بروز اين دو ويژگي، رفتاري طبيعي در دوران جواني است كه پدر و مادرها را دلواپس ميكند. راهكار اين معضل، مورد توجه و مشورت قرار دادن او در اين سنين است. اما اينكه والدين، كي و چطور و با چه شرايطي جوان را طرف مشورت خود قرار بدهند موضوعي است كه ما در اين مطلب به آن اشاره ميكنيم.
- 1- بزرگترها ازنوجوان مشورت بگيرند
دوستي به جاي دلواپسي
جوان بايد بياموزد بزرگترهاي آگاه بايد مشاور او هم باشند. فرهنگ زندگي با مشورت؛ يعني اينكه فرد نخواهد فقط با تكيه بر فكر خود زندگي كند و از تجربه و خرد جمع هم كمك بگيرد.
اگر تربيت مشورتي براي يك جوان عادت شود به او كمك ميكند تا با كمك يادگيري از افراد با تجربه، قدرت تفكرش رشد كند، جوانب مختلف يك موضوع را بررسي كند، كمتر آزمون و خطا كند، بيشتر به رعايت ادب اجتماعي پايبند بماند و زمينه انس بيشتر با خدا و مشورت گرفتن از عالمان دين خدا را تجربه كند.
خشت اول
فوت اول كوزهگري اين تربيت، قدم اولي است كه والدين بايد بردارند و آنها باشند كه از جوان مشورت بخواهند. احتمالا از خودتان ميپرسيد: مگر ميشود؟! مشورت از آدمهايي كه چيزي بلد نيستند و كمتجربهاند؟ چطور بزرگتر از كوچكتر مشورت بگيرد؟ اين همان خشت اولي است براي اينكه كه همه اعضاي خانواده باور كنند «همهچيز را همگان دانند». «ندانستن عيب نيست، نپرسيدن عيب است» و... وقتي بزرگترهاي خانه اهل نظرخواهي و مشورت از فرزندان بشوند؛ جوان بهخود نهيب ميزند كه من هم حتما به مشورت نياز دارم. بزرگترهايي كه روي حرف بيدليل اصرار كنند، اهل مطالعه و شاگردي علما نباشند، روحيه مشورت خواهي فرزندشان كمتر ميشود. قرآن دلايل كمشدن قدرت فهم در بعضي انسانها را اصرار بيدليل به ادامه راه اجداد و لجبازي در پذيرش حرف حق ميداند. اين تذكر قرآن يعني همان بايد به فرزند گفت كه من هم بهعنوان مادر يا پدر ممكن است خطا كنم، من هم حرف حق را ميپذيرم.
تمرينهاي مشورتخواهي از نوجوان
در مرحله اول تربيت مشورتي پدر و مادرها بايد به چند ريزهكاري توجه كنند:
شايد مثل فيلمها دور يك ميزگرد جمع نشويد و بگوييد كه ميخواهم از تو مشورت بگيرم اما از تكنيك اسمگذاري استفاده كنيد. وقتي نظر او را پرسيديد و او جواب داد، بگوييد: «چه مشورت دقيقي، اين يه مشورت عاليه» شايد جواب او به معني واقعي مشورت نباشد اما تكرار اسم مشورت در عادتدهي جوانها اثرگذار است.
مادرها خيلي مهماند: هرچه مادرها عادت كنند از پدرها مشورت بگيرند و اين را علني هم كنند؛ آموزش بچهها آسانتر ميشود.
ممكن است فرزندتان نظر خوبي هم براي مشورتخواهي شما نداشته باشد؛ در اين صورت تشكر كنيد و بگوييد از ايدهات براي كامل كردن فكرم استفاده ميكنم. هرگز اين جمله را به زبان نياوريد كه «اين را ميدانستم»؛ زيرا شنيدن متداول اين جمله، براي احساس مفيد بودن جوان و تلاش او براي رشد مضر است.
مشورت را برايش شيرين كنيد. والدين بهتر از هركسي فرزند را ميشناسند پس براي بالا رفتن اعتماد به نفس فرزندتان در حيطه آگاهي و توانش از او مشورت بخواهيد تا بدون جواب نماند.
بين بچهها رابطه ايجاد كنيد. در خانوادههايي كه چند فرزند وجود دارد يا بچههاي اقوام نزديك هستند؛ تمرين مشورت خواهي ميتواند بين مشورت گرفتن كوچكترها از بزرگترها باشد. اين تمرين ساده مشورتي در ايجاد حس محبت و مسئوليتپذيري بين بچهها هم اثر ميگذارد.
شناخت انواع متخصصها و علم آنها براي پيدا كردن مشاور خوب لازم است. براي تقويت اين مهارت، افزايش رفتوآمد با افراد آگاه، سرزدن به نمايشگاههاي كار و مهارت، اطلاع از روزنامهها و سايتهاي مهم و... را از ياد نبريد. به فرزندتان عادت دهيد تا نشاني افراد آگاه و رشتههايشان را در يك دفترچه تلفن جمعآوري كند تا زماني كه به كمك فكري آنها نياز داشت به سراغشان برود.
- 2- جوانها از بزرگترها مشورت بگيرند
هر بزرگتري مشاور ميشود؟
شما بهعنوان والدين بايد به جوان خود ياد بدهيد با چه آدمهايي ميتواند مشورت كند و چه كساني شرايط و صلاحيت مشورت گرفتن را دارند.
