندان مصنوعي، پروتزهاي نگهدارنده كمر و گردن و حتي در موارد لازم استفاده از سوند دليلي براي خجالت نيست و نيازي به پنهان كردن ندارد.
پيري نه زشت است و نه موجب سرافكندگي و نه موجب ازكارافتادگي. اگر اين 3 چيز را به سالمندانمان بباورانيم، آن وقت آنها ميتوانند در شرايطي واقعي زندگي كنند. اگر سالمندي اين 3 را باور كرد، پيادهروي ميكند، از وسايلي كه نياز دارد بيخجالت استفاده ميكند و حس بدي نسبت به سفيدي مويش يا چروكهاي پوستش ندارد.
برعكس، سالمندي كه اين 3 را باور نكند از سفيدي مو و چروكهاي پوستش غمگين ميشود و همواره دنبال پوشاندن اينها با رنگ و كرم است. طبيعتا رنگ و كرم به سلامتي او كمك نميكنند. او همچنين از استفاده از وسايلي كه به آنها نياز دارد احساس شرم ميكند. ترجيح ميدهد به جاي خواندن با عينك، متن را حدس بزند. به جاي استفاده از سمعك وانمود كند از سر غرور و تبختر است كه جواب اطرافيان را نميدهد و بسياري چيزها از اين دست. در چنين شرايطي او ناتواني خود را دوچندان باور ميكند و تلاشي براي ورزش و راههاي ديگر بهبود يا محافظت از جسمش نميكند. اين وضع بسيار بدي است.