جمعه ۲۱ مهر ۱۳۸۵ - ۱۷:۴۶
۰ نفر

سمیه شرافتی: شخصیت روان رنجورانه را تا چه اندازه می‌شناسید؟ تا چه حد با نگرش‌ها و رفتارهایی این افراد آشنا هستید؟

نگرش‌ها و رفتارهایی که بیانگر تمایل به سوی مردم است، علیه مردم حرکت می‌کند و یا این که از آنها فاصله می‌گیرد. «کارن هورنای»، یکی از روان تحلیلگران و کسی که سال‌های اولیه کودکی را در شکل‌گیری شخصیت انسان بسیار مهم می‌داند معتقد است: نیروهای اجتماعی در کودکی بر رشد شخصیت تأثیر دارند نه نیروهای زیستی. به نظر هورنای، مردم نه به وسیله پرخاشگری بلکه به وسیله نیاز به ایمنی و محبت برانگیخته می‌شوند.
نظریه شخصیت او شرح می‌دهد که چگونه کمبود محبت در دوران کودکی، اضطراب و خصومت را پرورش می‌دهد. این که کودک احساس امنیت و فقدان ترس کند، در تعیین بهنجار بودن رشد شخصیت او با اهمیت است. هورنای، تصور می‌کرد که نیاز ایمنی بر کودک حاکم است. منظور او، نیاز به امنیت و رهایی از ترس بود. امنیت کودک کاملاً بستگی به این دارد که والدین چگونه با او برخورد کنند و این که کودک را دوست بدارند و او را بخواهند.
هنگامی که امنیت تضعیف شود، خصومت به وجود می‌آید. ممکن است کودک به خاطر احساس درماندگی، ترس از والدین، نیاز به محبت والدین و یا احساس گناه ناشی از نشان دادن خصومت، آن را سرکوب کند. سرکوب کردن خصومت منجر به اضطراب بنیادی می‌شود به نوعی که فرد احساس می‌کند در دنیای خصمانه، تنها و درمانده است.
 این اضطراب پایه‌ای است برای به وجود آمدن روان رنجوری‌های بعدی. با این مقدمه حال می‌توانیم به انواع گرایش‌های روان رنجوری مثل اختلال شخصیت وابسته، شخصیت پرخاشگر و شخصیت منزوی بیشتر بپردازیم.

شخصیت مطیع
مهم‌ترین ویژگی اختلال شخصیت وابسته، نداشتن اطمینان برخود، وابستگی کامل به دیگران، رفتار تسلیم جویانه، کمرویی و تردید و پرهیز از مسئولیت‌ها است. نیاز بیش از حد شخصیت وابسته برای این که تحت حمایت و حراست قرار بگیرد، سبب می‌شود تسلط دیگران را به راحتی بپذیرد. ترس وی از جدایی موجب می‌گردد رفتاری تسلیم جویانه و مقاومت‌آمیز در برابر دیگران پیش گیرد. این رفتارها از ابتدای جوانی ظاهر می‌شود و در زمینه‌های گوناگون تجلی پیدا می‌کند.
شخصیت وابسته در تصمیم‌گیری‌های معمولی روزانه هم مشکل دارد، قادر به «نه» گفتن نیست و در هیچ مورد نمی‌تواند مخالفت خود را با نظر دیگران بیان کند. این افراد دیدی منفی، بدبینانه و مردد نسبت به خویش دارند و توانایی‌های خود و حتی آنچه را که مالک آن هستند را ناچیز می‌شمارند. روابط اجتماعی آنها محدود به افراد معدودی می‌شود که فرد به آنها وابسته است.
 این افراد معمولاً به یک شخصیت سلطه‌گر (دوست یا همسر) نیاز دارند که آنها را سرپرستی و راهنمایی نموده و از آنها حفاظت کند. همچنین برای رسیدن به اهدافشان مقابل دیگران مخصوصاً والدین به گونه‌ای رفتار می‌کنند که دیگران آنها را جالب یا دلنشین بیابند.
شخصیت‌های مطیع آشتی جو هستند و امیال شخصی خود را تابع امیال دیگران می‌کنند. هرگز جسور، انتقادی و یا پرتوقع نیستند و نسبت بر خودشان همواره نگرش ضعف و درماندگی‌ دارند. هر  گونه نشانه طرد (واقعی یا خیالی) برای آنها وحشتناک است و به افزایش تلاش برای به دست آوردن محبت مجدد شخصی که آنها را طرد کرده، منجر می‌شود البته منشأ این رفتارها برمی‌گردد به خصومت، احساس عمیق نافرمانی و انتقام‌جویی سرکوب شده که فرد وابسته آنها را به صورت وارونه نشان می‌دهد.
این اختلال می‌تواند ناشی از رفتار والدینی باشد که بیش از اندازه حمایتی و خودکامه هستند. این والدین وابستگی را در فرزندان خود ترغیب می‌کنند و این رفتار وابسته، حس مراقبت تسلی بخشی را برای والدین به ارمغان می‌آورد.
در صورت پایان یافتن یک رابطه نزدیک، افراد مبتلا به اختلال شخصیت وابسته ممکن است به سرعت در پی رابطه دیگری باشند که نیاز به مراقبت و حمایت آنها را ترغیب کند. اعتقاد آنها مبنی بر این که قادر نیستند در غیاب رابطه‌ای نزدیک کارکرد مناسبی داشته باشند موجب می‌شود به سرعت به شخص دیگری دلبسته شوند.
 اختلال شخصیت وابسته با دیگر اختلالات شخصیت به ویژه اختلالات شخصیت مرزی، اجتنابی و نمایشی همراه است. بیماری فیزیکی مزمن نیز ممکن است فرد را برای ظهور این اختلال مستعد کند.
 این اختلال در زنان بیشتر از مردان است. همچنین در فرزندان کوچک‌تر خانواده، احتمال آسیب‌پذیری بیشتری برای ابتلا به آن وجود دارد. بنیاد درمان شخصیت‌های وابسته نیز متکی به روان‌درمانی و دارو درمانی است. رفتار درمانی، خانواده درمانی و گروه درمانی نیز تاکنون نتایج موفقیت‌آمیزی داشته‌اند.

