حجتالاسلام اكبر خاتمي روحاني ۵۲ ساله، متولد خرمآباد است كه سالها در مطب بيناييسنجياش در زمينه بهداشت و تعيين نمرهچشم به مردم خدمت كرده است. اين كارشناس بيناييسنجي در كنار علوم پزشكي و حوزوي، ورزش را هم رها نكرده و در اين زمينه هم يد طولايي دارد و معتقد است كه انسان اگر به هر كاري علاقه داشته باشد و با برنامهريزي به آن بپردازد خداوند هم به زمان او بركت ميدهد.
- طلبگي، ورزش و كار بهداشت و درمان، حوزههايي است كه شما در همه آنها ورود كردهايد. چطور اين حيطههاي گوناگون را با هم آميختهايد؟
از همان نوجواني به ورزش و درسخواندن علاقه زيادي داشتم و بيشتر وقتم را به اين دو اختصاص ميدادم. يكي از اهدافم در دوران دبيرستان درس خواندن در رشته پزشكي بود. براي علم ارزش زيادي قائل بودم و خيلي از زمانم را همراه دوستانم صرف مطالعه ميكردم. علاوه بر اين، علاقه به يافتن حقيقت هم داشتم و در آگاهي بهخصوص در علوم ديني بهدنبال رسيدن به كمال بودم. خداوند هم به هر كسي كه به آموختن علم و حقيقت علاقه داشته باشد و برايش تلاش كند كمك خواهد كرد.
- از دوران دبيرستان و علاقهتان به علم گفتيد، راهتان را بعد از دبيرستان چگونه انتخاب كرديد؟
سال ۶۳ در رشته بيناييسنجي دانشگاه شهيدبهشتي مشغول به تحصيل شدم و در طول دوران دانشجويي هم اين علاقه ادامه پيدا كرد و يكي از موفقترين دانشجويان دانشگاه بودم. با معدل «الف» از دانشگاه فارغالتحصيل شدم اما در سالهاي دوم و سوم احساس كردم اين رشته من را راضي نميكند و نياز دارم كه بيشتر بياموزم. كمكم با علاقهاي كه نسبت به كشف حقيقت در من ايجاد شد به اين نتيجه رسيدم كه بهترين راهي كه نياز به دانستن من را تامين ميكند اين است كه طلبه شوم و درس دين را بياموزم. هيچ علمي بالاتر از علم قرآن و علوم اهلبيت نيست و اين علوم را ميتوان بهصورت تخصصي در حوزه كسب كرد.
- پس شما ابتدا وارد دانشگاه شديد.
بله، سال ۶۷ از دانشگاه فارغالتحصيل شدم اما متأسفانه از همان زماني كه احساس نياز كردم نتوانستم وارد حوزه شوم. مشكلات اقتصادي سبب شد مجبور شوم چند سالي را كار كنم كه زندگي روي روال بيفتد. بعد از مدتي وارد حوزه شدم و هنوز هم در سطح خارج فقه و اصول مشغول به تحصيل هستم. هر انساني در حيطه تخصصي كه مشغول است اگر به حوزه ورود كند ميتواند بسيار مفيد واقع شود. انسان وقتي كه به دين نزديك شود و آگاهي ديني خود را افزايش دهد بيشتر ميتواند حقوق مردم را درنظر گرفته و به آنها خدمت كند.
- مشغله كاريتان شما را از خانواده و فرزندان باز نميدارد؟
خدا را شكر مديريت زمانم طوري بوده كه تا به امروز به خانواده رسيدهام. تمام كارهاي خانواده از خريد مايحتاج زندگي تا كارهاي بانكي و ساير كارها را خودم انجام ميدهم. از آنجا كه انگيزه زيادي براي انجام علايق خود دارم، خداوند هم به زمانم بركت ميدهد تا هم بهكار و مشغله شخصيام بپردازم و همزمان معقولي را با خانواده و فرزندانم بگذرانم.
- از مراجعهكنندگان به مطبتان شنيدم كه روزهاي سهشنبه تعدادي از مراجعهكنندگان را رايگان ويزيت ميكنيد. هدفتان از اين كار چيست؟
بر انفاق و زكات در آيات و روايات بارها تأكيد شده است. اين زكات عام ميتواند شامل انواع گوناگوني باشد؛ ميتواند زكات علم، پول يا خدمت به مردم باشد و هركسي به حد توان خود به مردم خدمت برساند. الحمدلله ما هم به اين اصل اعتقاد داريم و فكر ميكنم اگر چيزي در آينده دست ما را بگيرد همين خدمت به مردم است.
