بهجاي تراكت، پوستر، تقويم سال ۱۳۹۵ و... بذر درخت هديه ميداد؛ اتفاقي كه خيلي از شهروندان تهراني را تحتتأثير قرارداد. باب آشنايي ما با «عادل مزاري» همين بود اما او براي تبليغات خود و برنامههايش دست به ابتكارات ديگري نيز زده بود؛ ابتكارهايي كه او را به متفاوتترين كانديداي انتخابات مجلس دهم تبديل كرد.
در روزهاي شلوغ انتخابات اگر گذرتان به حوالي سينما آزادي و روبهروي متروي ميرزاي شيرازي ميافتاد، آدمهايي را ميديديد كه بالباسهاي زيباي محلي به استقبال شما ميآيند. احتمالا شما هم مثل ما در نگاه اول تصور ميكرديد كه قرار است يكي از همان اقلام تبليغاتي هميشگي را بگيريد و ممكن بود دستشان را رد كنيد اما اگر مثل ما مقهور لبخند شيرين يكي از كوتاهقامتاني كه مسئول پخش تبليغات بودند ميشديد، از چيزي كه در دست گرفتهايد شگفتزده ميشديد. بذر درخت؛ اين هديه آقاي مزاري به ما بود. او به جاي اينكه از كاغذ براي معرفي برنامههاي خود استفاده كند براي معرفي شعار انتخاباتي خودش كه «حفظ محيطزيست» است بستههاي كوچكي تهيهكرده و در آن بذر درخت قرار داده و آنها را حتي به درختان آويزان كرده است و در شرح اين اقدام آورده:«براي چاپ تبليغات چند درخت قطعشده است؟ براي جبران اين آسيب به محيطزيست، بذر درون بسته را در دل خاك بكاريد. تغيير را از خودمان آغاز كنيم.»
- يك ستاد واقعا مردمي
از بچهها سراغ خود آقاي مزاري را ميگيريم كه به طبقه اول هدايتمان ميكنند. آقاي مزاري پشت پنجره ايستاده و با رضايت فعاليت بچههاي ستادش را تماشا ميكند. جلو ميروم و خودم را معرفي ميكنم. خوشحال ميشود و ميگويد: «من هم مثل شما اهل رسانهام». از سردبيري روزنامه «صبح زاهدان» ميگويد و ما را براي گفتوگو به اتاق خودش هدايت ميكند. ميگويم معلوم است خيلي خرج كردهايد! ميخندد و عكاسش را صدا ميزند تا از حضور ما در ستاد عكس بيندازد. رو ميكند به ما و ميگويد: «من ميتوانم ادعا كنم كه كمتر از هركسي در اين انتخابات خرج كردهام. البته منظورم از خرج، صرفا هزينه مالي است وگرنه انرژي زيادي خرج كردهايم». عكاس وارد ميشود. آقاي نامزد چهره متعجب ما را كه ميبيند ميگويد: «مثلا همين عكاس ستاد من، هيچ حقوقي نميگيرد، هيچ وعده عجيب و غريبي هم به او ندادهام و اگر ميبينيد بيشتر وقت خودش را در ستاد ميگذراند به انتخاب خودش است. همه كساني كه تبليغات من را پخش ميكنند هم همينطور. من سردر اينجا نوشتهام ستاد مردمي و اگر بخواهم پول بدهم تا برايم تبليغ كنند ديگر ستاد مردمي نيست و در واقع من يك دروغگو هستم».
