اما پلاك روي ديوار و تابلوي بالاي آن ميگويد درست آمدهايم. اينجا يكي از مراكز رسيدگي وزارت كار و رفاه اجتماعي است. آدمها مثل اربابرجوعهاي هر اداره ديگري با مداركي در دست وارد ميشوند و بعد از طي كردن هفت خان اداري، منتظر نتيجه ميشوند. بعضيهاشان سردرگماند، كاغذهايي را كه براي راهنمايي مراجعين روي ديوار نصب كردهاند چندبار ميخوانند يا از ديگران كمك ميخواهند. وضعيتي كه نشان ميدهد بار اول است اينجا آمدهاند. بعضي ديگر كلافهاند، ميايستند گوشه حياط و پوشه مداركشان را ورق ميزنند يا آهي ميكشند و ميروند. اينكه كارفرمايان چه ترفندهايي براي شانه خالي كردن از زير قوانين كار در پيش ميگيرند، خود مسئلهاي است كه با همكلام شدن با بعضي از مراجعين دستگيرمان ميشود. علاوه بر اين، در جريان صحبت با آنها با برخي از قوانين اداره كار براي مقرري بگيران و همچنين ميزان اين حقوق براي افراد مختلف آشنا ميشويم. چيزهايي كه شايد بهكار شما هم بيايد؛ البته قبل از آنكه با مشكلي مواجه شويد.
- از ناآگاهيام سوءاستفاده كردند
در بين مراجعين كساني هستند كه خبره بهحساب ميآيند، آنها بعد از طي كردن مراحل مختلف موفق شدهاند بيمه بيكاري خود را دريافت كنند و حالا موظفاند در بعضي روزهاي هفته در ساعات اداري براي اعلام حضور و صحه گذاشتن بر ادعايشان مبني بر بيكاري، اينجا حاضر شده و سندي را امضا كنند. يكي از آنها خانمي است حدودا ۴۰ ساله كه روي نيمكت پارك كنار ساختمان نشسته و منتظر ساعت تعيين شده است. راضي بهنظر ميرسد و ميگويد اداره كار در مقابل كارفرمايش از او حمايت كرده و حالا ماهانه حدود يك ميليون و ۲۰۰ هزار تومان دريافت ميكند. البته در ادامه حرفهايش اضافه ميكند كه براي گرفتن حقش از كارفرما خيلي دوندگي كرده. وقتي از علت بيكارياش جويا ميشويم ميگويد: «از ناآگاهيام در مورد قوانين كار سوءاستفاده كردند.» ظاهرا اين خانم با داشتن ۲۰ سال سابقه كار و بيمه، بعد از مدتي درصد بسيار كمي از سهام شركتي را كه در آن مشغول بهكار بوده خريداري ميكند، پس از آن مديرعامل شركت به او اعلام ميكند كه بهدليل شريك بودن در سود سهام، حقوق ماهانه ديگر به او تعلق نميگيرد و همين ميشود كه نزديك به 3سال هيچ حقوقي دريافت نميكند تا آنكه به اداره كار مراجعه كرده و متوجه حق و حقوق خود ميشود. حالا، ۵۰درصد از حقوق پايهاش را دريافت ميكند.
علاوه بر آن در جريان اين شكايت و رسيدگي اداره كار، برخي از اموال شركت به نفع او توقيف شدهاست. اين خانم از نيمه دوم سال ۹۲ مشمول بيمه بيكاري شده و بهدليل سابقه پرداخت حق بيمهاش تا ۵۰ماه ميتواند از اين حمايت برخوردار باشد. اداره كار در طول اين ماهها كارهايي را هم به افرادي كه مشمول بيمه بيكاري هستند پيشنهاد ميدهد. اين كارها معمولا با درنظر گرفتن تخصص افراد به آنها معرفي ميشود كه البته پذيرفتن آنها اجباري نيست. همين خانم به ما ميگويد كه چندبار كارهايي به او پيشنهاد كردهاند اما بهدليل دوري راه آنها را قبول نكرده است.
- گفتند ديگر به تو نيازي نداريم
بحث كه به اينجا ميرسد مردي را ميبينيم كه كمي دورتر از ما ايستاده، نگاهمان كه به او ميافتد، بلندبلند ميگويد: «كاش به من هم كار پيشنهاد ميشد.» به سمتش ميرويم. هنوز نزديكش نرسيدهايم كه مردي حدود ۵۵ ساله، قصه خودش را شروع ميكند:«راننده كاميون بودم. يك شب كه خوابيدم، سكته قلبي كردم و همهچيزم را از دست دادم، كاميون را گرفتند و گفتند برو، ما ديگر نيازي به تو نداريم. من ديگر كارت سلامت نداشتم كه بتوانم پشت رول بنشينم! همه زندگيام از بين رفت.» مرد بعد از بيكار شدن يك موتور ميخرد، به اينجاي حرفها كه ميرسد، رنگ صورتش عوض ميشود، ميگويد:« كار دنيا را ببين.» اما ماجرا به اينجا ختم نميشود. مرد از رستوراني كه براي آن كار ميكرده هم بهدليل كندبودن اخراج شده و بعد از آن براي بيمه بيكاري اقدام ميكند.
