تاریخ انتشار: ۱۳ شهریور ۱۳۸۵ - ۰۵:۱۹

سمیه شرافتی: در یک لحظه ناگهان احساس کردم تمام دنیا روی سرم خراب شده و عرق سردی روی پیشانی ام نشسته است. در حالی که از سرزنش های مکرر اطرافیانم به ستوه آمده بودم خود را بر روی تخت بیمارستان می دیدم.

 نمی توانستم حرف بزنم ولی صدای آنها را می شنیدم. حس می کردم نیمی از بدنم فلج شده و حتی قادر به راه رفتن هم نیستم. همه دوروبرم را احاطه کرده اند و می شنوم که می گویند انگار به کما رفته . همسرم را می دیدم که با نگرانی مدام به این طرف و آن طرف می رود و کسانی که همیشه مرا مورد آزار قرار می دادند حالا بیش از اندازه دلواپس شده اند. همین احساس خوبی به من می داد. در میان این فضای تشویش زده ناگهان صدای پزشکی را شنیدم که می گفت: نگران نباشید. هیچ اتفاقی نیفتاده، او کاملاً سالم است.

با واکنش هیستری تا چه حد آشنا هستید؟ آیا با مرور خاطره فوق به این فکر کردید که شاید شما هم در زمان هایی از زندگی خود به این حالات دچار شدید و یا این که شکایت های جسمی مکرری داشته اید در حالی که هیچ کدام از آنها واقعیت خارجی نداشتند و حتی پزشک هم آن را تایید نکرده است؟
هیستری پدیده ای است که شاید بتوان آن را در زمره بیماری های اعصاب و روان قرار داد.

واکنش هایی که در نتیجه این اختلال ظاهر می شوند به صورت شکایات مختلف جسمی از قبیل سردرد، درد اعضا، دردهای شکمی، تهوع و استفراغ است که می توان کری، کوری، فلج به خصوص فلج نیمه بدن را به آن اضافه کرد. هیستری معمولاً در پی ناکامی، محرومیت و شکست بروز می کند و بیمار با بروز این واکنش ها به طور ناخودآگاه خود را ارضا می کند.

در مورد این اختلال، علت آن و همچنین تصورات غلط برخی از پزشکان در مورد هیستری با دکتر بابک زمانی متخصص مغز و اعصاب گفت وگو کرده ایم. ایشان معتقدند تشخیص بیماری هیستری و درمان آن فقط باید از سوی روان پزشک انجام گیرد و تشخیص آن از سوی پزشکانی که تخصصی در زمینه بیماری های اعصاب و روان ندارند اصلاً کار صحیحی نیست.

  •  آقای دکتر! بهتر است بحث مان را از تعریف هیستری شروع کنیم.

 هیستری نمایش یک سری از علائم جسمی به دلیل عوامل روحی است. این علائم جسمی در حقیقت وجود ندارند. ممکن است کسانی که دچار هیستری هستند مبتلا به بیماری باشند که به آن واکنش تبدیلی می گوییم و یا این که مبتلا به تمارض شوند. کسی که دچار فلج نیمه بدن شده ولی سکته مغزی نکرده ممکن است دچار تمارض یا واکنش تبدیلی شده باشد.

  •  آیا تمارض و واکنش تبدیلی شکلی از اختلال هیستری هستند؟


 بله، به عنوان مثال در اختلال تبدیلی فرد مشکلاتی را در زندگی عاطفی، اجتماعی، اقتصادی و... دارد که این مشکلات فشارهای زیادی را بر او تحمیل می کنند و همین باعث می شود که این فشارها به صورت علائم جسمی خودشان را نشان دهند. البته خود فرد متوجه نیست که مشکلات روحی سبب شده تا او یک سری از علائم جسمی را از خود نشان دهد. در واقع فرد احساس می کند خودش را در معرض نمایش گذاشته و به این صورت ارضا می شود.