- تبليغ متفاوت، مُبلغ متفاوت
آقاي مزاري رئيس كميسيون فرهنگي و اجتماعي كلانشهرهاي ايران، روزنامهنگار و مدرس دانشگاه است و كلي فعاليت خيريه دارد؛ از احداث ۱۵ مدرسه در مناطق محروم كه تاكنون هزاران نفر در اين مدارس تحصيل كردهاند تا تأسيس كمپ ترك اعتياد «اميد زندگي» در تهران كه به درمان بيش از ۲ هزار معتاد انجاميده. او ما را با چند نفر از بچههاي ستاد آشنا ميكند كه همگي از بچههاي درمان شده همين كمپ بودهاند. در ستاد خانمهايي هستند كه در خانههاي كارآفريني و ايجاد اشتغال براي بانوان سرپرست خانواري فعاليت ميكنند كه مزاري تأسيس كرده است. يكي ديگر از اتفاقاتي كه در اين ستاد به چشم ميخورد حضور كوتاهقامتان و دوقلوها براي تبليغات است. چرايياش را از يكي از همين بچهها جويا ميشويم كه ميگويد: «آقاي مزاري حامي انجمن كوتاهقامتان بلندهمت ايران است و به گردن همه ما خيلي حق دارد چون براي بيشتر ما زمينه كار كردن فراهم كرده». حضور دو قلوها هم بهخاطر برگزاري «جشنواره كوتاهقامتان» و «دوقلوها» است. مزاري مديرعامل مؤسسه فرهنگي خيريه علوي، بنيانگذار مركز حمايت از معلولان ذهني بندرعباس و موسس نخستين و تنها كتابخانه عمومي بخش خصوصي در سيستان و بلوچستان است. راهاندازي كتابخانه محله استاد معين، 6 سراي محله، خانه سلامت و مركز كارآفريني از ديگر فعاليتهاي مزاري است كه خيلي از شهروندان را ترغيب كرده تا بدون چشمداشت او را تبليغ كنند. ميخواهم از ابتكار حضور مبلغان با لباس قوميتهاي ايراني بپرسم كه يكي از بچههاي ستاد ميگويد: «آقاي مزاري مدير برگزاري هفتههاي فرهنگي اقوام و استانها در تهران هستند و خيلي از هموطنان ما از ايلام، بوشهر، اردبيل، كرمان، كاشان، سيستان و بلوچستان، لرستان، قزوين، تالش، ديلمان گيلان و... براي تبليغ آقاي مزاري بهصورت داوطلبانه به خط شدهاند». در ستاد مركزي آقاي مزاري به يك خانم مسن برخورد ميكنم كه با لهجهاي غريب برنامههاي آقاي مزاري را براي يكي از شهروندان توصيف ميكند. صدايش نظر همه ما را بهخود جلب ميكند. يكي از بچهها برايم توضيح ميدهد كه اين خانم، قابله مادر آقاي مزاري بوده و او را به اين دنيا آورده و حالا يك تنه چند روز است كه دارد براي او تبليغ ميكند. اينجا فقط اقلام تبليغاتي نيست كه متفاوت است؛ مبلغان هم تفاوتهاي بينظيري دارند.
- از تفاوتها استفاده كنيم
از آقاي مزاري ميپرسم چطور اينهمه آدم متفاوت را گردهم جمع ميكند؟ با خنده ميگويد: «مردم واقعي همينها هستند، همين قدر متفاوت و خواستههاي متفاوتي هم دارند. ما بايد زمينه لازم براي فعاليت همه اين افراد متفاوت را فراهم كنيم بهويژه معلولان». يكي از كوتاه قامتان برايمان وسيله پذيرايي ميآورد. مزاري ادامه ميدهد: «من خوشحالم كه بخشي از تبليغات اندك انتخاباتيام به وسيله همين افراد انجام ميشود؛ چون جامعه ما براي پذيرش معلولان آماده و ساخته نشده است و دلسوزي لازم را در اين حوزه كمتر ديدهايم. در دنيا حمايت از معلولان تعريف شده است. بهعنوان مثال كشور چين سال گذشته به عنوان صدمين شهر استاندارد براي معلولان، شهر بدون مانع را تأسيس كرد. اما در كشور ما متأسفانه حتي ذهنهاي بدون مانع را نيز براي معلولان نساختهايم. نبايد به معلول با ديد يك انسان ناتوان نگاه كرد چون يك معلول فردي متفاوت است و اين تفاوت مربوط به ويژگيهاي خاص هر فرد است كه در افراد مختلف يكسان نيست. خوشحالم كه با وجود همه نامهربانيها، خود اين افراد از هر موقعيتي براي اثبات اينكه تفاوت چنداني با آدمهاي عادي ندارند استفاده ميكنند» .