- از علاقه به ورزش بگوييد. با توجه به اينكه ۵۲ سال سن داريد هنوز هم ورزش ميكنيد. اين نشاط و سرزندگي را از كجا داريد؟
بنده از دوران دبيرستان خيلي به ورزش علاقه داشتم و با دوستان و هم محلهايها فوتبال بازي ميكرديم، اما به اين دليل كه بيشتر به سمت درس رفتم، فوتبال را بهصورت حرفهاي دنبال نكردم، كما اينكه بسياري از همدورهايهايم در دوره خودشان وارد ليگ برتر هم شدند و تعدادي از آنها نيز در تيم خيبر خرمآباد فوتبال بازي كردند. در دانشگاه هم ورزشهاي مختلفي را امتحان كردم و به نوعي ورزش، سرگرمي ما در دوران دانشگاه بود؛ از دووميداني، شنا، كوهنوردي تا فوتبال را با همكلاسيها تجربه كرديم. وقتي هم كه به قم آمدم اين رويه را حفظ كردم و با يكسري از پزشكان و طلبهها، هفتهاي 2 شب را در سالن ورزشي فوتبال بازي ميكنيم تا علاوه بر سلامت روح، براي سلامت جسم هم تلاش كرده باشيم.
- فرصت تبليغ هم پيدا كردهايد؟
فرصت تبليغ بيرون شهر تا به حال برايم بهدست نيامده است اما بر اين باورم كه هر علمي را كه انسان بهدست ميآورد بهخصوص علوم ديني، بايد در اختيار ديگران هم بگذارد و لطفي كه خداوند شامل حالمان كرده را نبايد از ديگران دريغ كنيم. من هم معمولا تبليغ را بين دوستان و آشنايان انجام ميدهم و از هر وسيلهاي براي نشر معارف دين و اهلبيت استفاده ميكنم. علاوه بر اين، حدود ۲سالي است كه از طريق آموزش و پرورش قم در يكي از مدارس دخترانه پيشنماز هستم و سعي ميكنم تا حد امكان براي افزايش آگاهي قشرجوان كه آينده كشور را ميسازند تلاش كنم.
- واكنش مراجعهكنندگان مطب وقتي كه ميبينند يك طلبه كار بيناييسنجي انجام ميدهد چيست؟
معمولا واكنشها مثبت است و عملا در طول تجربه اين سالها برايم مسجل شده است كه وقتي مردم به مطبي مراجعه ميكنند و پزشك را با لباس روحانيت ميبينند لذت ميبرند و بارها هم آن را ابراز كردهاند. من هميشه در مطب با لباس روحانيت مراجعهكنندگان را ويزيت ميكنم و بهاصطلاح عشق طلبگي هستم و به اين لباس افتخار ميكنم و مردم هم به اين لباس اعتماد دارند.
- اگر مجبور به انتخاب بوديد، از همه حوزههاي كاري امروزتان كدام را برميگزيديد؟
حقيقتا درس حوزه را بسيار مهمتر از ساير علوم ميدانم؛ چرا كه بالاتر از علوم قرآن و سيره اهلبيت(ع) علمي نداريم و كسي اگر بهدنبال كمال است بايد در دروس حوزه بهدنبالش باشد. در كلام خود اهلبيت(ع) آمده است كه كل كمال در «تفقه در دين» است و اين تفقه در دين در حوزه بهصورت تخصصي اتفاق ميافتد. پيامبر اكرم(ص) فرمودهاند: «افّ لكلّ مسلم لا يجعل في كل جمعه يوماً يتفقّه في امر دينه و يسأل عن دينه؛ يعني واي بر هر مسلماني كه در هر جمعهاي، روزي را براي فهميدن مسائل ديني خود قرار ندهد». البته نميتوان آن را منحصر به حوزه دانست. افراد بسياري هستند كه بدون ورود به حوزه علميه، بررسيهاي ديني دارند و چه بسا موفق هم بوده باشند اما در حوزه قطعا اين كار بهتر و كاملتر صورت ميگيرد. مقام يك روحاني ساده كه قرآن و احاديث را تبليغ ميكند و شايد خودش هم قدر خودش را نداند باهيچچيز ديگري قابل مقايسه نيست.
