اصلا يكي از نظريههاي بزرگ دنياي رسانهها در 50-40 سال پيش بر مبناي عملكرد همين آمپولهاي شبيهسازي شده، كه هنوز هم اغلب ما از شنيدن نام آن رعشهاي به تن مان ميافتد. اسمش هست:« نظريه تزريقي.» مخلص كلام آن هم اين است كه پيامهاي رسانهاي ميتواند بهطور مستقيم و فوري بر مخاطب اثر بگذارد، يعني اينكه رسانه قادر است مثل يك سرنگ محتواي مورد نظر خود را به مخاطب تزريق كند و انتظار داشته باشد كه مخاطب هم تحتتأثير پيام همان كاري را انجام دهد كه فرستنده پيام ميخواهد. شايد بر حسب شرايط اجتماعي آن روزگار و انحصار رسانهاي موجود اين حرف چندان پربيراه نبوده باشد اما نظريههاي رسانهاي جديد براي مخاطب نقش فعال تري درنظر گرفتهاند. اين موضوع شايد خيلي ساده بهنظر برسد اما باور كنيد بسياري از افراد سياستگذار در حوزه رسانهها و همچنين مسئولان برخي از رسانههاي تأثيرگذار در كشور ما همچنان در ميانه دهه 50 و 60 ميلادي به سر ميبرند و فكر ميكنند هرآنچه آنها و رسانه در اختيارشان، مخاطب به آنها عمل ميكند.
براي يكبار ديگر نمونههايي از اين رويداد را در انتخابات اخير مجلس شوراي اسلامي و مجلس خبرگان شاهد بوديم. بهطور مثال يك رسانه مغرض خارجي در يكي از برنامههاي خود پيشنهاد داد كه مردم تهران به فلان شخص يا گروه رأي ندهند. آن وقت يك حجم عظيم از پيامهاي رسانهاي در رسانههاي تصويري ما شكل گرفت تا نشان بدهد كه آن رسانه چه گفته و ما بهتر است برخلاف آن عمل كنيم. اصرار بر اين موضوع نشان ميداد كه هنوز هم خيليها گمان ميكنند مردم مطابق حرف رسانهها عمل ميكنند. اين درحالي بود كه طيفي در اين انتخابات تمام كرسيهاي تهران را از آن خود كرد كه به نسبت گروه مقابل از فضاي رسانههاي رسمي بسيار كمتري بهره ميبرد. آنها ميگفتند به آن گروه و اشخاص رأي دادند، اما نه بهخاطر همسويي با آن رسانه خارجي و نه بهخاطر لجاجت با رقيب داخلياش؛ فقط بهخاطر اينكه آنها تصميم خود را خيلي وقت پيش گرفته بودند، پيش از آنكه تبليغاتي براي انتخابات شروع شود.
رسانه در شرايط فعلي ما بيشتر از گذشته نقشي شبيه كاتاليزور(شتاب دهنده) پيدا كرده است.در اين شرايط لزوما فرايندهاي اجتماعي بهوسيله رسانهها بهوجود نميآيند بلكه شتاب ميگيرند. وقتي بستر اجتماعي براي انجام يك فعل مهيا باشد، هيچ قدرت رسانهاي نميتواند جلوي آن را بگيرد. اگر اين نكته ظريف را درنيابيم، اشتباهات بعدي ممكن است خطرناكتر از اين باشد.