- باشگاه دوستداران تهران؛ خلاصه همه برنامهها
دوباره به آقاي مزاري ميرسيم. دوچرخهسواري ميكند. ما را كه ميبيند ميخندد پياده ميشود. دور محوطهاي كه تعبيه كردهاند كه پر از گل است دور ميزنيم و به تابلوي «باشگاه دوستداران تهران» ميرسيم. آقاي مزاري دم در ورودي ستاد منتظر ماست. ميخندد و از دوچرخههايي كه براي اين باشگاه تهيهكرده تعريف ميكند. از استقبالي كه مردم از اين دوچرخهها داشتهاند ميگويد و اينكه روزهاي اول فقط يك دوچرخه داشته و كمكم تعدادشان را افزايش داده. از چگونگي شكلگيري باشگاه دوستداران تهران ميپرسيم؛ ميگويد: «اين باشگاه خلاصه همه اهداف من براي شركت در مجلس است. من دنبال مطالبات ملي هستم؛ دنبال تهراني بدون متكدي، بدون معتاد، بدون كارتنخواب، بدون آلودگي هوا. ما دنبال تهران زيبا هستيم؛ باشگاهي كه مردم در كنار هم بهعنوان دغدغهمند اصلي كمك ميكنند تا تهراني زيبا داشته باشيم. نخستين كساني كه به عضويت اين باشگاه درآمدند معتاداني بودند كه نجات پيدا كرده بودند؛ كارتنخوابهايي كه به زندگي بازگشته بودند و...؛ كساني كه نمونه عيني اين اتفاق هستند كه ميتوان ريشه اعتياد را خشكاند و زندگي را از نو ساخت. ميشود ريشه فقر را خشكاند و كارآفريني كرد. ما براي همه اين اتفاقات يك نمونه عيني و زنده داريم. به همين دليل نيز ميتوانيم مردم را قانع كنيم كه ببينيد، من پيش از اين هم همه اين وعدههايي كه ميدهم را در يك اشل كوچك اجرا كردهام. براي هواي پاك هم مردم را به كاشت بذر گل و گياه دعوت ميكنم و استفاده از وسايل نقليهاي كه توليد آلودگي نميكنند». ميپرسم چرا نهال درخت يا گل طبيعي هديه نميدهيد؟ ميگويد: «اولين نكته اين بود كه هديه دادن اين بذرها از هديه كردن نهال و گل بهدليل حجم و نياز به مراقبتي كه دارند آسانتر بود اما در مرحلههاي بعد به اين نيز فكر كرديم كه مردم نسبت به چيزي كه خودشان كاشتهاند احساس مسئوليت بيشتري ميكنند. اينكه تو شكل اوليهتري از يك نهال را در خاك بكاري و با تلاش خودت آن را سبز كني اتفاق مهمي است» .
- نماد تبليغاتي: بذر درخت
آقاي مزاري ما را برميگرداند جايي كه عدهاي از مبلغان مشغول بستهبندي بذرها هستند. اينجا اتاقي است كه آقاي مزاري را به چهرهاي خاص براي انتخابات تبديل كرد. او درباره ايده اوليه اين كار ميگويد: شعار انتخاباتي من «حفظ محيطزيست» و «هر رأي، يك بذر است» كه مناسبت زيادي با اين اقدام دارد. از طرف ديگر من بر اين عقيدهام كه بايد تغيير را از خودمان شروع كنيم، همانطور كه در قرآن آمده است «خداوند سرنوشت هيچ قومي را تغيير نميدهد مگر خودشان بخواهند». اين بذرها يعني خودمان مسئوليم، يعني تغيير را از خودمان آغاز كنيم و البته اين بذر ميتواند جايگزين خوبي براي سبزه پرهزينه سفره عيد باشد و از هدررفت ميلياردها تومان منابع مالي و اسراف آب هم جلوگيري كند.
- عجايب التبليغات
امسال سال تبليغات متفاوت بود. خيلي از كانديداها سعي كردند شيوههاي مرسوم را كنار بگذارند و تبليغات خلاقانهاي براي جذب رأي بهكار بگيرند. اتفاقاتي كه گاهي خارج از چارچوب و عرف بود، يا آنقدر دمدستي و غيرخلاقانه بود كه سوژه ستونهاي مطبوعات شد و در شبكههاي اجتماعي دست بهدست چرخيد و مايه انبساط خاطر هموطنان شد. حالا كه ايام انتخابات سپري شده، برخي از جالبترين تبليغات را با هم مرور ميكنيم.