- با اين سبك زندگي و نگرشي كه داريد در تربيت فرزندان چه اصولي را بيشتر مدنظر داشتيد؟
الحمدلله خداوند به زمان ما بركت داده است. بنده در كوچكترين رفتارها، برخوردها و لباس پوشيدن فرزندانم حساس هستم. اسلام، كاملترين دين است و براي همه قسمتهاي زندگي بشر از قبل از تولد تا زماني كه زندگي ميكند و بعد از مرگ هم برنامه دارد. انسان اگر به اين امور توجه كند ميتواند كاملترين دين را بهدست بياورد. من هم هر چيزي كه در احاديث از اين سبكهاي زندگي آموختهام به فرزندانمان ميآموزم و از هر فرصتي- از مهماني و سرسفره گرفته- تا سفر در همه فرصتها تلاش ميكنم كه معارف اهلبيت را نشر بدهم. من طلبگي را شغل نميدانم بلكه فرصت و امتيازي ميدانم كه هر چه را كه ياد گرفتهام به ديگران بياموزم.
- زماني كه از اين همه مشغله خسته ميشويد به چه تفريحي رو ميآوريد؟
بيش از همهچيز، ورزش حالم را بهتر ميكند و علاوه بر آن هر موقعي كه فرصت بكنم كتاب ميخوانم و باز هم هيچ كتابي را مانند قرآن و احاديث براي انسان مفيد نميدانم. معمولا روي اين كتابها تفكر ميكنم. در روايت هم داريم: «كاملترين شكلي كه انسان ميتواند دنيا را بشناسد از زاويه ديد مذهب است»؛ آن هم مذهبي كه خداوند آن را كاملترين قرار داده است. در روايات آمده است كه «يك حديث ما از هر چه در زمين است بهتر و بالاتر است»، انسان هم بايد خودش اهل تفكر باشد و بداند كه از دنيا چه ميخواهد و بهدنبال كمالجويي باشد تا بتواند ببيند اهلبيت چه گفتهاند و مشيشان چه بوده است كه اگر اينگونه باشد بسياري از مشكلات زندگي خودبهخود محو ميشوند.
- در دنياي امروز كه همه ابزارها دستبهدست هم دادهاند كه حواس جوانان را بهخود جذب و از دين دور كنند راهحل مناسب براي جذب جوانان چيست؟
هر چه به آخرالزمان ميرويم كار سختتر ميشود. در روايات داريم از رسول اكرم كه «زماني براي اينكه دين فرزندانتان را حفظ كنيد بايد آنها را مثل گربه به نيش بكشيد». دينداري انسان در آخرالزمان مثل اين است كه آتشي را در كف دستش حفظ كند. با گذر زمان، حربههاي شيطان روزبهروز جديدتر ميشود. امروز گوشيهاي هوشمند و پيشرفت فضاي مجازي همه دنيا را به هم متصل كرده است و كوچكترين اتفاقي ميتواند كل دنيا را تحتتأثير قرار دهد و اين است كه علما امروز بر اين مسئله بسيار تأكيد دارند كه ارتباطات مجازي بايد مديريت شود. روايات ما راهحل اينكه بچهها تحتتأثير شيطان قرار نگيرند را در اين دانستهاند كه از بچگي فرزندانمان را با احاديث و مشي ائمه بار بياوريم. كار امروز با تهاجم فرهنگي غرب سختتر است. امروز غرب تلاش ميكند فرهنگ كشورهاي اسلامي را بهدست بگيرد تا نتوانند اداره خود را در اين امور بهدست بگيرند و اينجاست كه بايد مبلغان ما روي دانشگاههاي غرب كار كنند و اسلام را به كشورهاي ديگر معرفي كنند و چه بسا اين امروز وظيفه ماست كه اين كشورها را با اسلام ناب محمدي آشنا كنيم تا بدانند كه اسلام، ديني خلاف آن چيزي است كه در ذهن برخي از آنها نقش بسته است. اسلام راه نجات است و بايد اين راه نجات را به همه بشر نشان داد.
- هدفتان در زندگي چيست؟ تلاش ميكنيد به چه چيزي برسيد؟
الحمدلله من در زندگيام همين حالا هم به هدفم رسيدهام. همين كه طلبه و شاگرد ائمه هستم و كارمان اين است كه اين حقانيت ائمه را بشناسيم و به ديگران بشناسانيم بزرگترين سعادت است و انشاءالله اگر بتوانيم به آن عمل كنيم براي دنيا و آخرتمان كافي است.