در تمارض نیز در واقع فرد، بیمار نیست بلکه کسی است که خود را کاملاً از روی عمد به بیماری می زند تا از این طریق از طرف مقابلش امتیازی به دست بیاورد. مثل سربازی که خود را به مریضی می زند تا به هدفش که گریز از انجام وظایف است برسد. به همه این واکنش ها هیستری می گویند. البته باید مواظب بود که این موارد را از هم کاملاً افتراق داد یعنی به کسی که تمارض دارد مارک اختلال تبدیلی نزد و بالعکس.

  •  نوع هیستری و علائم آن به چه عواملی بستگی دارد؟


در طول تاریخ نوع هیستری همواره در حال تغییر بوده و به فرهنگ جامعه بستگی دارد. مثلاً در گذشته علائم جسمی بارزتر بوده و افراد اغلب خودشان را به مردن می زدند و یا علائم کمای شدید در آنها دیده می شد. ولی به تدریج این علائم شکل حرکتی به خود گرفت و به خصوص در فرهنگ های پایین تر، فلج نیمه بدن و یا فلج اندام تحتانی شایع شد.

در حال حاضر نیز هرچه بیشتر جلو می رویم اشکال هیستری ظریف تر می شوند و شکل پیچیده تری به خود می گیرند. سردردهای عجیب و غریب، دردهای مبهم، سندرم خستگی روزانه و... از انواع آن هستند. البته اغلب اوقات این علائم خود را به شکل هیستری واضح نشان نمی دهند و این باعث می شود که پزشکان فکر کنند فرد واقعاً دچار بیماری جسمی است.

  • نحوه برخورد پزشکان و اطرافیان با بیمار مبتلا به هیستری به چه گونه ای باید باشد؟


 همان طور که گفتم در این اختلال هدف بیمار جلب محبت اطرافیان است؛ بلکه از این طریق شرایطش کمی تغییر کند، در حالی که هر محبت و توجهی از طرف اطرافیان ممکن است این بیماری را تشدید کند.

متاسفانه اطرافیان بیمار حتی بعد از این که پزشک تشخیص می دهد او بیماری خاصی ندارد همچنان به محبت و توجه بیش از حد خود نسبت به فرد ادامه می دهند. از طرف دیگر نیز بعضی از پزشکان وقتی که می بینند بیمار هیچ مشکل جسمی خاصی ندارد حالت تمسخرآمیزی به خود می گیرند که این اصلاً صحیح نیست و باز هم متاسفانه بعضی از پزشکان جوان فکر می کنند که کشف هیستری در یک بیمار کشف بزرگی است و در موارد اورژانس سعی می کنند این بیماری را در او کشف کنند.

با ادامه این روند ما تعداد بسیار زیادی از بیمار نیازمند مداوای پزشک را می بینیم که به آنها مارک هیستری زده شده و از آنها مراقبت پزشکی صورت نمی گیرد؛ مخصوصاً کسانی که دچار تشنج می شوند. از این پیچیده تر این است که در بسیاری از واکنش های تبدیلی یک هسته ارگانیک وجود دارد. یعنی دچار بیماری است ولی چون نمی تواند آن را بیان کند سعی می کند آن را با حرکاتش نشان دهد (مثل تشنج) و چون نقش خود را ماهرانه بازی نکرده پزشک آن را هیستری قلمداد می کند.

  •  آیا پزشکانی که فقط در حیطه سلامت جسمی بیمار دخالت دارند می توانند هیستری را تشخیص دهند؟


 این نکته بسیار مهمی است. پزشکانی که به کار جسم می پردازند فقط متولی بیماری های جسمی هستند و اگر نتوانستند وجود بیماری جسمی را در فرد تشخیص داده و ثابت کنند، صلاحیت این را ندارند که ببینند بیمار مشکل روحی یا هیستری دارد یا نه. در این موارد آنها باید بیمار را به روان پزشک ارجاع دهند و یا این که خودشان با این پزشکان وارد مشورت شوند.