- نصيحت از نوع پدرانه
افتخار به فاميل يكي از تكرارشوندهترين شيوههاي تبليغاتي بود. فرزند فلاني، داماد فلاني، همسر فلاني، پسر خاله فلاني و... يكي از اقدامات قديمي براي رأيآوري است اما يكي از كانديداها جلوهاي ديگر از اين اقدام را روكرده. اين پسر جوان، فرزند نماينده قبلي است. او براي تبليغات خود ايده جالبي را بهكار گرفته كه در فضاي مجازي از آن استقبال ويژهاي شد و با تغيير كپشن عملا بهعنوان يك لطيفه تصويري دستبهدست شد. اين تبليغ ايده اوليه خوبي داشت كه پدر و پسر را در يك قاب نشان ميداد درحاليكه پدر در حال نصيحت فرزند خويش است. شرح عكس آنقدر تغيير كرد كه شرح اصلي آن (هميشه خاك پاي مردم باش) را كمتر كسي ديد.
- شعر و تضمين شعارهاي ملي
كلا استفاده از شعر و شعار يكي از نمونههاي خلاقيت در تبليغات بود و در اين ميان جايزه پراستقبالترين شاعر به سهراب سپهري ميرسد. «جاي مردان سياست بنشانيد درخت تا هوا تازه شود» در كمال تعجب پوستر انتخاباتي چند تن از نامزدها را تزيين كرده بود. البته كانديداهاي محترم اگر دقت ميكردند متوجه ميشدند كه استفاده از اين شعار بيشتر ضدتبليغ خودشان است. البته يكي ديگر از خلاقترين كانديداها نيز شعار «من درد مشتركم» را براي خود انتخاب كرده بود كه البته نياز به شرح و توصيف ندارد.
- تبليغات با پختن نان!
يكي از كانديداهاي انتخاباتي اين دوره از انتخابات مجلس شوراي اسلامي نيز با حضور در يك نانوايي در حوزه انتخابيه خود بهصورت نمادين اقدام به پختن نان كرده است.
- حمايت اسكيت سواران
هواداران يكي از كانديداهاي اين دوره از انتخابات مجلس شوراي اسلامي هم از يك تيم اسكيتسوار استفاده كرده كه لباس منقش به نام اين كانديدا را بر تن كرده و در سطح شهر اسكيت سواري ميكنند. استفاده از ورزشكاران به انواع و اقسام مختلف هم يكي ديگر از نمودهاي خلاقيت بود؛ از عكس انداختن با ورزشكاران شناختهشده تا عكس انداختن با لباسهاي ورزشي.
- رأي دهيد، يك سال اينترنت رايگان بگيريد
با پيشرفت تكنولوژي بايد هم منتظر چنين اقداماتي باشيد. ديگر كباب و آش رشته و آبگوشت جوابگوي نيازهاي جوانان نيست و براي رأي دادن بايد شيوه ديگري را اتخاذ كرد. در يكي از استانهاي كشور كانديداي مربوطه يك سال اينترنت رايگان به رأي دهندگان اهدا ميكرد. حالا اينكه از كجا ميفهميد چهكسي به او رأي داده و چهكسي نه! ما كه نميدانيم.
- رنگ تبليغات فقط صورتي!
يكي از كانديداهاي انتخاباتي مجلس در حوزه انتخابيه خود گفته بود: «رنگ مورد نظر ستاد تبليغاتيام را صورتي انتخاب كردهام و هر كس نمادي از اين رنگ داشته باشد، يعني طرفدار من است و اگر طرفدار من باشيد، لوازم آرايش صورتي براي خانمها و قاب عينك صورتي در ميان آقايان توزيع خواهم كرد. دوران شامدادن و طايفهگرايي به سر آمده است چون درصورت طايفهبازي، كوتولهپروري در جامعه رواج پيدا ميكند.» بله!
- استفاده از جناب خان
يكي ديگر براي تبليغات از حضور جناب خان عروسك محبوب برنامه پرطرفدار خندوانه در ستاد انتخاباتي خود استفاده كرد. البته توجيه اين كانديداي محترم براي حضور اين عروسك در ستاد اين بود كه مردم اين عروسك را بهعنوان يكي از بيپرواترين چهرههاي تلويزيوني ميشناسند كه در برنامه خندوانه با سياستمداران متعددي درباره مسائل سياسي روز گفتوگو كرده بود. البته در كنار اين عروسك، يكي از پرندگان بازي «انگري بردز» هم حضور داشت كه توضيحي درباره آن وجود ندارد.