- مطبي پر از نشانههاي خدا
در مطب يك روحاني چشمپزشك چه خبر است؟
خودش را شاگرد امامان ميداند و نام مطبش را به نام امامعصر(عج) مزين كرده است. از ميدان توحيد قم كه عبور كني كمي جلوتر تابلوي بزرگ «بيناييسنجي وليعصر» را ميتوان مشاهده كرد. بالاي در بزرگ كرم رنگ مطب، تابلوي «اكبرخاتمي، اپتومتريست» نشان ميدهد كه راه را اشتباه نيامدهايم. مردم درصف انتظار ايستادهاند كه مردي با لباس روحانيت وارد مطب ميشود. بغض آسمان تركيده و باران بهاري تمام شهر را شسته. بعضي از خيابانهاي شهر دچار آبگرفتگي شده و عبور و مرور مردم به سختي انجام ميشود. خيابانهاي اطراف مطب حجتالاسلام اكبر خاتمي هم از اين قصه مستثني نيستند. با اين حال ساعتي قبل از شروع به كار، مردم در مقابل در مطب صف كشيدهاند. امروز سهشنبه است و 15نفر اول مراجعهكننده به مطب آقاي خاتمي رايگان ويزيت ميشوند؛ كاري كه حجتالاسلام خاتمي از سالها پيش و از آغاز كار بيناييسنجياش انجام داده است چون اعتقاد دارد كه انسان بايد زكات دانستههاي خود را هر چند هم اندك بپردازد و در مقابل آنچه خداوند توانايي آموختنش را به وي داده مسئول است. حالا او هم سعي ميكند كه مسئوليت خود را اينگونه ادا كند. او ميگويد كه سالهاي اول شروع به كارش همه مراجعهكنندگان را در روزهاي سهشنبه رايگان ويزيت ميكرده و حالا كه سنش بالاتر رفته آن توان گذشته را ندارد و 15نفر از مراجعهكنندگان را رايگان معاينه ميكند.
مريم سليمي يكي از كساني است كه براي معاينه چشمش آمده است و با ديدن لباس روحانيت در تن پزشك بسيار تعجب كرده: اول كه ايشان وارد شدند فكر كردم شايد يكي از مراجعهكنندگان باشند اما بعد كه ديدم خود دكتر است تعجب كردم. او كه به توصيه يكي از دوستانش براي بيناييسنجي به اين مطب آمده است حالا در صف انتظار نشسته است تا نوبت ويزيتش برسد و ميگويد: برايم جالب است حتي در زمان كار پزشكي و معاينه هم لباس روحانيت به تن دارند و نشان ميدهد كه براي مقام روحانيتشان ارزش بالايي قائل هستند.
- خدمت لباس نميشناسد
رقيه كاظم لو يكي ديگر از مراجعهكنندگان است كه به همراه همسرش براي معاينه چشم آمده است. از لباس و كسوت آقاي خاتمي كه ميپرسيم ميگويد: تعجبي ندارد. كار، روحاني و غيرروحاني ندارد. همين صف طولاني مراجعهكنندگان به مطب آقاي دكتر نشان ميدهد كه در همين لباس، بهتر از خيليهاي ديگر عمل كرده كه اينطور استقبال شده است. او ميگويد كه قبل از اين، همسرش به مطب حجتالاسلام خاتمي مراجعه كرده و از كارش بسيار راضي بوده و همه جا تبليغ كار آقاي دكتر را كرده است.
ليلا عباس آبادي، منشي مطب آقاي خاتمي بيش از 7سال است كه با او كار ميكند و از كار و اخلاق حجتالاسلام خاتمي بسيار راضي است؛ «مطمئنا اگر راضي نبودم نميتوانستم 7سال اينجا دوام بياورم. كار با آقاي دكتر سخت نيست چرا كه به همه اصول اخلاقي پايبند هستند و هيچ حقي را ناحق نميكنند». وي از مراجعهكنندگان به مطب هم ميگويد كه بيشتر افرادي كه به مطب مراجعه ميكنند قديمي هستند؛ از 7سال پيش كه من مشغول بهكار شدم بسياري از مراجعهكنندگان ثابت هستند و به اين خاطر كه از كار آقاي دكتر راضياند براي تعيين نمره چشم و معاينه چشم جاي ديگري نميروند. پيرمردي را ميشناسم كه سالها قبل از اينكه حتي من وارد اين كار شوم به اين مطب مراجعه ميكرده و هنوز هم يكي از مراجعان اين مطب است. پيرمرد همه فرزندان و نوههايشان را هم براي معاينه چشم به همين جا ميآورد.