جديتر از اين سؤال كه آيا هر بزرگتري مشاور است؛ اين سؤال مطرح ميشود كه چهكسي صلاحيت مشاور شدن براي جوان را دارد؟ از نكتههاي تربيتي نهجالبلاغه ميتوان فهميد: اول اينكه مشاور نبايد بخيل باشد چون او را از كار بهتري كه خرج و هزينه داشته باشد نهي ميكند. دوم: مشاوري كه ترسو باشد روحيه جوان را سست ميكند. سوم: بدترين مشاوركسي است كه آدمهاي پرخطا هم با او مشورت ميكنند. پس بزرگتري كه اين 3 ويژگي منفي را داشته باشد يا به تعبير اميرالمومنين(ع) همزمان با هم قدرت فكري و كردار خوب را نداشته باشد، نميتواند براي هيچكس مشاور خوبي باشد.
مشاورت را امتحان كن
مشورت گرفتن، تسليم كردن 6دانگ حق انتخاب به فرد ديگري نيست و حتي بعد از انتخاب مشاور، جوان بايد او را محك بزند. به فرموده امامعلي(ع) 3 شرط، بعد از تجربه داشتن، براي امتحان كردن صلاحيت يك مشاور لازم است: 1- در گفتن حرف حق صريح باشند. مثلا به فرزندتان ياد دهيد در مورد يك سؤال حل شده مشاور را امتحان كند، ببيند آيا توان بيان صادقانه جواب را دارد؟ 2- در آنچه خدا براي دوستانش نميپسندد ياريات نكند. مثلا جوان در اول مشاوره ميتواند نظر مشاور را درباره يك عادت بد اما رايج جامعه بپرسد تا بداند اين مشاور جواب عاميانه ميدهد يا خداپسندانه. 3- دائم دنبال تأييد حرف ما نباشد و جرأت بيان اشتباهات جوان را داشته باشد.
حرفهاي مشورت بگير
بايد به جوان كمك كرد كه علاقهاش به مشورت بدون افراط و تفريط باشد. مثلا يك فرد اهل مشورت را كه افراط و تفريط ندارد براي او الگو كنيد؛ يا از يك فرد موفق كه اهل مشورت است به بزرگي ياد كنيد. بين اعضاي خانواده، شخصيت فيلمها و... دنبال الگو باشيد تا بهصورت عملي نتيجه مشورت در زندگي را به جوان نشان دهيد. از طرفي، ممكن است جوان خيلي به مشورت وابسته شود تا جايي كه بخواهد براي هر كار كوچكي هم از ديگران نظر بپرسد. اين طور وقتها او را بيجواب بگذاريد و بگوييد: «اين مسئله جزئي است و تصميم خودت از همه دقيقتر هست. من به تو اعتماد دارم.»
- 3- تمرينهايي براي مشورتگيري جوان از ديگران
موضوع را بتواند درك و توصيف كند: شايد لازم باشد به جوانتان بگوييد كه جواب سؤالش را نميدانيد و بهتر است از فرد ديگري مشورت بگيرد اما ميتوانيد با هم پيش يك عالم و متخصص آگاه برويد. در هر صورت نياز جوانتان در اين مرحله اين است كه با بيان روشن، سؤال و خواستهاش را با شما يا فرد مطمئن ديگري مطرح كند.
افرادي كه توان مشورت دادن را دارند، بشناسد: مشورت همانقدر كه ميتواند ادب و تفكر اجتماعي را فعال كند، به جوان در تشخيص اينكه نياز او را چهكسي ميتواند برطرف كند هم كمك ميكند. اگر جوانتان بخواهد بداند چه استعدادي دارد معلمها و روانشناسان ميتوانند به او كمك كنند اما اگر سؤال ديني داشته باشد جايي مثل مسجد و روحانيون و امام جماعتها كمككنندهاند. به او بياموزيد كه هركس را براي كاري ساختهاند و تخصصهاي افراد با هم فرق دارد. اين روش، گفتن «نميدانم» را هم براي والدين راحتتر ميكند.
بهترين را انتخاب كند: از بين افراد مختلفي هم كه براي سؤال او جوابي دارند بايد بهترين را شناخت. به اين حديث امامعلي(ع) توجه كنيد: هرگاه به مشورت نيازمند شدي، نخست به جوانها مراجعه نما زيرا آنان ذهني تيزتر و حدسي سريعتر دارند. سپس نتيجه را بهنظر ميانسالان و پيران برسان تا آنرا پيگيري نمايي و عاقبت آنرا بسنجي و بهترين راه را انتخاب كني چراكه تجربه آنان بيشتر است.
جمعبندي، ارزشيابي و نظر شخصي: قرار است جوان ياد بگيرد مشورت كند اما در كنار اين، هميشه بايد تمرين كند كه منفعل نباشد و با تفكر به بررسي شرايط بپردازد. بعد از اينكه از شما يا ديگري مشورت گرفت از او بپرسيد: «نظر خودت چيست؟ حالا چي فكر ميكني؟ چه نكته جديدي از مشورت به ذهنت رسيد؟»
نسخه بيعمل ارزش ندارد: اگر به جوان كمك كنيد تا هدف و سؤالي كه به خاطر آن مشورت گرفته جدي شود؛ نوبت آن است كه بداند وقت عمل است. دلخوش شدن به مشورت بهترين مشاورها هم ربطي به موفقيت پيدا نميكند مگر اينكه عمل هم در كنارش باشد. مريضي كه با نظر خودش به بخشي از نسخه دكتر عمل كند و بخشي را رها كند درمان نميشود.