لابه لاي حرفها ميفهميم كه علاوه بر سابقه كار و بيمه، مدرك تحصيلي مهمترين نكته براي تعيين ميزان حقوق بيكاري است، كساني كه تحصيلات دانشگاهي دارند، سطح حقوقشان بالاتر است. مرد ميگويد: «بهنظرتان انصاف است؟ با اين شيوه مثلا اگر كسي يك نجار حرفهاي باشد يا در هر كار ديگري خبره باشد، اصلا مهم نيست، كارگر محسوب ميشود و پايه حقوقش ۸۱۲ هزار تومان است.» مرد از اجاره خانه ماهانه ۷۰۰ هزار تومانياش ميگويد:«آيا من واقعا با اين مبلغ ميتوانم زندگي را بگذرانم؟» جواب سؤالش براي همه مان بديهي است، پس ناچار سر تكان ميدهيم، اما مرد كه سفره دلش را باز كرده دستبردار نيست. او براي گذران زندگياش همان كاري را انجام ميدهد كه هزاران آدمي كه از بيمه بيكاري استفاده ميكنند، انجام ميدهند: «كار پنهاني!» مرد احساس خوشايندي در مورد كارش ندارد اما چه راهي ميتوان پيش رويش گذاشت؟ دو سه نفر ديگر هم كه آنجا هستند مشكل او را دارند، كارفرما بهدليل پا به سن گذاشتن از كار بيكارشان كرده، بيمه بيكاري كفاف مخارجشان را نميدهد، از كارافتاده هم بهنظر نميرسند و هنوز چند سالي تا بازنشستگيشان باقي مانده.
- كاغذ سفيد را امضا كن
مرد سالخوردهاي كه براي بيمه بيكاري آمده بود راس ساعت ۱۲ انگشت ميزند، با ما خداحافظي ميكند و ميرود. آن طرفتر،جواني كه مشغول صحبت كردن با تلفن همراهش است از در اداره كار بيرون زده و همانطور كه در محوطه پارك قدم ميزند يك مرتبه صدايش را بالا ميبرد:«من حقم را ميگيرم.» مورد اين جوان شايد برايمان آشناتر باشد. او كه 3سال در يك تعميرگاه اتومبيل مشغول بهكار بوده، در 4ماه اخير كار خود، حقوق بسيار ناچيزي از كارفرما دريافت ميكرده و تنها با وعده و وعيدهايي مبني بر اينكه «تصميم دارم حقوقت را افزايش دهم» با نداري ساخته. اما اين وسط ماهانه براي دريافت همان دستمزد ناچيز، كاغذي سفيد را امضا كرده؛ «ميگفت امضا كن كه حقوقت را بدهم.» جوان هم كه دلش را براي افزايش حقوق صابون زده ، از ترس آنكه از كار بيكار نشود پاي كاغذ سفيد را امضا ميزند! اما متأسفانه حالا كه كار به شكايت رسيده، كاغذ، ديگر سفيد نيست. متني در آن نوشته شده مبني بر اينكه او ماهانه حقوقش را تمام و كمال دريافت كردهاست. خانم مسني كه در جريان صحبتهاي ما قرار ميگيرد، رو به جوان ميگويد: «نترس! اين روش ديگه قديمي شده، حقت رو ميگيري، اما بايد كمي دوندگي كني!» جوان نااميد بهنظر ميرسد، در پايان فقط رو به ما ميگويد: «از خودم ميپرسم اگر من هم روزي كارفرما بشوم، اينطور در حق كارگرم نامردي ميكنم؟ اگر اينطور است ترجيح ميدهم هميشه كارگر بمانم.» البته نبايد اين نكته را هم از قلم انداخت كه گاهي هم حق با كارفرماست!
- كسي دعوا ندارد
اينجا خبري از همهمه يا دعواي بين كارفرما و كارمند نيست؛ تمام مراجعين، كارگران يا كارمنداني هستند كه با از دست دادن كارشان يا اخراج شدن از آن، به اين اداره پناه آوردهاند تا شايد بهكار بازگردند يا قسمتي ازكمبودهاي مالي زندگيشان در مدت بيكاري جبران شود.
بسياري با مراجعه به اين مجموعه براي بار اول از قوانين كار آگاه شده و تازه ميفهمند چقدر در طول كارشان ساده بودهاند و كارفرماي عزيز چه قوانيني را در مورد آنها زير پا گذاشته و با داشتن مداركي مانند آخرين قرارداد، ميتوانند از او شكايت و درخواست بيمه بيكاري بدهند.