- لباسي كه مورد اعتماد است
منشي مطب از مواجهه مردم با لباس روحانيت آقاي خاتمي ميگويد: برخي از مردم براي بار اول بسيار متعجب ميشوند و باورشان نميشود. برخي اما راحت ميپذيرند. در كل ميتوان گفت كه اكثر مراجعهكنندگان با ديدن لباس آقاي دكتر اعتمادشان بيشتر جلب ميشود. مردم و بهخصوص اهالي اين محل كه از مناطق محروم محسوب ميشوند، به اين لباس و كسوت بسيار احترام ميگذارند و به آن اعتماد دارند. منطقه نيروگاه استان قم با جمعيت بيش از 400هزار نفرياش يكي از محلههاي مهم شهر قم محسوب ميشود كه چهرههاي سرشناس بسياري را بهخود ديده و هميشه نقش مهمي در مناسبات سياسي و اجتماعي قم داشته است با اين حال اما آنچنان كه بايد از امكانات برخوردار نبوده و يكي از محرومترين مناطق قم است. حجتالاسلام خاتمي هم اين منطقه را براي خدمت به مردم انتخاب كرده و اعتقاد دارد كه همين خدمت به مردم محروم است كه ميتواند در آينده و در روزهاي سخت زندگي دستگيرش باشد. تابلوي آيات قرآن و اسامي اهلبيت(ع) دورتادور ديوارهاي مطب را پركرده است. قرآني روي طاقچه قرار دارد و نوشته «مطب وقت نماز تعطيل است» روي آينه چسبانده شده است. همه اينها در كنار هم انگار اثبات ميكنند كه اين مطب با همه مطبها فرق ميكند؛ مطبي كه در هر گوشهاي از آن ميتوان نشانههايي از خدا را ديد.
- چيزي از كارهاي زندگي كم نگذاشته
همسر حجتالاسلام خاتمي از زندگي خانوادگي حاجآقا ميگويد
ليلا اماميفر، همسر حجتالاسلام اكبر خاتمي، 24سال است كه زندگي مشترك خود را با مردي با دغدغه و مشغلههاي بسيار آغاز كرده است؛ ازدواجي كه حاصل آن 3فرزند دختر و يك پسربوده است. خانم اماميفر 44ساله اعتقاد دارد كه زندگيشان با همه سختيهاي زندگي طلبگي، شيرينيهايي دارد كه دلخوشي او و فرزندانش است.
او ميگويد: با همه مشغلههايي كه همسرم دارد زمانش را مديريت كرده است كه زمان بيشتري را با خانواده باشد. صبحها بعد از درسش در حوزه بلافاصله به خانه ميآيد و تا ظهر كه كارش در مطب آغاز ميشود بهكار خانه و فرزندان رسيدگي ميكند.
به گفته مادر خانواده، فرزند اول اين خانواده سال آخر دانشگاه است و خودش را براي كارشناسيارشد آماده ميكند. فرزند دوم و تنها پسر خانواده از سنين راهنمايي وارد حوزه شده است. دختر سوم در سال نهم تحصيل ميكند و فرزند آخر هم به تازگي 2 سالش را تمام كرده است. همسر حجتالاسلام خاتمي، بازي پدر با فاطمه مرضيه 2ساله را يكي از سرگرميهاي بزرگ او ميداند؛ همسرم وقتي وارد منزل ميشود تا هنگام خروج معمولا وقتش را با بچهها سپري ميكند. در بيرون خانه هم همه كارهاي منزل از خريد گرفته تا كارهاي بانكي را خودشان انجام ميدهند.
خانم امامي فر سفر را يكي از مهمترين تفريحات همسرش ميداند و ميگويد: اگرچه بار اصلي تربيت فرزندان بر دوش من بوده چون مدت زمان حضورم در خانه بيشتر است اما همسرم نقش مهمي در تربيت بچهها داشته و در همه حال ازجمله همين مسافرتها براي بيان اصول و نكات تربيتي به بچهها استفاده ميكند و الحمدلله بچهها هم براي حرف پدرشان بسيار اهميت قائل هستند. همسر حجتالاسلام خاتمي كه خود نيز از طلاب بوده است، بعد از تولد چهارمين فرزندش، حدود 2سالي است كه از حوزه فاصله گرفته تا بعد از بزرگتر شدن فرزندش اين راه را ادامه دهد.
او تشويقهاي همسرش را يكي از دلايل ورود وي به اين عرصه ميداند؛ اگر چه زندگي طلبگي سختيهاي خاص خود را دارد اما اگر عشق و علاقه به اين راه وجود داشته باشد همه سختيها پلي براي رشد ميشوند.