شخصیت‌ پرخاشگر
این افراد علیه مردم حرکت می‌کنند. آنها به گونه‌ای خشن و آمرانه، بدون توجه به دیگران عمل کرده و برای به دست آوردن کنترل و برتری که بسیار برای زندگی‌شان حیاتی است، باید همواره در سطح بالا عمل کنند و به وسیله ممتاز بودن و به دست آوردن شهرت از این که برتری آنها را تأیید می‌کنند، ارضا می‌شوند. این افراد برای پیش افتادن از دیگران برانگیخته می‌شوند و درباره هر کس برحسب استفاده‌ای که از رابطه با آنها می‌برند، قضاوت می‌کنند. آنها برای خشنودی دیگران تلاش نمی‌کنند بلکه جروبحث، انتقاد و پافشاری می‌کنند و هر کاری که برای به دست آوردن و حفظ برتری و قدرت لازم باشد انجام می‌دهند. آنها برای این که بهترین باشند سخت خود را تحریک می‌کنند بنابر این در شغلشان ممکن است موفق باشند. آنها از توانایی‌های خود مطمئن هستند و در نشان دادن و دفاع از خود بی‌پروا هستند.

شخصیت اجتنابی
افراد مبتلا به این اختلال از تماس بین فردی به دلیل ترس از انتقاد، عدم تأیید و یا طرد شدن دوری می‌کنند و برای این جدایی می‌کوشند تا خود بسنده شوند.
 برای همین بر امکانات خودشان متکی شده و اعلام بی‌نیازی می‌کنند. برعکس افراد مبتلا به شخصیت وابسته، این افراد از برقراری ارتباط جدید امتناع می‌کنند مگر این که کاملاً مطمئن باشند بدون هیچ انتقادی مورد محبت و پذیرش آنها قرار خواهند گرفت.
میل زیاد به تنهایی باعث می‌شود که تجربه‌ای مثل گوش دادن به موسیقی نیز این افراد را آشفته کند. آنها باید از هر گونه قید و بند مثل جدول زمانی، برنامه زمان‌بندی شده، تعهدات طولانی مدت و گاهی حتی فشارهای بسیار کوچک در زندگی اجتناب کنند. آنها نیاز به برتری دارند، اما نه به شیوه شخصیت پرخاشگر. چون نمی‌توانند به‌طور فعال بادیگران رقابت کنند. یکی از جلوه‌های این حس برتری، احساس بی‌نظیر و مجزا بودن و فرق داشتن است آنها جلوی تمام احساسات خود نسبت به دیگران، مخصوصاً عشق و نفرت را می‌گیرند یا این که آنها را انکار می‌کنند.
 این افراد به خاطر محدودیت عواطفشان، تأکید زیادی بر عقل، منطق و هوش دارند. رفتار اجتنابی اغلب در نوزادی یا کودکی همراه با خجالتی بودن، منزوی بودن و ترس از غریبه‌ها و موقعیت‌های جدید شروع می‌شود. اگر چه خجالتی بودن کودک یک پیش سیر برای این اختلال است، در بیشتر افراد با بالا رفتن سن به تدریج ناپدید می‌شود.
برعکس افرادی که در شرف بروز اختلال شخصیت اجتنابی هستند ممکن است در خلال بزرگسالی و اوایل کودکی، زمانی که روابط اجتماعی با افراد جدید از اهمیت خاصی برخوردار است به‌طور فزاینده‌ای خجالتی و دوری گزین شوند.
دیگر اختلالاتی که معمولاً همراه با اختلال شخصیت اجتنابی هستند عبارتند از: اختلالات خلقی و اضطرابی. این اختلال اغلب همراه اختلال شخصیت وابسته تشخیص داده می‌شود به دلیل این که افراد مبتلا به شخصیت اجتنابی به قلیل دوستان خود خیلی دلبسته و وابسته می‌شوند.
 به‌طور کلی می‌توان گفت فرد روان رنجور برای کنترل اضطراب بنیادی خود، به وسیله این گرایش‌ها فکر و عمل می‌کند. هر سه این گرایش‌ها به نظر هورنای در فرد وجود دارد منتهی همیشه یکی از آنها غالب است و دو گرایش دیگر با شدت کمتری وجود دارند.

کد خبر 5846

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز