همه ابهامات ماجرا را هم دور بريزيم و قبول كنيم كه آن پشت صحنهها واقعا پشت صحنه بوده، نه يك نمايش ديگر بعد از پخش برنامه. اجازه بدهيد با اين حساب گناه برنامه اكسير و متوليان و مجرياش را در مورد تمسخر و توهين به شركتكننده برنامه كاملا پاك كنيم. اما فاجعه دقيقا از همين جا آغاز ميشود؛ آمدهايم ابرويش را درست كنيم زدهايم چشمش را هم كور كردهايم. آيا اعتراف به «فريب» در بزرگترين و انحصاريترين رسانه مملكت ما آشكارتر از اين هم ميشود؟ گناه تمسخر و توهين به شخصيت انساني طرف مقابل را ميشوييم به چه قيمتي؟ به قيمت از دست دادن اعتماد مخاطب؟ به بهاي اعتراف به تلاش براي فريب بيننده و واقعي جلوه دادن يك امر نمايشي؟ مخاطبان گرامي! بگذاريد ما رسانهايها اين اعتراف را كامل كنيم. لطفا چشمهايتان را باز كنيد. واقعيت رسانه در روزگار ما همين است. نمونههايي از اين دست قبلتر از اين هم سروصداهاي زيادي به پا كرده بود.
2 فيلم تبليغاتي كانديداهاي مشهور در انتخابات رياستجمهوري نيز با حاشيههايي از اين دست روبهرو شدند. در انتخابات رياستجمهوري سال 84 يكي از فيلمهاي تبليغاتي درواقع ميزگردي بود با حضور جوانان كه دختر جواني در يكي از نقاط حساس فيلم نقشي تأثيرگذار ايفا ميكرد. همهچيز واقعي بهنظر ميآمد اما فيلم، در واقع يك نوع «ميزگردنمايي» بود. در انتخابات سال 88 هم در يكي از فيلمهاي تبليغاتي زن جواني در اتوبوس روبهروي كانديداي موردنظر انتقادات زيادي را به وضعيت اجتماعي كشور وارد ساخت كه رقبا معتقد بودند آن صحنه كاملا كارگرداني شده و بهاصطلاح خودجوش نبوده است. ميزگردنمايي، زندهنمايي و حالا نمايش نمايي همه تكنيكهايي است براي اينكه شماي مخاطب اعتقاد و باور بيشتري به پيام رسانهاي توليد شده پيدا كنيد. من شخصا ترجيح ميدادم عوامل برنامه اكسير - حتي اگر نمايشي دركار بوده- ميپذيرفتند كه در برخورد با شأن و شخصيت انساني شركتكننده موردنظر قصور كردهاند تا اينكه يك جريان واقعي را نمايشي جلوه بدهند. آقايان و خانمهاي همكار! متأسفانه ما دست خودمان را براي مخاطب روكردهايم! يك زرشك طلايي تقديم بهخودمان...